بازخوانی پرونده قدیمی
هوشنگ ورامینی رکورددار قتل های سریالی ایران / 67 قتل و تجاوز از کودکان بی گناه تا مستشار آلمانی / 20 ساعت گفتگو با خبرنگار رادیو هیچ وقت پخش نشد ... + عکس ها
رکنا: سالها نامش در زمزمههای ترسناک مردم ورامین میچرخید؛ مردی که کودکان را با وعدهای ساده فریب میداد، به تاریکی میکشاند و دیگر کسی آنها را زنده نمیدید. وقتی حکم اعدام هوشنگ ورامینی در آذر ۱۳۴۲ صادر شد، هزاران نفر از شب پیش در میدان توپخانه جمع شدند تا چهره قاتلی را ببینند که نامش با وحشت و جنایت گره خورده بود.
به گزارش رکنا، هوشنگ امینی، جوانی لاغراندام با چهرهای آرام و رفتاری خونسرد، سالها در ورامین و چند شهر دیگر ایران دست به جنایاتی زد که تا مدتها کسی توان تصورش را هم نداشت. او که بعدها به «هوشنگ ورامینی» مشهور شد، در ظاهر شاگرد راننده کامیون بود؛ اما در پنهان، قاتلی زنجیرهای که از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۱، پسربچهها و گاهی بزرگسالان را به دام میکشاند، به آنها تجاوز میکرد و سپس به قتل میرساند.
لباسهای ژولیده، کلاه نمدی همیشگی و مهارتش در خواندن غزلهای حافظ، تصویری عجیب از او ساخته بود؛ تا جایی که حتی لحظه مرگ نیز بیاعتنا به جمعیت خشمگین، پشت بلندگو ایستاد و آواز خواند.
جنایتهای او زمانی برملا شد که یکی از قربانیان نوجوان موفق به فرار شد و راز سالها ناپدیدشدن کودکان کار در ورامین به تدریج آشکار گردید. در ابتدا، امینی به قتل هفت کودک و یک مرد خارجی اعتراف کرد، اما طولی نکشید که اعترافاتش گستردهتر شد و مأموران در بازرسی چاههای ورامین، اجساد ۲۳ قربانی را بیرون کشیدند. روزنامهها همان زمان نوشتند که او از «اصغر قاتل» هم خطرناکتر است.
یکی از قربانیان مشهور او، یک مستشار آلمانی به نام ارنست لانگه بود؛ قتلی که حتی روابط سیاسی ایران را تحت تأثیر قرار داد. هوشنگ او را در حالت مستی ربوده، مورد آزار قرار داده و سپس جسدش را در چاهی انداخته بود.
تحقیقات بعدی نشان داد که دامنه جنایتهایش تنها محدود به ورامین نبود. در شمال کشور نیز کودکان و زنان قربانی او شده بودند؛ اجسادی که در ساحل، جنگل یا از شاخه درخت آویزان پیدا شدند.
پس از تکمیل پرونده، حکم اعدام صادر شد. آذر ۱۳۴۲، میدان توپخانه تهران از جمعیت انبوهی پر شد که از شب قبل برای تماشای لحظه مرگ این قاتل آمده بودند. ورامینی شب پیش از اعدامش، ۲۰ ساعت با خبرنگار رادیو گفتوگو کرد، اما صدای ضبط شده هیچگاه اجازه پخش نگرفت؛ مسئولان گفتند حتی سانسور شدهاش، خانواده قربانیان را از پا در میآورد.
صبح روز اجرای حکم، هوشنگ با آرامشی غیرعادی روی سکو رفت، آخرین آوازش را خواند و دقایقی بعد، تنها صدای خشخش طناب بود که در میان جمعیت پیچید.
![]()
![]()
ارسال نظر