اختصاصی رکنا
خودکشی زن آدمکش در محاصره پلیس جنایی تهران ! / همدستش رازگشایی می کند ! + فیلم قاتلان و عکس مقتول
رکنا ؛ زن آدمکش که یک آشپز را کشته بود وقتی خودش را در محاصه پلیس دید دست به خودکشی زد.

به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، با اعلام خبر پیدا شدن مردی نیمهجان در خودروی شخصیاش در بزرگراه یادگار امام، تیم بررسی صحنه جرم به محل حادثه اعزام شدند. در محل، مردی ۵۵ ساله را یافتند که به گفته شواهد، حدود ۴۸ ساعت در خودرو در وضعیت نیمهجان مانده بود.
پس از انتقال وی به بیمارستان، تلاشهای پزشکی برای نجات او آغاز شد، اما متأسفانه این فرد پس از ۱۵ روز جان خود را از دست داد. بررسیهای اولیه نشان داد که مقتول یک آشپز بوده و خانوادهاش از همان ساعات اولیه مفقودی او را به کلانتری گزارش کرده بودند.
تحقیقات ابتدایی حکایت از آن داشت، مقتول که سوار خودروی خود بوده احتمالاً از سوی افراد ناشناسی با اجرای نقشه از پیش طراحیشده با انگیزه سرقت قربانی شده است و عاملان جنایت پس از ارتکاب جرم وسایل باارزش او را سرقت کردهاند.
همزمان با ادامه تحقیقات، پزشکی قانونی اعلام کرد مقتول بر اثر مسمومیت دارویی به کام مرگ رفته است. بنابراین این فرضیه قوت گرفت که به احتمال زیاد مرد فوت شده از سوی یکی از مسافرانش با انگیزه سرقت اموالش مسموم شده و به قتل رسیده است.
در بررسیهای بعدی چهره زن و مرد میانسال به دست آمد و مشخص شد آنها روز حادثه مسافر خودروی مقتول بودهاند و به احتمال زیاد او را با آبمیوه مسموم به قتل رسانده و کارتهای عابربانک و اموال او را سرقت کردهاند. همچنین در تحقیقات میدانی مشخص شد زن میانسال با نام مستعار مدتی است به همین شیوه اموال رانندههای مسافرکش را سرقت میکنند. با به دست آمدن این اطلاعات، جستوجو برای شناسایی و دستگیری زن و مرد میانسال آغاز شد، اما تیم جنایی هیچ ردی از آنها پیدا نکردند
بررسیهای موشکافانه ادامه داشت تا اینکه تیم جنایی با اقدامات اطلاعاتی دریافتند زن و مردی پس از این حادثه به یک طلافروشی رفتند و با کارت مقتول مقداری طلا خریدند که همین سرنخ شک تیم جنایی را برانگیخت.
تیم جنایی در طلافروشی موردنظر ابتدا دوربینهای مداربسته را هدف بازبینی قرار دادند و چهره متهمان را شناسایی کردند؛ در ادامه نیز مأموریت یافتند با اقدامات اطلاعاتی ابتدا هویت متهمان را شناسایی و سپس نسبت به دستگیری آنها اقدام کنند.
در ادامه ببا دستور بازپرس جنایی، عکس چهره باز متهمان جهت شناسایی از سوی شهروندان منتشر شد.
تحقیقات همچنان ادامه داشت تا اینکه تیم جنایی با اقدامات گسترده اطلاعاتی مخفیگاه متهمان در نقطه مختلف تهران ردیابی شد و همین کافی بود تا آنها در یک قدمی بازداشت قرار بگیرند.
تیم تحقیق پس از کشف این سرنخ مهم با کسب مجوزهای لازم قضایی، بلافاصله راهی مخفیگاه مرد میانسال شدند و او را در یک عملیات منسجم دستگیر کردند. او در جریان تحقیقات مدعی شد که در صحنه قتل حضور نداشته و فقط برای خرید طلا به طلافروشی رفته است.
تیم جنایی در گام بعدی به سمت مخفیگاه زن میانسال رفتند اما این زن در محاصره پلیس خودکشی کرد.
بنا بر این گزارش، مرد میانسال جهت روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار تیم جنایی قرار گرفت و تحقیقات در دادسرای جنایی تهران همچنان ادامه دارد.
گفتگوی اختصاصی رکنا قبل از دستگیری و خودکشی عاملان جنایت
از جزئیات روز جنایت برایمان تعریف کنید؟
12 بهمن سال 1402 بود، روز مادر. پدرم یک تماس کوتاه با مادرم گرفت و گفت برای دیدن محسن، صاحبکار قدیمیاش، نزد او میرود و بهزودی برمیگردد. اما وقتی 4 ساعت از نیامدنش گذشت، نگرانی خانواده بیشتر شد.
شروع کردیم به تماس گرفتن با او، بیش از 30 بار زنگ زدیم. ساعت 8 شب بود که بالاخره یک زن گوشی را جواب داد و گفت: «پدرتان را کشتهایم،دستانش را قطع کرده ایم و او را سوزانده ایم.»
همین جمله باعث شد همگی شوکه شویم و بارها دوباره تماس بگیریم. نزد پلیس رفتیم و ماجرا را اطلاع دادیم.
حدود ساعت 10 شب، همان زن دوباره گوشی پدرم را جواب داد. صدایش از یک مغازه طلافروشی میآمد. او فقط میخواست ما صدایش را بشنویم و بعد از آن گوشی را خاموش کرد. دیگر هیچوقت نتوانستیم تماس بگیریم.
پلیس همان شب سریع اقدام کرد. مجوزهای لازم را گرفتیم و همه جا، از بیمارستانها گرفته تا پزشکی قانونی، دنبالش گشتیم. در نهایت، روز 16 بهمنماه، ماشین پدرم را پیدا کردیم. خودرو لای چند کامیون در خیابان دامپزشکی بود. پدرم روی صندلی شاگرد بود،شیشه های ماشین بخار گرفته او نیمه جان روس صندلی شاگرد پیدا شد.
بعد چه شد؟
سریع او را به بیمارستان رساندیم. پدرم را به ICU منتقل کردند، اما متأسفانه تلاشهای پزشکان نتیجه نداد و او بعد از 15 روز درگذشت.
شنیدیم که چند روز قبل از جنایت، این زن سوار ماشین پدرتان شده بود. ماجرا چیست؟
بله، دقیقاً. 9 بهمن، یکی از دوستان پدرم وقتی فیلم دوربینهای مداربسته را به پلیس نشان داد، گفت این زن کنار خیابان سوار ماشین پدرم شده بود. در طول راه، آنقدر صحبت کرده که همه را کلافه کرده بود و نهایتاً در میدان جمهوری پیاده شده بود. به نظر میرسد روز جنایت هم به همین روش سوار ماشین شده باشد.
در این مدت چه اقداماتی انجام دادید؟
پرینت تماسها و تراکنشهای بانکی پدرم را گرفتیم. تمام حسابهای بانکیاش خالی شده بود. با پولش طلا، آبمیوه و ساندویچ خریده بودند. اما وقتی برای خرید آخرین طلا به یک مغازه رفته بودند، فروشنده از آنها کارت شناسایی خواسته و وقتی آنها ارائه نکردهاند، طلا را بهشان نفروخته است. همان لحظه، دوربین مداربسته مغازه تصویری از این زن و مرد ثبت کرده که تنها سند و مدرکی است که در دست ماست.
پدرتان را چگونه به قتل رسانده بودند؟
به گفته پلیس، او را روی صندلی شاگرد برده و از پشت خفهاش کرده بودند. صندلی شکسته بود، کمربند ایمنی پاره شده بود و حتی موهای پدرم بین گیره صندلی پیدا شد. همه اینها نشان میدهد که او بارها تلاش کرده خودش را نجات بدهد، اما موفق نشده است.
نظریه پزشکی قانونی دراینباره چیست؟
ابتدا گفته بودند او از عفونت ریه فوت کرده است. اما بعد از درخواست بازنگری، چند ماه بعد اعلام کردند که مادهای شبیه سیانور در خونش کشف شده که علت اصلی مرگ بوده است.
ارسال نظر