حوادث رکنا: مهدی ابراهیمی / پسر جوان برای پایان دادن اختلاف حساب پدرش با مرد برج ساز پس از 13 سال دست به یک سناریوی مرگبار زد.
رکنا: مهدی ابراهیمی / آمار بانک مرکزی نشان میدهد در آذرماه امسال آمار معاملات ثبت شده واحدهای ۱۵۰ میلیون تومانی با ۱۱ درصد بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است.
رکنا: مهدی ابراهیمی / پری زنگنه در مراسم زندهباد زندگی که به مناسبت هفته یادبود قربانیان حوادث رانندگی برگزار شد، گفت: «مسائل ایمنی و ترافیک شهری و مسائلی از این دست برای نابینایان کمتر رعایت میشود و کمتر آموزشی در این زمینه وجود دارد. من بعد از این همه سال هنوز با اغراق از عصای سفیدم استفاده میکنم تا به مردم نشان دهم چطور باید کمک و همراهی کنند.»
رکنا: مهدی ابراهیمی / امشب سرپل ذهاب نظاره گر لالایی های سوزناک مادرانی است که کودکان شان را به خاک سرد سپرده اند. امشب کودکی دیگر آغوش مادر ندارد تا از سرمای خانه بی سقف شان به آن پناه ببرد. امشب پدر به جای خالی دخترک قرمز پوشش کنار کیک تولد خاک گرفته اش چشم دوخته است و اشک امانش نمی دهد.
رکنا: مهدی ابراهیمی/ کشف هویت زنی جوان که جسدش پتوپیچ و در یک کانال آب در خیابان خواجه عبدالله انصاری کشف شده بود، رازگشایی از این پرونده را محتملتر کرد.
رکنا: مهدی ابراهیمی / دختر 16 ساله به طرز مرموزی از ساختمان محل زندگیشان در یکی از خیابانهای جنوب تهران سقوط کرد و جان باخت.
رکنا: مهدی ابراهیمی / آتنای نمکین به چشمهای خسته و چهره آفتاب سوخته پدر خیره شد و لبخندی زد. میدانست پدر عاشق شیرینزبانیهایش است. دستان کودکانهاش را تکانی داد، میخواست به خانه برود، مانند همیشه.اینجا راسته دستفروشهای یکی از خیابانهای شلوغ پارسآباد در نقطه صفر مرزی است. همه در تکاپوی یک لقمه نان و پدر آتنا کوچولو روی وانتی، لباس کودکانه میفروشد و خندههای دخترک شاید مرهمی بر خستگیهایش باشد.و اما آن روز شوم! بذر غم و ماتم را نه تنها در راسته دستفروشها بلکه در همه خیابانها و کوچه پسکوچههای پارسآباد پاشید.آتنا رفت و دیگر بازنگشت.
رکنا: خبر هولناک بود که شبانه به دستمان رسید، ٢٧کودک، زن و حتی یک مرد در پاکدشت به صورت سریالی به قتل رسیده بودند و دو سالی میشد کسی خبردار نبود. میدانستیم سه کودک آخرینبار در قیامدشت ربوده شدهاند و هیچ اثری از آنها به دست نیامده است. صبح روز بعد یادم میآید چهارشنبه بود که به سمت شهرری رفتم و وارد اداره آگاهی شدم، میخواستم افسر جنایی را ببینم و دیدم. وقتی شنید به دنبال کدام پرونده آمدهام چشمانش از حیرت گرد شد، باور نمیکرد به این زودیها سر و کله خبرنگاری پیدا شود.