در گفت و گو با رکنا مطرح شد
امیرحسین 20 ساله از مجروحان جنگ ۱۲روزه در انفجار پهپاد : به دادم برسید ../ رهایم کرده اند .../ حمایتم نمی کنند .../ جانبازی ام ..../ قرار بود درمان هایم رایگان باشد اما میلیونی میگیرند...
سه ماه پس از پایان جنگ ۱۲روزه، خانواده امیرحسین ـ جوان ۲۰ سالهای که پایش هنوز پر از ترکش است ـ تنها سه مطالبه روشن دارند: ادامه درمان بدون هزینه، تعیین وضعیت جانبازی و جبران خسارت خودرو. اما پشت درهای بیمارستانها و ادارات، این مطالبات بدیهی در پیچوخم کاغذبازیها و وعدهها معطل مانده است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، بیستوسوم خردادماه ۱۴۰۴، با حمله اسرائیل به ایران، جنگی ۱۲روزه آغاز شد که زخمش همچنان بر تن و روان بسیاری از خانوادهها تازه است. سه ماه پس از پایان آن روزها، هنوز بسیاری از آسیبدیدگان نه تنها با درد جراحت، که با مشکل سردرگمی در راهروهای ادارات و بیمارستانها دستبهگریبانند.
یکی از این قربانیان، امیرحسین است؛ جوانی که روز حادثه ۱۹ ساله بود و حالا در ۲۰ سالگی، در گوشهای از خانه با پایی پر از ترکش و پر از درد، روزها را با عفونت، فیزیوتراپیهای نیمهکاره و مشکلات هزینه درمان سپری میکند.
شب انفجار؛ کوچهای پر از خون
دایی امیرحسین آن شب را چنین برای خبرنگار اجتماعی رکنا روایت میکند: «۲۴ خردادماه، حدود نیمهشب، خواهرزادهام پس از صرف شام در خانه ما راهی منزلشان شد. هنوز به سر کوچه نرسیده بود که صدای انفجار مهیبی همهجا را لرزاند. ثانیهای بعد کوچه پر از خون شد. گوشت پای او متلاشی شده بود، شریانها پاره و خون در کوچه جاری بود. همسایهها هنوز آن صحنه را از یاد نبردهاند.»
در همان حادثه، یک پهپاد در نزدیکی سقوط کرد و ترکشهای آن به اطراف پرتاب شد. چند خودرو از جمله خودروی داماد خانواده هم آسیب دید. برآورد اولیه خسارت خودروها بیش از ۱۰۰ میلیون تومان بود؛ خسارتی که تا امروز هیچ مرجعی برای بررسی آن مراجعه نکرده است.
درمان نیمهکاره و هزینههایی که از راه رسید
وی افزود: امیرحسین با خونریزی شدید به بیمارستان یافتآباد منتقل شد. نخستین جراحی از یک بامداد تا هفت صبح طول کشید. چند روز بستری و سپس مرخص شد، اما کمتر از سه هفته بعد، عفونت شدیدی دوباره او را به اتاق عمل کشاند.
اینجا نقطهای بود که بلاتکلیفی آغاز شد. به گفته دایی او: «مرحله اول درمان رایگان بود و نام امیرحسین در فهرست مجروحان جنگی ثبت شد. اما بار دوم، بیمارستان از ما پنج تا شش میلیون تومان خواست و بعد هم گفتند همه هزینهها با خانواده است. ما تصور میکردیم ادامه روند درمان هم رایگان باشد.»
خانواده بارها به فرمانداری، استانداری، اداره امنیت و حتی بنیاد شهید مراجعه کردند. هر بار پروندهای تشکیل شد، نامهای صادر شد، اما نتیجه یکسان بود: پرداخت هزینهها به عهده خانواده.
صدای مادر؛ کابوس ترکشها و عفونتهای پیدرپی
مادر امیرحسین اینگونه به خبرنگار اجتماعی رکنا گفت: «یک ماه بعد از عمل پای پسرم دوباره عفونت شدید کرد. حتی یک ترکش به اندازه بند انگشت در خانه از پایش بیرون آمد. فکر کردیم تمام شده، اما وقتی اسکن گرفتند معلوم شد هنوز پایش پر از ترکش است. بعضی کنار رگ و استخواناند و اگر بخواهند خارج کنند، ممکن است پایش را از دست بدهد.»
او از هزینههای زیاد درمان میگوید: «در نوبت دوم درمان، بیمارستان هزینه فیزیوتراپی، باز کردن بخیه و حتی ویزیتهای ساده را از ما گرفت. به اداره بحران و امنیت رفتیم، گفتند هزینهای نمیگیرند، اما باز هم بیمارستان پول خواست. ما توانش را نداریم. دفترچه بیمه سلامت تازه گرفتیم، اما این کافی نیست. اگر دوباره عفونت کند، چه کنیم؟»
زخم دوم؛ کاغذبازیهای اداری
خانواده میگویند تمام مدارک پزشکی، گزارشهای پزشک قانونی، فاکتورهای درمان و حتی فیلمی از وضعیت امیرحسین آماده کردهاند. با این حال، روند تشکیل کمیسیون پزشکی برای تعیین درصد جانبازی ممکن است ماهها یا حتی یک سال طول بکشد. تا آن زمان، هیچ نهادی حاضر به پوشش کامل هزینهها نیست و خواستار تسریع در روند رسیدگی به پرونده پزشکی هستند.
از سوی دیگر، خسارت خودروی آسیبدیده هم همچنان بلاتکلیف است. ستاد بحران پرونده تشکیل داده، اما کارشناسی به محل نرفته است. خانواده مجبور شد با هزینه شخصی خودرو را تعمیر کند: بیش از ۱۰۰ میلیون تومان، بیهیچ حمایت و غرامتی.
مطالبهای ساده؛ درمان، شفافیت، جبران خسارت
اکنون، سه ماه پس از جنگ، خانواده امیرحسین تنها سه خواسته روشن دارند:
۱. رسیدگی فوری به وضعیت درمانی و جلوگیری از قطع احتمالی پای او
۲. تعیین درصد جانبازی و پوشش کامل هزینهها از سوی بنیاد شهید یا بیمارستانهای تخصصی
۳. جبران خسارت واردشده به خودرو و داراییهای خانواده توسط ستاد بحران
این خواستهها نه بیشتر از آن چیزی است که در آییننامهها و وعدههای رسمی بارها تکرار شده و نه کمتر از حق ابتدایی یک شهروندی که در جنگی ناخواسته مجروح شده است.اما آنچه خانواده امیرحسین تجربه میکنند، چیزی جز سردرگمی نیست.
ارسال نظر