فیلم / مهران مدیری : حتی پول نداشتم نون پنیر بخرم .../ بچم کوچیک بود گشنه بود اینقدر گریه .رد خوابش برد ... رفتم توی کوچه عربده کشیدم و گریه کردم ... 4 سالممنوع الکاری بدون دلیل منو ....
مهران مدیری در این ویدئو از خاطرات تلخ ممنوعالکار شدنش در سال ۱۳۷۳ و پشت سر گذاشتن ۱۱ بار اسبابکشی در طول ۴ سال، بههمراه دشواریهای زندگی آن دوران میگوید.
مهران مدیری ، کارگردان و مجری مطرح کشورمان که این روزها به یکی از پرکارترین چهرههای تلویزیون و سینما تبدیل شده، در گفتگویی از روزهای سخت زندگیاش پس از ممنوعالکار شدن در سال ۱۳۷۳ پرده برداشت. او با لحنی تلخ و به یاد ماندنی این دوران را «بدترین سالهای زندگیاش» توصیف کرد.
ماجرای ممنوعالکاری مدیری و تیمش
در این گفتگو، مهران مدیری درباره عواقب ممنوعالکار شدن تیم سازنده سریال طنز مشهور «ساعت خوش» سخن گفت. او در واکنش به این سؤال که چرا چنین اتفاقی برای او و تیمش رخ داد، با صراحت گفت: «هیچ وقت دلیلش را نفهمیدم. در سال ۷۳ سریال ساعت خوش به اوج محبوبیت رسید، ناگهان یک اطلاعیه روی بُرد چسباندند که همه ممنوعالکار هستند! حتی خود من که کارگردان و سرپرست این پروژه بودم، چهار سال تمام اجازه کار نداشتم؛ بچههای دیگر هم حدود یک یا دو سال محروم شدند. این مسأله حتی شامل حال عوامل پشت صحنه مثل تصویربرداران و صدابرداران هم شد. بیسابقه بود، همه را کنار زدند!»
تبعید هنری در همه زمینهها!
مهران مدیری در ادامه خاطرات تلخ آن دوران را بازگو کرد و افزود: «این ممنوعیت فقط محدود به تلویزیون نبود. من در سینما، تئاتر و حتی ورود به برخی اماکن فرهنگی مثل تئاترشهر هم منع شده بودم. یادم هست یک بار برای دیدن دوستانم به جام جم رفتم، اما بلافاصله برخوردی عجیب با من داشتند؛ تعجب میکردند که چگونه وارد سازمان شدم. آنها من را گرفتند، بازخواست کردند و همه چیز برایم به کابوسی زنده تبدیل شد. میتوانم بگویم آن دوران سه تا چهار سال جهنمی را پشت سر گذاشتم.»
دردناکترین خاطرات مدیری از آن روزها
مهران مدیری با بغض و حسرت از دشواریهای روزهای بدون کار خود روایت کرد. او گفت: «جوری شده بود که حتی توان خرید یک بسته نان و پنیر هم نداشتم. در طول این چهار سال، مجبور به ۱۱ بار اثاثکشی شدم. هر بار به جای کوچکتر و ارزانتر میرفتم تا بتوانم زنده بمانم. این دوران، پر از لحظات دردناک و غمانگیز بود.»
این گفتههای تلخ مدیری، گوشهای از رنج و سختیهایی است که بسیاری از هنرمندان در سالهای مختلف تجربه کردهاند؛ اما داستان او بهویژه پس از موفقیت چشمگیر سریال «ساعت خوش»، نشان از وضعیتی پر از تضاد و اتفاقات غیرمنتظره دارد.
![]()
مجری برنامه در ادامه از مدیری می پرسد که در آن سه چهار سال ممنوع التصویری و ممنوع الکاری چه می کرده که وی چنین پاسخ می دهد: «واقعاً نمی دونم، یعنی… حالا غم انگیزش نمی کنم قضیه رو ولی… به جایی رسید به لحاظ مالی که من دیگه نمی تونستم حتی نون و پنیر هم بخرم، یعنی دیگه کسی نبود که ازش پول قرض کنم و یه موقع هایی برای مثلاً هزار تومن که یک نون بخرم، بچم هم کوچیک بود اون موقع .. سه سالش بود فرهاد.. یه شبایی گشنه خوابیدیم واقعاً، یعنی بچه انقدر گریه کرد تا بیهوش شد و من یادمه اومدم توی کوچه انقدر عربده کشیدم و گریه کردم و داد زدم که صاحبخونمون اومد منو کشید تو گفت آقا می کشنت چیکار می کنی، 4 ساله… همه ی موهام توی اون چهار سال سفید شد».
![]()
سفید شدن موهای مهران مدیری بعد از 4 سال ممنوع الکاری
مهران مدیری در ادامه صحبت هایش چنین می گوید :«هیچ کاری نمی تونستم بکنم و حتی چیزهای اولیه زندگی رو هم نمی تونستم تامین کنم و خیلی دوران عجیبی بود، یعنی وقتی به من گفتن می تونی از فردا بری سر کار و شروع کنی، من یک جنازه بودم که نه انرژی داره، نه انگیزه داره، نه جون داره، نه… و بعد هم تصویرم آزاد نشد، باز گفتن فقط می تونی کارگردانی کنی، تصویرت نباید دیده بشه و بعد از یکسال دوباره تصویرم هم آزاد شد. خیلی سال های عجیبی بود و من یادمه توی چهار سال، یازده بار اثاث کشی کردم، برای اینکه هر خونه ای که می رفتیم دو ماه سه ماه، بعد اجاره خونه نمی تونستیم بدیم می ریختنمون بیرون. و دیگه مثلاٌ… شاید خونهی هفتم هشتم دیگه کارتن ها رو باز نمی کردیم چون می دونستیم باید دو ماه بعد اثاث کشی کنیم. خیلی دوران عجیبی بود، الان… این همه بادیگارد دارم!».
ارسال نظر