رکنا گزارش می دهد
یک مادر یک هفته است گم شده است/ کم توجهی نهادها در برابر ناپدید شدن شیرین درویشی مبتلا به آلزایمر + عکس
رکنا، یک هفته است که شیرین درویشی، مادر ۶۹ ساله مبتلا به آلزایمر، در تهران و کرج گم شده و هیچ نهادی برای یافتنش اقدام جدی نکرده است. خانواده شبانهروز در خیابانها، کلانتریها و بیمارستانها جستجو کردهاند، اما جز وعدههای کاغذی و کم توجهی دستگاهها چیزی نصیبشان نشده؛ گم شدن این مادر، تصویری روشن از جامعه ای است که دارد وارد برهه پیری جمعیت می شود اما دچار رهاشدگی سالمندان و خانوادههایی است که در غیاب ساختارهای حمایتی، تنها و فرسوده می مانند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، صبح پنجشنبهای که برای خانواده سلگی روزی عادی به نظر میرسید، به کابوسی طولانی تبدیل شد. شیرین درویشی، زن ۶۹ ساله و مبتلا به آلزایمر خفیف، بدون اطلاع خانواده از منزل خارج شد و تاکنون به خانه بازنگشته است.
پسر وی، آقای سلگی، در گفتوگو با خبرنگار ما بیان کرد:
«مادرم معمولاً کارهای روزمره خود را به تنهایی انجام میداد. زمانی که لازم بود به تهران برود، من برایش تاکسی اینترنتی میگرفتم. اما آن روز زودتر از همیشه و بدون هماهنگی منزل را ترک کرد و پس از آن دیگر هیچچیز طبق روال نبود.»
بر اساس اظهارات وی، حدود ساعت ۸:۳۰ صبح، زمانی که خانم درویشی به مقصد نرسید، تماسهای مکرر خانواده تنها با یک پاسخ ثابت مواجه شد: «دارم میام». هیچ نشانی از موقعیت مکانی یا سرنخی از محل حضور او وجود نداشت. حتی زمانی که پسرش از او خواست تلفن را به رهگذری بسپارد تا محل حضور مشخص شود، وی نپذیرفت و با اضطراب و بیاعتمادی پاسخ داد:" گوشی را به کسی نمی دهم شاید پس ندهند" به گفته خانواده، آشفتگی ذهنی ناگهانی ناشی از بیماری مانع درک شرایط واقعی برای او شده بود.
جستوجوی گسترده خانواده از همان روز آغاز شد؛ خیابانهای تهران، مسیرهای همیشگی، کلانتریها و بیمارستانها مورد بررسی قرار گرفت، اما هیچ نشانه روشنی به دست نیامد. تنها سرنخ، تراکنش بانکی کوچکی بود که دو روز بعد در حصارک کرج ثبت شد. فروشنده محل تأیید کرده است که خانم درویشی شب قبل در مغازه حضور داشته است. همچنین صاحب یک واحد اغذیهفروشی در همان حوالی اظهار کرده که او را دیده و حتی مدعی شده که تلفن همراه خود را به آنان داده است؛ رفتاری که برای خانواده غیرقابل توضیح بوده است.
پس از آن تاریخ، هیچ تراکنش بانکی، خرید یا نشانی از این مادر ثبت نشده است. گزارشهای پراکنده مردمی پس از انتشار آگهی مفقودی توسط خانواده، حاکی از مشاهده زنی با مشخصات مشابه در خیابانها یا وسایل نقلیه عمومی بوده، اما هیچیک به نتیجه قطعی نرسیده است.
آقای سلگی در ادامه اظهار داشت:
«به تمامی مراجع انتظامی از جمله پلیس، آگاهی ملارد و کلانتریها مراجعه کردم، اما تنها پاسخی که دریافت شد ارجاع به چند ارگان مختلف بود و هیچ اقدام عملی صورت نگرفت. در سطح شهر اعلامیه پخش کردم، در شبکههای اجتماعی اطلاعرسانی کردم و به صفحات محلی در کرج، اسلامشهر، گوهردشت و باغستان پیام دادم، اما یک هفته است که هیچ خبری از مادرم نداریم. این بلاتکلیفی از فقدان قطعی هم سختتر است.»
بحران فراموششدگان
این رویداد تنها قصه یک خانواده نیست؛ بلکه زنگ خطری جدی برای جامعه محسوب میشود. در کشوری که هزاران سالمند با بیماری آلزایمر زندگی میکنند، نبود سازوکارهای مؤثر برای جستوجوی فوری و هماهنگ، تهدیدی جدی است. یک مادر میتواند در دل دو کلانشهر گم شود، بارها طبق ادعای مردمی که به شماره آگاهی گمشده تماس گرفتند ،دیده شود، اما همچنان بیهیچ نشانی ناپدید باقی بماند.
آلزامیر به معنای اختلال در حافظه و جهتیابی است؛ بیماریای که میتواند موجب شود فرد تنها چند قدم از منزل خود فاصله بگیرد و دیگر هرگز مسیر بازگشت را پیدا نکند. در چنین شرایطی، هر ساعت از اهمیت حیاتی برخوردار است. خطر سرما، گرسنگی، تصادف یا ورود به مکانهای پرخطر همواره این بیماران را تهدید میکند.
با این حال، در ایران، زمانی که یک زن سالخورده مبتلا به آلزایمر مفقود میشود، خانواده عملاً تنها میماند.
پرسش اساسی
چگونه ممکن است در روزگاری که شهرها به دوربینهای نظارتی، سیستمهای GPS و شبکههای اجتماعی مجهز هستند، مادری یک هفته تمام ناپدید بماند و هیچ رد و نشانی از او به دست نیاید؟ این رویداد نه تنها یک تراژدی خانوادگی، بلکه نمادی آشکار از ضعف ساختارهای حمایتی و مسئولیتگریزی نهادی است.
شیرین درویشی هنوز مفقود است. اما حتی در صورت یافتن وی، تجربه تلخ این غیبت، زخمی عمیق بر خانواده و جامعه برجای گذاشته است؛ زخمی که یادآور حقیقتی تلخ است: در این سرزمین میتوان مادر بود، آلزایمر داشت، گم شد و روزها در میان کلانشهرها بیهیچ حمایت و پیگیری رها ماند.
-
بازی EA Sports FC 26 در تاریخ ۴ مهر برای سوییچ ۱ و ۲ منتشر خواهد شد + فیلم
ارسال نظر