در گفت و گوی رکنا با اکبر رجبی فعال اجتماعی مطرح شد
مردم بندرعباس در بهت/ نیاز به دستور وزیر کار و بهداشت برای کمک روان درمانی به شهروندان بهت زده و سوگوار
انفجار مهیب در اسکله شهید رجایی بندرعباس، تنها زیرساختهای اقتصادی کشور را ویران نکرد؛ این حادثه، روان و جان مردم شهر را نیز زخمی کرده است. در حالی که نگاهها به آوار و دود معطوف است، بحران پنهانتری در حال گسترش است: سوگ، ترس و آسیب روانی عمیق مردمی که هنوز نمیدانند با داغ خود چه کنند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، هفته گذشته بندرعباس لرزید. انفجاری مهیب در اسکله شهید رجایی نهتنها بخشی بزرگ از زیرساختهای تجاری کشور را در هم کوبید، بلکه دلهای دهها خانواده را نیز شکست. صدای انفجار آنچنان شدید بود که کیلومترها دورتر شنیده شد. آتش روزها زبانه کشید و امدادگران با تمام توان آن را مهار کردند؛ اما زخمهای روحی که در دل مردم شعلهور شد، هنوز آرام نگرفته است.
در همان روزهای نخست، خبر ویرانی اسکله، جانباختن دهها نفر و مصدومیت صدها تن، در صدر اخبار رسانههای کشور قرار گرفت. اما آنچه کمتر دیده شد، چهرههای درهمرفته، نگاههای مات و لبهای بسته مردمی بود که هنوز نمیدانند دقیقاً چه بر سر شهرشان آمده است.
اکبر رجبی، فعال اجتماعی که سالها در حوزه آسیبهای اجتماعی فعالیت دارد، این روزها در بندرعباس حضور دارد. او در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی رکنا از وضعیت مردم و فضای حاکم بر شهر چنین میگوید:
«شهر در بهت است. مردم رفتوآمد میکنند، اما این به معنای بازگشت به زندگی عادی نیست. آنها از شدت شوک هنوز ابعاد حادثه را درک نکردهاند. مردم نیازمند دلجویی تخصصی هستند؛ رواندرمانی برای خانوادههایی که عزیزان، خانه و زندگی خود را از دست دادهاند.»
حضور 45 روانشناس داوطلب در بندرعباس برای کمک به مردم سوگوار
رجبی با اشاره به نیاز فوری به مداخلات روانشناسی و اجتماعی، ادامه میدهد:
«۴۵ روانشناس مجرب داوطلب همراه من به بندرعباس آمدهاند. همه آموزشدیده و متخصص کار با خانوادههای داغدیده هستند. اکنون مرحله پذیرش مرگ عزیزان است، اما بسیاری از خانوادهها هنوز این واقعیت تلخ را باور نکردهاند.»
او با اشاره به ابعاد گسترده آسیبهای روانی در شهر، گفت:
«افرادی را دیدیم که حتی از رفتن سر کار میترسند. زمین زیر پایشان را دیگر امن نمیدانند. اعتماد به محیط از بین رفته است. ما برنامهای مرحلهبهمرحله برای کار با خانوادهها داریم؛ برای عبور از سوگ و بازسازی روانی.»
رجبی تاکید میکند که اکنون زمان حضور تیمهای روانشناسی از سراسر کشور است:
«با دستور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان بهزیستی باید وارد عمل شود. مدیریت شهری نیز باید به کمک مردم بیاید. یک نهاد بیرون از استان باید مسئولیت هماهنگی امور روانی و اجتماعی را برعهده بگیرد، چراکه مسئولان محلی خود نیز ساکن این منطقه و درگیر همین بحران هستند. آنها نیز به کمک نیاز دارند.»
بازماندگان این حادثه، بهویژه کودکان، بیش از هر زمان نیازمند حمایت روانیاند. رجبی با اشاره به کودکی که بادامزمینی کوچکش را برای پدری نگه داشته بود که دیگر هرگز باز نخواهد گشت، میگوید:
«کارگرانی که در انفجار جان باختند، بیشترشان کارگران روزمزد بلوچ بودند. برخی حتی شناسنامه نداشتند. خانوادههایشان هنوز از سرنوشت عزیزانشان بیخبرند...»
اکنون یک پرسش جدی پیش روی انجمن روانشناسی ایران و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است:
آیا برنامهای جامع برای ترمیم روانی شهری که در سوگ فرو رفته، وجود دارد؟
در شرایط بحرانی کنونی بندرعباس، وظیفه وزیر بهداشت و وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی بسیار حیاتی و غیرقابل چشمپوشی است.
وزیر بهداشت باید فوراً تیمهای تخصصی روانپزشکی و مشاوره بحران را به منطقه اعزام کرده و با استقرار پایگاههای سلامت روان، مداخلات اورژانسی برای کنترل آسیبهای روانی ناشی از بهت، ترس و سوگ گسترده را آغاز کند.
از سوی دیگر، وزیر کار که سازمان بهزیستی زیر نظر او فعالیت میکند، باید با فعالسازی تمام ظرفیتهای بهزیستی، بهویژه بخش خدمات روانی و اجتماعی، خدمات رواندرمانی و مددکاری تخصصی را برای بازماندگان، داغدیدگان و آسیبدیدگان این حادثه فراهم آورد.
این دو نهاد باید با همکاری جدی و برنامهریزی هماهنگ، از آسیبدیدگان روانی این فاجعه همانگونه حمایت کنند که در برابر آسیبهای جسمی مسئولیت دارند.
بندرعباس امروز فقط به بازسازی اسکله نیاز ندارد؛ این شهر نیازمند بازسازی روح است. شهری که به سوگ نشسته، باید دوباره برخیزد؛ اما اینبار نه با بتن و فولاد، بلکه با همدلی، رواندرمانی و پاسداشت کرامت انسانی.
-
گل چهارم تراکتور به شمس آذر؛ زننده گل آلوز
ارسال نظر