ضعف قوانین ، توان پلیس را سلب می کند

جاده چالوس از سال‌ها قبل به‌عنوان یکی از پر تصادف‌ترین و خطرناک‌ترین جاده‌های کشور بوده است هر چند امروزه تدابیر تازه پلیس میزان تصادفات را تا حد زیادی کاهش داده اما هنوز هم تا رسیدن به سطح استاندارد جهانی فاصله بسیاری وجود دارد.

چندی قبل سرهنگ رضا گودرزی رئیس پلیس راه البرز با وی درباره بررسی قوانین رانندگی و نقاط حادثه خیز استان، مشکلات کمبود بودجه، اعمال قانون متخلفان و مباحث دیگری گفت‌و‌گو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

باتوجه به اهمیت جاده چالوس و میزان سفرهای برون شهری در فصول مختلف سال، سالانه چه تعدادی از افراد در این جاده پرتردد کشته می‌شوند؟

ما اجازه نداریم آمار فوتی‌ها را اعلام کنیم فقط می‌توانیم درصد فوتی‌ها را به نسبت سال‌های گذشته اعلام کنیم.

با ذکر درصد و نسبت‌ها شفاف‌سازی می‌کنید؟

خود پزشکی قانونی هم از ارائه آمار امتناع می‌کنند، اما من به بخشی از آمار اشاره می‌کنم. در10 سال گذشته تعداد کشته‌های حاصل از تصادفات رانندگی از 61 هزار نفر به 24 هزار قربانی رسید که بسیار حائز اهمیت است و از آن تاریخ به بعد هم تصادفات منجر به مرگ کمتر شد.

برای اجرای طرح‌های سالم‌سازی راه‌ها اعتبارات کافی وجود دارد؟

برای اجرای این طرح هیچ اعتباری در راهداری وجود نداشت تا اینکه با مشارکت مردم دیوارهای کنار جاده ساخته شد تا مانع از سقوط خودروها به دره شود. در ابتدای اجرای این طرح راهداری مقاومت می‌کرد اما به مرور زمان و تعاملاتی که صورت گرفت با نظارت خود راهداری اجرای این طرح درحال اجراست. من به‌عنوان یک مدیر می‌گویم در حال حاضر بدترین دوران مدیریت به لحاظ مالی است، به ما فقط هزینه غذا و سوخت خودروهای پلیس را می‌دهند و در چنین شرایطی امکان اجرای بسیاری از برنامه‌ها وجود ندارد. برخی از خودروهای پلیس سه میلیارد تومان قیمت دارد و فقط تعویض روغن آن دو میلیون تومان هزینه دارد و ما ناچاریم برخی از هزینه‌ها را خودمان پرداخت کنیم. شاید بسیاری از مشکلات با پول حل شود اما برخی از برنامه‌ها بدون داشتن اعتبار اجرایی نیست. سال گذشته در بارندگی شدید که چهاردهم فروردین رخ داد وقتی از خودروهای نمک پاش خواستیم تا با ریختن شن و نمک مانع لغزندگی جاده شوند، آنها به‌خاطر پرداخت نشدن 6 ماهه حقوقشان از انجام کار امتناع کردند. بنده خودم هزینه کردم تا کارگران جاده را باز کنند حتی هزینه سوختشان را پرداخت کردیم. این شرایط نگهداری از جاده هاست ما با چنگ و دندان از جاده‌ها مراقبت می‌کنیم. ما نمی‌توانیم وقتی جاده‌ها بر اثر برف و باران بسته می‌شود و مردم در جاده داخل خودرو در حال یخ زدن هستند به آنها بگوییم که اعتبار لازم را نداریم. مردم از ما خدمات می‌خواهند.

گزارش‌های پلیس نشان می‌دهد که در بحث فرهنگ رانندگی پیشرفت‌هایی حاصل شده است اما در موضوع کاهش تصادفات موفقیت چشمگیری نداشته‌ایم.آیا قوانین به اندازه کافی بازدارنده است؟

قوانین به هیچ عنوان بازدارنده نیست. از زمانی که قانون جدید تصویب شد قرار بود در هر مدت زمانی مشخص قوانین به روز شوند اما نشد و فکر می‌کنم تا وقتی قوانین به‌صورت مداوم به روز نشود بسیاری از مشکلات در این حوزه برطرف نخواهد شد. به‌عنوان مثال ما کشوری اسلامی هستیم و مصرف مشروبات الکلی جزو گناهان کبیره است اما می‌بینیم که در قوانین موجود جریمه‌ای بسیار ناچیز برای راننده متخلف در نظر گرفته و همین عامل باعث می‌شود تا او نگرانی خاصی از ارتکاب دوباره جرم شرب خمر نداشته باشد. حال آنکه در کشورهای غربی که مصرف مشروبات الکلی گناه هم نیست اگر راننده‌ای را به جرم شرب خمر دستگیر کنند حداقل مجازات‌اش زندان است. همین عامل باعث می‌شود که راننده‌ها در آن کشورها کمتر جرأت ارتکاب تخلفات اینچنینی را داشته باشند. اما در کشور ما شرب خمر تخلف محسوب می‌شود، نه جرم! کسی که مشروب خورده و پشت فرمان خودرو می‌نشیند دقیقاً همانند کسی است که چاقوی بدون غلاف را در دستانش گرفته و بی‌هدف می‌چرخاند. مسلماً این کار هم برای خودش خطرساز است و هم برای دیگران.

اگر نگاه شما در به روز کردن قوانین، فقط افزایش مبلغ جرایم است که این مسأله خیلی کارشناسی شده نیست. وقتی شخصی خودروی یک میلیاردی سوار می‌شود، برایش اهمیتی ندارد که جریمه 50 هزارتومانی 100 هزارتومان شود. فقط قشر کم درآمد آسیب می‌بینند و بعد از جریمه شدن هم تا ساعت‌ها تمرکز خوبی بر رانندگی‌شان ندارند. در حالی که اگر محرومیت‌هایی شامل حال متخلفان شود قطعاً تأثیر بیشتر و بهتری در کاهش تخلفات خواهد داشت.

پلیس لایحه موارد بازدارندگی تخلفات را به مجلس می‌دهد و در آنجا باید تصویب شود تا به‌صورت قانون دربیاید. اما باید اجازه دهیم جریمه‌ای که افسر ما ثبت می‌کند اجرایی شود. اما متأسفانه می‌بینیم که ضعف در قوانین باعث شده که نیروی پلیس وقت و انرژی بگذارد و راننده‌ای را جریمه کند اما بعد از مدتی همان راننده متخلف اعتراض کند و قاضی حکم به کم شدن یا پاک کردن جریمه دهد، حالا به من بگویید آیا قاضی تخصص ترافیکی دارد؟‌ ای کاش رسیدگی به امور راننده‌های متخلف از سوی یک کارشناس صورت می‌گرفت تا هرکسی نتواند با اندکی پیگیری از اجرای قانون بگریزد.

در حال حاضر تعداد نیروهای انسانی پلیس پاسخگوی برخورد با میزان تخلفات و راننده‌های متخلف است؟

فقط با استفاده از نیروی انسانی نمی‌توان جاده‌ها را کنترل کرد. در بحث اعمال تخلفات در سال‌جاری ما 56 درصد افزایش اعمال قانون داشتیم، ضبط گواهینامه‌ها صد درصد شده و توقیف خودروها 17 درصد افزایش داشته و این حاکی از استفاده بیش از حد از نیروی انسانی است و دیگر نمی‌توان بیش از آن از ظرفیت نیروی پلیس استفاده کرد. به اعتقاد من باید بخشی از برنامه‌های‌مان را روی هوشمند کردن سیستم‌ها متمرکز کنیم تا بتوانیم راه‌ها را با نظارت بیشتری مدیریت کنیم.

چرا در بحث کنترل رانندگان متخلف و نظارت بیشتر در محدوده‌های حادثه خیز، از قوانین، سیستم و سیاست‌های بازدارنده کشورهای توسعه یافته استفاده نمی‌کنیم؟

اصلاً نمی‌توانیم خودمان را با آن کشورها مقایسه کنیم بنابراین در حال حاضر بهره‌مندی از قوانین و سیاست‌های کشورهای توسعه یافته نه سنخیتی دارد نه قابل اجراست.

پس چرا زمانی که در مورد تخلف یا جرم شرب خمر مصداق آوردید، مستقیم به سراغ مجازات در کشورهای غربی رفتید. اگر قابل مقایسه نیستیم چرا در این مورد قیاس کردید؟

بسیار اشتباه است که خودمان را با اروپا مقایسه کنیم. چرا که فرهنگ، امکانات و موقعیت ما با کشورهای اروپایی متفاوت است.

در کشور ما شاهد آن هستیم که بسیاری از مدیران به محض ورود به مجموعه، پرونده مدیر قبلی را می‌بندند و بدون در نظر گرفتن نقاط ضعف و قدرت مدیر قبلی ترجیح می‌دهند رزومه‌ای جدید برای خودشان بسازند همین مسأله باعث شده تا پرونده بسیاری از تجربیات خوب و اثربخش برای همیشه بسته شود و به جای پیشرفت درجا بزنیم. شما پس از انتصابتان به ریاست پلیس راه البرز چنین اقدامی انجام دادید؟

من همیشه کتاب مدیریت را ورق می زنم و همراهم هست و برنامه‌ها و کارهایم را با آن چک می‌کنم. زمانی می‌گفتند فردی که زبان رایانه را بداند باسواد است اما در حال حاضر می‌گویند فرد باسواد کسی است که بتواند با ورودش به هرمجموعه‌ای تغییر ایجاد کند. البته از زمانی که در این پست منصوب شدم همه امور انجام شده را مورد بررسی و نقاط قوت و ضعف را مورد ارزیابی قرار دادم. ضمن اینکه اگر قرار بود من هم کارم را بر اساس روش مدیریت قبلی پیش ببرم چرا من را آوردند، رئیس قبلی خودش بود. فقط بهترین کار آن است که ببینم او در چه بخشی موفق بوده و آن مسیر را ادامه دهم و در بخش‌هایی که ضعف داشته اصلاحات ایجاد کنم.

مثلاً در دوره قبلی خودروهای خاص در اختیار رؤسای پاسگاه‌ها بود که فقط به خانه بروند و برگردند اما زمانی که من آمدم دستور دادم تا از این خودروها برای عملیات ویژه پلیس استفاده شود و این نشان می‌دهد که من پرونده امور انجام شده رئیس قبلی را نبسته‌ام. توجه داشته باشید که با همین سیاست طی دو سال اخیر، پلیس راه البرز به لحاظ کیفی و کمی از رتبه آخر به اول ارتقا یافته است. به نظر من اغلب مدیران ما سواد علمی ندارند و سوادشان در حد سواد تجربی است.

شما به‌عنوان مدیری که اهمیت زیادی به سواد مدیریتی می‌دهید در خصوص کمین‌های پلیسی در جاده‌ها که باعث بروز تصادف می‌شود، چه نظری دارید؟ به هرحال استان البرز به لحاظ سفرهای جاده‌ای یکی از شاهراه‌های کشور بویژه در تعطیلات محسوب می‌شود.

باید بررسی شود که علت اصلی اغلب تصادفات سرعت غیر مجاز است یا پلیس نامحسوس؟ اعتقاد من این است که باید کمین‌های پلیسی در جاده‌ها باشد و رانندگان احساس کنند که پشت هر پیچی یک پلیس کمین‌اش را می‌کشد تا هیچ راننده‌ای جرأت تخلف کردن نداشته باشد.

اما در هیچ کجای دنیا ما چنین رویکردی را نمی‌بینیم که پلیس همانند تکاورها پشت یک تپه یا پیچ، کمین راننده‌ها را بکشد و به محض انجام یک تخلف از پشت کمینگاه بیرون بپرد و خودرو راننده متخلف را متوقف کند. حتی سردار رحیمی رئیس پلیس کلان شهر تهران هم بارها بر این مسأله به صراحت تأکید کرده است.

واقعیت این است که ما امکانات لازم را نداریم اگر امکانات و فناوری ما به اندازه کافی بود، نیازی به کمین کردن نبود. به جرأت می‌گویم پلیسی که قصد متوقف کردن راننده متخلف را دارد خودش بیشتر در معرض خطر است. من تعقیب و گریز را نمی‌پسندم و این کار را هم ممنوع کرده ام. من کارشناسانه صحبت می‌کنم نه از روی تعصب. البته آماری هم وجود ندارد که راننده‌ای در هنگام متوقف شدن از سوی پلیس جانش را از دست داده یا مجروح شده است.

یعنی باید حتماً چند نفر فوت کنند و مجروح شوند تا شما به این نتیجه برسید که این طرح خطرساز است؟! این سیاست مصداق چهار دختربچه زاهدانی است که پس از سوختن با چراغ نفتی تصمیم گرفته شد تا چراغ‌های نفتی از همه مدارس زاهدان جمع‌آوری شود. شما در نظر داشته باشید که بسیاری از خانم‌ها هنگام رانندگی با کوچکترین احساس خطر پدال ترمز را فشار می‌دهند در این حالت ما نباید به فکر جان راننده‌های پشت و کناری این راننده باشیم؟ فکر نمی‌کنید متوقف کردن خودروهایی که سرعت غیرمجاز دارند یا تخلفی کرده‌اند باید با شیوه بهتری غیر از کمین کردن صورت گیرد. مثلاً از طریق دوربین‌ها اعمال قانون شوند. به هرحال شما که با توقف خودرو برای راننده متخلف مجازات حبس که صادر نمی‌کنید، پس می‌توانید اعمال قانون را از طریق دوربین‌ها انجام دهید.

استفاده از دوربین‌ها در مدیریت ترافیک جاده‌ها بسیار خوب است اما از30 دوربین نصب شده در استان البرز فقط 11 دوربین کار می‌کند. فکر می‌کنید با این حجم از دوربین می‌توان کل استان را تحت نظر داشت. ما هرچقدر بتوانیم از سیستم‌های فناوری نوین و هوشمند استفاده کنیم، موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد. پلیس واقعاً تنهاست و مردم هم تنها از پلیس انتظار دارند.

شما پیش از این بارها اعلام کرده بودید که در استان البرز 45 نقطه حادثه خیز وجود دارد. شما به‌عنوان رئیس پلیس البرز از زمان حضورتان تاکنون تدبیری برای اصلاح این نقاط داشته‌اید؟

بهتر است به‌جای نقاط حادثه خیز بگوییم محدوده حادثه خیز. به‌عنوان مثال پیچ سرهنگ یا دیزین البته بیشتر پیچ‌ها محدوده حادثه خیز است اما در جلسه‌ای که با مدیران راهداری داشتیم به همه محدوده‌های حادثه خیز و همین‌طور ایرادات جاده‌ای استان البرز پرداختیم. اصلی‌ترین نقطه حادثه خیز هم جاده چالوس است که باید فکر اساسی برای آن کرد. البته در سال گذشته شیارهایی را پنج متر قبل از گردنه‌های این جاده ایجاد کردیم تا بتوانیم خطر سقوط خودروها و تصادفات را در این مسیر به حداقل برسانیم.خوشبختانه اجرای این طرح نقش مهمی در کاهش تصادفات منجر به فوت داشت به‌طوری که از آن زمان تاکنون تصادف شدید و منجر به فوت نداشتیم و اگر هم تصادفی رخ داده جرحی یا خسارتی بوده است. با توجه به اینکه برای اجرای طرح‌های بعدی مانند دیوارچینی کنار جاده اعتبار کافی وجود ندارد، از مردم و باغداران خواستیم برای امنیت املاک خود دیوارچینی کنند که این مسأله به خاطر سقوط نکردن خودروها به داخل باغ‌ها ودره‌های میانی بوده است.

از سه راهی کندوان تا دیزین هم به‌صورت نقطه به نقطه در حال دیوارچینی هستیم چراکه گاردهای موجود به مرور زمان و با از بین رفتن آسفالت جاده دیگر کارایی لازم را ندارد.

نیم نگاه

من به‌عنوان یک مدیر می‌گویم در حال حاضر بدترین دوران مدیریت به لحاظ مالی است، به ما فقط هزینه غذا و سوخت خودروهای پلیس را می‌دهند و در چنین شرایطی امکان اجرای بسیاری از برنامه‌ها وجود ندارد. برخی از خودروهای پلیس سه میلیارد تومان قیمت دارد و فقط تعویض روغن آن دو میلیون تومان هزینه دارد و ما ناچاریم برخی از هزینه‌ها را خودمان پرداخت کنیم

ضعف در قوانین باعث شده که نیروی پلیس وقت و انرژی بگذارد و راننده‌ای را جریمه کند اما بعد از مدتی همان راننده متخلف اعتراض کند و قاضی حکم به کم شدن یا پاک کردن جریمه دهد، حالا به من بگویید آیا قاضی تخصص ترافیکی دارد

اعتقاد من این است که باید کمین‌های پلیسی در جاده‌ها باشد و رانندگان احساس کنند که پشت هر پیچی یک پلیس کمین‌اش را می‌کشد تا هیچ راننده‌ای جرأت تخلف کردن نداشته باشد

از30 دوربین نصب شده در استان البرز فقط 11 دوربین کار می‌کند. فکر می‌کنید با این حجم از دوربین می‌توان کل استان را تحت نظر داشت. ما هرچقدر بتوانیم از سیستم‌های فناوری نوین و هوشمند استفاده کنیم، موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد. پلیس واقعاً تنهاست و مردم هم تنها از پلیس انتظار دارند

با توجه به اینکه برای اجرای طرح‌های بعدی مانند دیوارچینی کنار جاده اعتبار کافی وجود ندارد، از مردم و باغداران خواستیم برای امنیت املاک خود دیوارچینی کنند که این مسأله به خاطر سقوط نکردن خودروها به داخل باغ‌ها ودره‌های میانی بوده است .اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

کامران علمدهی - معصومه مرادپور

کدخبر: 452864 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟