بازخوانی پرونده
صفر تا صد پرونده مرگ دلخراش آتنا 7 ساله / جسد دختر 20 روز درون بشکه بود
حوادث رکنا: پرونده آتنا اصلانی از ناپدید شدن او در ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ در پارسآباد آغاز شد و پس از ۲۰ روز با کشف جسد در بشکهای متعلق به رنگرز محل، اعتراف به قتل، سرقت و آزار جنسی و در نهایت صدور و اجرای حکم اعدام قاتل در ۲۹ شهریور همان سال پایان یافت.
به گزارش رکنا، شامگاه ۲۹ خرداد ۱۳۹۶، همزمان با ۲۴ ماه مبارک رمضان، خبر گمشدن دختر بچهای ۷ ساله به نام آتنا اصلانی در پارسآباد در فضای مجازی و رسانهها منتشر شد. آتنا آن روز کنار بساط دستفروشی پدرش در خیابان پزشکان پارسآباد حضور داشت. پدر که سالها در همان محل پوشاک میفروخت، مشغول گفتوگو با مشتری بود و تصور میکرد دخترش طبق روال معمول به خانه بازگشته است. مادر نیز گمان میبرد آتنا نزد پدر است. همین سوءتفاهم باعث شد چند ساعتی از ناپدید شدن کودک بگذرد.
با غروب آفتاب و بازگشت پدر به خانه، مشخص شد آتنا ناپدید شده است. خانواده پس از جستوجوی اولیه و بینتیجه، همان شب موضوع را به پلیس گزارش کردند.
ورود پلیس و آغاز تحقیقات رسمی
صبح روز بعد، پرونده به دادستانی پارسآباد ارجاع شد و تحقیقات گسترده آغاز گردید. در روزهای نخست، فرضیههای مختلفی از جمله گمشدن اتفاقی یا سرقت طلا مطرح شد؛ چراکه آتنا در زمان ناپدید شدن چند قطعه طلا شامل النگو، انگشتر و گوشواره به همراه داشت.
کارآگاهان پلیس آگاهی با تمرکز بر محل دستفروشی پدر آتنا، اقدام به بازبینی دوربینهای مداربسته بانکها و مغازههای اطراف کردند. تصاویر یکی از دوربینها نشان میداد آتنا در حال عبور از پیادهرو و دور شدن از بساط پدر است، اما در تصاویر دوربین بعدی اثری از او دیده نمیشد؛ موضوعی که نشان میداد کودک پیش از رسیدن به نقطه بعدی مسیر، وارد محل دیگری شده است.
بررسیهای میدانی و اظهارات کسبه مشخص کرد آتنا گاهی برای نوشیدن آب یا استفاده از سرویس بهداشتی به مغازه رنگرزی نزدیکی محل میرفت. صاحب این مغازه مردی ۴۰ ساله به نام اسماعیل بود که خانواده آتنا را از قبل میشناخت.
مظنون اصلی؛ رنگرز محل
با جمعبندی شواهد، توجه پلیس به مرد رنگرز جلب شد. او بازداشت شد اما طی حدود دو هفته بازجویی، هرگونه نقش در ناپدید شدن آتنا را انکار میکرد. همزمان، جستوجوهای مردمی و پلیسی ادامه داشت و نگرانی عمومی در شهر افزایش یافته بود.
در این مدت، متهم حتی در برخی جستوجوها همراه خانواده آتنا حضور داشت؛ اقدامی که بعدتر مشخص شد برای رفع سوءظن و اطلاع از روند تحقیقات بوده است.

کشف جسد؛ راز جنایت فاش میشود
پس از گذشت حدود ۲۰ روز از مفقودی آتنا، سرنخ مهمی به دست آمد. بررسیها نشان داد مرد رنگرز پارکینگ اختصاصی در محل سکونتش ندارد و خودروی خود را در پارکینگی واقع در کوچهای فرعی پارک میکند. با دستور قضایی، این پارکینگ مورد بازرسی قرار گرفت.
عصر ۱۹ تیر ۱۳۹۶ مأموران در گوشه پارکینگ به بشکهای پلاستیکی برخورد کردند. داخل بشکه، پس از کنار زدن لایههایی از خاک و کیسهها، جسد آتنا اصلانی کشف شد. بررسی اولیه نشان داد کودک در همان روزهای نخست ناپدید شدن به قتل رسیده است.
همزمان مشخص شد متهم پیشتر با همسرش تماس گرفته و مدعی شده بود داخل بشکهای در مغازهاش مواد مخدر پنهان کرده و از او خواسته بود بشکه را خارج کند؛ موضوعی که به کشف جسد انجامید.
اعترافات متهم و تکمیل پرونده
نگرز جنایتکار در آخرین مرحله بازجویی درباره سرقت النگوهای آتنای ۷ ساله گفته است: من بدهی داشتم و نمیدانستم چکهایی را که به طلبکاران داده بودم چگونه پرداخت کنم وقتی چشمم به النگوهای دختربچه افتاد تصمیم به سرقت آنها گرفتم. این النگوها را در مغازهام جاسازی کردم تا سر فرصت بفروشم تا چکم وصول شود.
به گفته مأموران تحقیق این مرد ۴۰ ساله که همسر و ۳ فرزند دارد دارای سابقه کیفری است و اعتیاد به مواد مخدر دارد. این مرد جنایتکار به نام اسماعیل ۱۵ سال پیش از همسر اولش جدا شده و سپس با زن دیگری ازدواج کرده است.
پزشکی قانونی نیز در ادامه تحقیقات، آزار و اذیت جنسی کودک پیش از قتل را تأیید کرد؛ موضوعی که پرونده را وارد فاز سنگینتری از رسیدگی قضایی کرد.
قاتل در همه جست و جوها همراه خانواده آتنا بود
دوست پدر آتنا، مردی که از لحظه ناپدید شدن آتنا با پدرش همراه و شماره تلفنش در فضای مجازی منتشر شده بود تا اگر کسی از دخترک خبری دارد به آنها اطلاع دهد، گفت: «قاتل را میشناسم، مرد موزی با چشمهای زردرنگ که نگاهش ترس خاصی دارد. هر روز پدر آتنا وانتش را در مقابل مغازه این مرد جنایتکار پارک میکرد تا لباسهایی را که داخل وانت بود بفروشد. معمولاً آتنا هم با پدرش همراه بود و در همان اطراف بازی میکرد. از خانه پدر آتنا تا محلی که دخترک ناپدید شد چند دقیقه بیشتر راه نیست.»
او ادامه داد: «مرد رنگرز، یکی از افرادی بود که در تمام مراحل تحقیق و جست وجو برای یافتن آتنا با ما بود و هر آنچه ما در مورد آتنا میدانستیم او هم باخبر میشد ولی چه میدانستیم که او عامل قتل همین دخترک است و با ما همراه شده تا متوجه شود که مسیر تحقیقات پلیس به کجا میرسد. از آنجایی که او آگاهی کامل به منطقه داشت و میدانست کدام دوربینها فعال هستند، طوری بچه را به مغازهاش برده بود که دوربینها تصویرش را ضبط نکنند. به همین دلیل زمانی هم که پلیس به بررسی دوربینهای مداربسته پرداخته بود هیچ ردی از این قاتل به دست نیاورد. حتی او میدانست که پلیس قرار است برای یافتن دخترک سگ جست وجوگر بیاورد و برای همین هم یکسری کارهایی را انجام داده بود تا سگها متوجه نشوند که او دخترک را به داخل مغازهاش برده و کشته است. اما اینکه چطوری به او ظنین شدند را نمیدانم ولی خوب میدانم که مرد رنگرز اطلاعات زیادی از فعالیت پلیس داشت. دوربینها آخرین بار حدود ساعت ۴ بعد از ظهر تصویر آتنا را گرفته بودند و بعد از آن دخترک به طرز مرموزی ناپدید شده بود.»
این شاهد جوان گفت: «فقط خدا میداند که در این مدت چه به خانواده آتنا گذشت. مادر آتنا نمیتواند حرف بزند و هنوز شوکه است و تحت مراقبتهای ویژه قرار دارد. آنها به غیر از آتنا یک دختر ۳ ساله دیگر هم دارند و نمیتوانم بگویم که این پدر و مادر وقتی خبر کشف جسد و دستگیری قاتل را شنیدهاند چه بر آنها گذشته است.»
![]()
رسیدگی قضایی و برگزاری دادگاه
با تکمیل تحقیقات مقدماتی در دادسرا، کیفرخواست متهم به اتهام قتل عمد، سرقت و تجاوز به عنف صادر و پرونده به دادگاه کیفری یک استان اردبیل ارسال شد. نخستین جلسه رسیدگی، ۴ شهریور ۱۳۹۶ برگزار شد.
متهم در جلسه دادگاه برخی اعترافات پیشین خود را انکار کرد، اما مجموعه مستندات، اعترافات ثبتشده، گزارش پزشکی قانونی و ادله پلیسی، برای صدور رأی کافی تشخیص داده شد.
صدور و اجرای حکم
دادگاه با توجه به مجموع شواهد، حکم اعدام (قصاص نفس) را صادر کرد. این حکم در ۱۹ شهریور ۱۳۹۶ تأیید شد و سرانجام بامداد ۲۹ شهریور ۱۳۹۶ حکم در پارسآباد به اجرا درآمد.
آخرین حرفهای قاتل آتنا پیش از اعدام
پرونده قتل آتنا اصلانی یکی از تلخترین جنایات دهه ۱۳۹۰ بود که افکار عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار داد. این پرونده از یک خبر مفقودی آغاز شد، با کشف جسد و اعتراف قاتل به نقطه اوج رسید و با اجرای حکم قصاص پایان یافت؛ اما نام آتنا به نمادی از مطالبه عمومی برای تأمین امنیت کودکان و رسیدگی قاطع به جرایم علیه آنان تبدیل شد.
ارسال نظر