رکنا گزارش می دهد
سوگ ملی در هیرکانی؛ ستونهای تاریخ در حال سوختن در الیت + فیلم
رکنا، هیرکانی، جنگل ۵۰ میلیونساله ایران، یک ماه است زیر شعلههای بیرحم میسوزد. آتش هر بار خاموش میشود، اما باد دوباره جانش میدهد و درختان، یکییکی فرو میافتند؛ نه فقط تنهها، بلکه بخشی از تاریخ و حافظه یک سرزمین که دارد خاکستر میشود. امدادگران خسته نمیشوند، اما آتش بیوقفه میتازد و جنگل هنوز زنده میجنگد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، هیرکانی، جنگلی که بسیاری آن را «موزه زنده زمین» مینامند، یک ماه است زیر شعلههای بیوقفه میسوزد. آتش خاموش میشود اما باد دوباره آن را جان میدهد و هر روز بخشی از پیکر این جنگل هزارانساله از دست میرود. در این میان، فقط درختان نیستند که سقوط میکنند؛ بخشی از حافظه زمین، تاریخ ایران و هویت زیستی یک سرزمین است که دود میشود و به آسمان میرود.
مردم بهتزده و غمگین شاهد زبانههایی هستند که نهتنها تنهها که ریشههای احساس و خاطرهشان را میبلعد. بسیاری از روستاییان و بومیان این پهنه سبز، زیر آسمانی خاکستری اشک میریزند؛ آسمانی که بوی دود، آه، و اندوه دارد. برای آنها هیرکانی صرفاً مجموعهای از درختان نیست؛ ستونهای تاریخ سرزمین است که نسلهای متوالی زیر سایهاش زندگی کردهاند.
در خط مقدم، امدادگران و نیروهای مردمی، از هلالاحمر گرفته تا ارتش، یک ماه است بیوقفه در حال مبارزهاند؛ با دست خالی، تجهیزات محدود، کوهستانهای صعبالعبور و آتشی که از یک محدوده ثابت تبعیت نمیکند. هر بار که بخشی از آتش مهار میشود، شعلهای تازه از دل باد زاده میشود؛ گویی این جنگل هزارانساله با مرگ دستوپنجه نرم میکند و هر بار بخشی از جسم سوختهاش روی زمین میافتد.آتش اما بیرحمتر از آن است که صبر کند.وقت نمیدهد.فرصت نمیدهد.
امدادگران خسته نمیشوند اما نفس جنگ سخت و طولانی است. مسیر دسترسی دشوار، کمبود بالگردهای آبپاش، گرمای کمسابقه، خشکی هوا و بادهایی که هر لحظه مسیر شعله را تغییر میدهند، مهار را به چالشی ملی تبدیل کرده است. با این حال، صدها نیروی داوطلب، مامور و تخصصی هنوز در میدانند؛ کسانی که با دست، بیل، پتو و هرچه دارند، ایستادهاند که بخشی از میراث این سرزمین را حفظ کنند.
در دل جنگلی که دارد خاکستر میشود، صداهایی شنیده میشود؛ صدای خشخش برگهای سوخته، صدای فریاد امدادگری که دیگر نایی برای آبپاشی ندارد، صدای مردم محلی که میگویند: «این فقط جنگل نیست؛ زندگی ماست.»
هیرکانی امروز بیش از یک بحران زیستمحیطی است؛ هشدار است. هشداری برای کشوری که اگر این جنگلها را از دست بدهد، بخشی از تاریخ طبیعی جهان را برای همیشه از دست داده است. اکنون سوگ این جنگل، سوگ یک ملت است؛ اما پرسش سنگینتر این است که آیا پیش از آنکه آخرین شعله خاموش شود، ارادهای برای جلوگیری از تکرار این فاجعه شکل خواهد گرفت؟
ارسال نظر