مهدی ابراهیمی

  • 10 قدم گمشده آتنا اصلانی قبل از شکار توسط شیطان پارس آباد

    رکنا: مهدی ابراهیمی / آتنای نمکین به چشم‌های خسته و چهره آفتاب سوخته پدر خیره شد و لبخندی زد. می‌دانست پدر عاشق شیرین‌زبانی‌هایش است. دستان کودکانه‌اش را تکانی داد، می‌خواست به خانه برود، مانند همیشه.اینجا راسته دستفروش‌های یکی از خیابان‌های شلوغ پارس‌آباد در نقطه صفر مرزی است. همه در تکاپوی یک لقمه نان و پدر آتنا کوچولو روی وانتی، لباس کودکانه می‌فروشد و خنده‌های دخترک شاید مرهمی بر خستگی‌هایش باشد.و اما آن روز شوم! بذر غم و ماتم را نه تنها در راسته دستفروش‌ها بلکه در همه خیابان‌ها و کوچه پس‌کوچه‌های پارس‌آباد پاشید.آتنا رفت و دیگر بازنگشت.

  • زهرماری که در پرونده بیجه پاکدشت خوردم + عکس

    رکنا: خبر هولناک بود که شبانه به دستمان رسید، ٢٧کودک، زن و حتی یک مرد در پاکدشت به صورت سریالی به قتل رسیده بودند و دو سالی می‌شد کسی خبردار نبود. می‌دانستیم سه کودک آخرین‌بار در قیا‌مدشت ربوده شده‌اند و هیچ اثری از آنها به دست نیامده است. صبح روز بعد یادم می‌آید چهارشنبه بود که به سمت شهرری رفتم و وارد اداره آگاهی شدم، می‌خواستم افسر جنایی را ببینم و دیدم. وقتی شنید به دنبال کدام پرونده آمده‌ام چشمانش از حیرت گرد شد، باور نمی‌کرد به این زودی‌ها سر و کله خبرنگاری پیدا شود.

ادامه