چرا به جای پیشرفت تئاتر از مردم توقع داریم مثل قدیم فکر کنند؟

به گزارش رکنا، پیمان چراغی کارگردان جوان تئاتر درباره فعالیت هنری خود در این روزها و نمایشنامه ها در ایران توضیح داد. او گفت: به دعوت خانم عاطفه چطروز تهیه کننده محترم رپرتوار افتخار حضور در جمع کارگردانان کارگان شمبه را دارم. اولین و آخرین اجرای رپرتوار به علاوه 3 اجرای دیگر در این بازه و درمجموع 5 اجرای نمایشنامه‌خوانی که فعلا 4 نمایشنامه را انتخاب و تمرینات 3 اجرا را شروع کرده ام؛ نمایشنامه هایی که بیشترین دقت و نگاه تخصصی و گزینه ها و فاکتورهای مخاطب‌پسند بودن و نیز پرانرژی بودن و رضایت تماشاگر و برآورده کردن توقعاتی که هر تماشاگر سخت پسندی داشته باشد را در آن رعایت کنیم.

چراغی

این نمایشنامه ها گره‌گاه، پارانوئید اثرهای یکی از خوشفکرترین نویسنده و کارگردان های امروز کشور مسعود ترابی، پاهای یک آدم چقدر می تونه دراز باشه اثر نویسنده و آهنگساز خلاق مجید ابراهیم زاده و هُوَی نوشته یکی از نویسنده های خوش ذوق، مانی ارمغان است و برای آخری هنوز در حال مطالعه و بررسی هستم.

پیمان چراغی در ادامه گفت: همواره مدعی هستم در تمام کارهایی که کارگردانی می‌کنم از اجرای صحنه‌ای تا نمایشنامه‌خوانی که به نظرم به شدت کاری سخت تر و تخصصی تر نسبت به اجراست برای تمام طبقات بیننده تئاتری در کارها جاذبه دارم. با قاطعیت می‌گویم مخاطب خاص قطعا برایش به صورت مستقل جاذبه ایجاد شده و مخاطب عام جاذبه های کمیک و احساسی برایش تعریف شده و حتی برای جذب مخاطبین سینمایی که به تازگی تماشای تئاتر را انتخاب کردند جاذبه های تصویری و تصویرسازی هایی را از فیلم های نوستالژی و فضاسازی هایی را با استفاده از امکاناتی ازجمله موسیقی و بعضا نور و... در نظر گرفته ایم تا ذهنیتی را برای مخاطب بسازیم که احساس نزدیکی به بستری که به آن عادت دارد یعنی سینما را به او القا کنیم.

وی در ادامه گفت: هرچیزی طول عمر و تاریخ انقضایی دارد حتی عمر انسان نیز یک جا به پایان می‌رسد و باتوجه به نتایج اجراهایی که در تهران حداقل از سال 1400 به بعد به صحنه آورده شده‌اند ثابت شده نمایش هایی موفق تر هستند که سبکی را دنبال کردند که به مذاق تماشاگر خوش آمده و بیشتر به او احترام می‌گذارند. همواره ما تمام سعی خود را کرده و وقت، انرژی و هزینه را برای ساخت کار می‌کنیم و بالطبع باید بازگشتی داشته باشد چراکه افرادی باید مخارج زندگی را از این طریق کسب کنند و فارغ از آن تئاتر یا هر هنر دیگری در وهله اول حتی قبل از فاکتور کیفیت از نگاه من باید به سلیقه اکثر مردم و جامعه باشد چراکه طبیعتا تا زمانی که تماشاگری روی صندلی ها ننشیند از نظر کیفیت ارزیابی نمی‌تواند شود و حتی اگر برشت و شکسپیر و... هم مطابق سلیقه دوران شان عمل نمی‌کردند امروز مثل خیلی از اساتید بزرگ در هرجای دنیا گمنام می‌ماندند و دقیقا نقطه تاریک عقب ماندگی تئاتر متاسفانه همین موضوع است که نمی‌خواهیم باور کنیم عمر کارهایی که 250 سال پیش نوشته شده اند به پایان رسیده و مبحث اینکه اصلا برای سلیقه و فرهنگ مردم ما اکثرشان نوشته نشده اند.

کارگزدان چراغی رامین پرچمی

کارگردان جوان تئاتر تهران در ادامه افزود: به جرات نمایشنامه هایی که توسط نویسندگان ایرانی با ذهنیت و فرهنگ ایرانی نوشته می‌شوند و در زمان امروز یا حداقل در قرن معاصر نوشته شده‌اند از نگاه من بسیار برای عام مردم مجذوب کننده‌تر و دوست داشتنی‌تر است و مخاطب خیلی راحت تر می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند و حس همزادپنداری و نزدیکی بیشتری به شخصی که در سالن نشسته می‌دهد و به تبع احساسات راحت تر منتقل می‌شود و خروجی مورد نظر را خواهد داشت تا مثلا با شاهزاده فلان کشور در هزار سال پیش! البته این حرف بی احترامی و جسارت به دوستانی که به آن سبک علاقه مند و متخصص هستند نیست و تنها صحبتم این است که اگر سینما هم هنوز در دوره فیلم های فردین و بهروز وثوق مانده بود الان دقیقا مشابه تئاتر بیشتر به صندلی های خالی و مهجوریت عادت داشت و قطعا اگر این مقدار اختلاف بین تئاتر و سینما ایجاد و سینما پیشرفته‌تر شده چون ذهنیت افرادش و بزرگانش راحت تر تغییر کرد و آپدیت شدن و رشد با جامعه را راحت تر پذیرفت. ما متاسفانه هنوز عزیزانی را داریم که پای قبر استانیسلاوسکی و برشت و شکسپیر و... نشسته‌اند فارغ از اینکه استخوان‌های آنها هم پوسیده و آنها هم ماموریتی که داشتند را به بهترین نحو انجام دادند و دوره‌ای موجب پیشرفت و تحول در دنیا شدند اما حالا تحولی جدید ایجاد شده و نمی شود توقع داشت از کسی که در خانه می تواند بنشیند روی تخت، فیلم اینتراستلار ببیند و حالا بیاید روی صندلی خشک و غیراستاندارد اکثر سالن‌های ما بنشیند و درحالی که کمر و پای خودش و کمر نفر جلویی همگی در فشار و اذیت است مهمانسرای دو دنیا را که برای بیست و یکمین بار طی 5 سال گذشته به اجرا رفته و همه آنها هم فیلم تئاترشان است را ببیند! مگر چند نفر را می شود مجاب کرد در عصر سریال گیم آف ترونز بیاید هملت ماشینی ببیند؟!

پیمان چراغی با بازیگران معروف

این کارگردان متعصب روی کار تئاتر در پایان اعلام کرد: ای کاش هرچه زودتر این تفکرهای پوسیده از تئاتر جمع شود و به جای اینکه جناح بندی کنند که کار درست را انجام می دهیم و بقیه تجاری کار می‌کنند پس از تئاتر نیستند یکبار یکپارچه برسیم به اولین و بدیهی ترین دلیل ساخت هر نمایش؛ یعنی جلب نظر تماشاگر و دیده شدن و صدالبته بازگشت مالی؛ چراکه در علم اقتصاد هر شغلی که بازدهی و بازگشت نداشته باشد بی شک بار اضافه ای بر دوش چرخه اقتصاد آن کشور است و عامل ایجاد تورم.

فکر می کنم هنرمندی که برای مردم و لذت بردن شان کار ساخته است ابتدا باید به این فکر کند که ساخت نمایش و هنرش باعث ضرر رساندن به مردم و پسرفت اصلی‌ترین و مهم‌ترین علم و هدف کشورش یعنی اقتصاد نشود و توجیه داشته باشد و بهتر بررسی شود. ای کاش بدانیم این شغل هم به مهمی بقیه مشاغل است بنابراین به مشاور اقتصادی، حقوقی و... هم نیاز است و فقط صرفا هرکس دو کتاب کارگردانی خواند و یک کلاس رفت و یا دستیار یک کارگردان بود و دوبار فریاد سر 2 بازیگر زد نمی شود کارگردان؛ کارگردانی علمی کاملا مستقل از دستیاری است و متاسفانه دیگر معضل تئاتر امروز تفکیک نشدن وظایف و سمت‌هاست و ما هنوز به این رشد و پختگی نرسیدیم که به همان میزان می تواند دستیار متخصص در پروژه موثر باشد که کارگردان است و الزاما هرکس نباید کارگردان شود؛ به اصطلاح قدیمی "هر کسی را بهر کاری ساختند." خیلی غربال بیشتری باید بشود، کارگردان باید علم حقوق، فلسفه، جامعه‌شناسی، اقتصاد، روانشناسی، مدیریت و برنامه ریزی و... را داشته باشد.

آیا این خبر مفید بود؟