راز علاقه به داستان‌ های رنج آدم‌ های معروف
تبلیغات

به گزارش رکنا، در سال‌های اخیر، یک قالب گفت‌وگو در یوتیوب رواج پیدا کرده است: یک صندلی، میزی ساده، نورپردازی ملایم و شخصیتی شناخته‌شده که مقابل مجری نشسته است. این افراد شروع به صحبت درباره موضوعاتی می‌کنند که پیش‌تر یا مطرح نمی‌شدند یا تنها در حد شایعات و گمانه‌زنی‌ها باقی می‌ماندند. حالا این چهره‌ها، از شکست‌ها، افسردگی، مسائل زندگی شخصی، اعتیاد، تنهایی و ضربه‌هایی که به‌طور مخفیانه به آن‌ها وارد شده است، بی‌پرده سخن می‌گویند.

این روایت‌ها معمولاً طولانی هستند، اما بخش‌های تلخ‌ترشان بیشتر جلب‌توجه می‌کنند؛ همان قسمت‌هایی که در آن‌ها صدای فرد لرزان می‌شود یا احساساتی مانند غم و خشم در کلامش نمایان است. این قسمت‌ها بلافاصله در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شوند، به همراه زیرنویسی و تدوین مجدد در پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام بازنشر می‌شوند و در نهایت، کاربران را در جریان زندگی فرد قرار می‌دهند؛ حتی اگر مخاطب برنامه اصلی نبوده باشند.

از روایت آدم‌های عادی تا بیان دردهای سلبریتی‌ها

سال‌های گذشته، داستان‌های افراد ساده و معمولی در رسانه‌ها روایت می‌شد. برنامه‌هایی مانند «ماه عسل» نمونه‌ای از این تلاش‌ها بود که در آن، مردم عادی در برابر دوربین تجربه‌هایی مانند اعتیاد، بیماری و رهایی از موقعیت‌های سخت زندگی‌شان را به اشتراک می‌گذاشتند. مخاطبان، این روایت‌ها را نزدیک به زندگی روزمره خود می‌دیدند. افراد بی‌نام‌ونشان از دل زندگی روزمره می‌آمدند و روایت‌هایشان تنها برای شنیده شدن بود، بدون هیچ‌گونه شهرت یا دیده‌شدنی خاص.

امروزه، این موقعیت تغییر کرده است. چهره‌هایی شناخته‌شده مانند بهناز جعفری، هستی مهدوی‌فر، مجتبی شکوری و اخیراً ساغر عزیزی، از لحاظ بی‌تعارف‌تر، در برنامه‌های گفت‌وگو محور یا پادکست‌ها از سختی‌های شخصی‌شان صحبت می‌کنند. آن‌ها از تلخی‌هایی می‌گویند که نشان می‌دهد زندگی‌ هنرمندانه یا مشهوری داشتن، همواره به معنای آسان بودن مسیر زندگی نیست. حالا این چهره‌ها به‌عنوان افرادی که مشکلات بزرگی را تحمل کرده‌اند و دوباره ایستاده‌اند، به مخاطبان معرفی می‌شوند.

رنج دیگر فقط تجربه‌ای فردی نیست

این تغییر نشان‌دهنده چرخشی در نگرش جامعه به مفاهیمی نظیر سختی و موفقیت است. اگر دیروز صحبت از مشکلات افراد ناشناس به تعامل و همدلی منجر می‌شد، امروز روایت‌های افراد سرشناس تأثیر عمیق‌تری دارند و فاصله میان آن‌ها و مخاطبان را کاهش می‌دهند. شنیدن این سختی‌ها موجب می‌شود تا انسان‌های معمولی احساس نزدیکی بیشتری با شخصیت‌های معروف پیدا کنند و متوجه شوند که چهره‌های مشهور نیز در زندگی‌شان با چالش‌هایی مشابه روبه‌رو هستند.

از سوی دیگر، رنج حالا دیگر چیزی محدود به زندگی خصوصی نیست. این تجربه به‌خشی از دانایی عمومی و تولید محتوا تبدیل شده است؛ محتوایی که با کلیک‌های کاربران و تعاملات آنلاین ارزش پیدا می‌کند. هرچه ماجرا تلخ‌تر و احساسی‌تر باشد، احتمال دیده‌شدن آن بیشتر است. در این میان بخشی از این داستان‌ها که مخاطب را بیشتر درگیر می‌کند، همان جملات انگیزشی یا شوک‌آوری است که با احساسات جمعی هماهنگ است.

چرخش رسانه‌ای بر مدار روایت‌های احساساتی

در این میان، پلتفرم‌های اجتماعی مانند اینستاگرام و یوتیوب نقش بسزایی در رواج اینگونه محتواها ایفا می‌کنند. الگوریتم‌های این سیستم‌ها به گونه‌ای طراحی شده که محتوای احساسی و ویدیوهایی با بالاترین واکنش را ترجیح می‌دهند. بنابراین محتوای آرام و تحلیلی اغلب نادیده گرفته می‌شوند. چنین الگوریتم‌هایی باعث می‌شوند تولیدکنندگان محتوا بیشتر به سمت روایت‌های حزن‌آور و جذاب برای عموم مردم میل پیدا کنند.

بر همین اساس، برنامه‌سازان تلاش می‌کنند تا محتواهای خود را به شکلی تدوین کنند که توجه مخاطب بیشتری را جلب کنند. البته این باعث می‌شود که زندگی و رنج انسان‌های مشهور با جزئیاتی نمایش داده شود که گاه تنها با هدف جلب توجه و تعامل رسانه‌ای صورت می‌گیرد.

آسیب‌های ناشی از بازنمایی‌های ناتمام

هرچند که این روایت‌ها به ایجاد تعامل میان افراد کمک می‌کنند، اما تکرار مداوم این گونه محتواها پیامدهایی را هم به دنبال دارد. برای مثال، وقتی مخاطب هر روز با ویدیوهایی از شکست و درد مواجه می‌شود، رفته‌رفته حساسیت کمتری نسبت به این مسائل پیدا می‌کند و رنج به بخشی عادی از محتوای روزمره تبدیل می‌شود. همچنین، چون جزئیات یا راه‌حل‌هایی برای عبور از این بحران‌ها کمتر مطرح می‌شود، بسیاری از این روایت‌ها در همان سطح احساسی باقی می‌مانند و سرانجام تنها بخشی از محتواهای مصرفی الگوریتم‌ها خواهند شد.

کمرنگ شدن مرزهای حریم خصوصی

یکی دیگر از چالش‌های این روند، کاهش مرزهای حریم خصوصی است. موضوعاتی که تا پیش از این خصوصی و شخصی تلقی می‌شد، اکنون در برابر دوربین مطرح می‌شوند. این امر در بلندمدت می‌تواند به محوشدن مرز میان زندگی خصوص و عمومی منجر شود. این تغییرات فرهنگی باعث می‌شوند تا زندگی سلبریتی‌ها نه فقط مورد توجه، بلکه به بخشی از مصرف روزانه رسانه‌ای تبدیل شود.

پایانی خوش، اما شاید سطحی

این استقبال گسترده از روایت‌های تلخ و احساسی را می‌توان نشانه‌ای از تغییری اجتماعی دانست. جامعه دیگر به دنبال تصویرهایی بی‌نقص نیست و به داستان‌های واقعی‌تر تمایل دارد. با این‌حال، اگر روایات فقط در سطح باقی بمانند و تنها برای جلب احساسات مطرح شوند، خطر سطحی‌ شدن رنج همیشه باقی خواهد ماند. در نهایت، آنچه اهمیت دارد چگونگی ارائه و تحلیل این داستان‌ها است؛ آیا می‌توان از این روایت‌ها برای درک بهتر زندگی و جامعه بهره برد؛ یا این که تنها مصرف آن‌ها به تولید محتوای بیشتر برای پلتفرم‌ها ختم خواهد شد؟

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی