نظام طبقاتی مدارس، حس ناتوانی را به دانش آموزان القا می‌کند / در عصر هوش مصنوعی و متاورس، دیگر آموزش مبتنی بر کتاب و کاغذ جواب نمی‌دهد
تبلیغات

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، محمدحسین پورثانی، معاون سابق پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش ، در گفت‌وگو با رکنا به مناسبت روز دانش آموز و چالش هایی که پیش روی نسل جدید و نظام آموزشی کشور است، گفت: یکی از دلایل اصلی بی‌انگیزگی دانش آموزان برای ادامه تحصیل، مقاومت جامعه در برابر تحول و تغییر است.

او توضیح داد: اگر از فردا تصمیم بگیریم ساختار برنامه‌ درسی یا محتوای آموزشی تغییر کند؛ اولین واکنش جامعه مقاومت است؛ همه اعتراض می‌کنند که چرا موضوعی حذف یا اضافه شده است. در نظام آموزشی ما همه صاحب‌نظرند و در برابر هر تغییری گارد می‌گیرند.

او با اشاره به نمونه‌ای از این مقاومت‌ها گفت: کافی است به تغییرات کنکور نگاه کنیم؛ هر تصمیمی که گرفته می‌شود، با موجی از موافقت و مخالفت روبه‌روست. علت این است که جامعه نسبت به تحول آموزشی مقاوم است. تا زمانی که این مقاومت از بین نرود، اصلاحات دیگر هم نتیجه‌ای نخواهد داشت.

پورثانی در ادامه افزود: برنامه‌های درسی، کتاب‌ها، مدارس و حتی معلمان ما به‌روز نیستند. دانش‌آموز امروز در سال ۱۴۰۴ زندگی می‌کند؛ اما مدرسه و آموزش ما هنوز در دهه‌های گذشته مانده است. پنجاه سال پیش هم ساختار همین بود و امروز هم همان است؛ نه برنامه‌ها تغییر کرده، نه معلمان، نه فضای آموزشی. ما نتوانستیم متناسب با اقتضائات امروز دانش‌آموز کاری انجام دهیم.

او با انتقاد از نگاه قالبی به نسل جدید گفت: هر روز نامی تازه روی دانش‌آموزان می‌گذارند؛ نسل زد، آلفا و... اما مسئله این نیست که آنها متفاوت‌اند، بلکه ما نتوانسته‌ایم با آنان ارتباط بگیریم. نتوانسته‌ایم حرفشان را بفهمیم یا محیط آموزش را با دنیایشان سازگار کنیم. وقتی دانش‌آموز از مدرسه حس خوبی ندارد، دیگر هیچ کلاس جبرانی یا درس اضافه‌ای فایده ندارد؛ چون او حالش با مدرسه خوب نیست.

پورثانی تاکید کرد: ما هنوز نتوانسته‌ایم به ساحت‌های مختلف تربیتی و توانمندی‌های گوناگون دانش‌آموزان توجه کنیم. دائم می‌گوییم سند تحول شش ساحت دارد، اما در عمل فقط به نمره و دروس اصلی توجه می‌شود. اگر دانش‌آموزی در گویندگی، هنر یا ورزش استعداد دارد، در مدرسه چقدر برایش ارزش قائل می‌شویم؟ تقریباً هیچ. هنوز موفقیت فقط با نمره ۲۰ در ریاضی و فیزیک سنجیده می‌شود.

او یکی از آسیب‌های جدی نظام آموزشی را «طبقه‌بندی مدارس» دانست و گفت:هرچند اعتقاد دارم باید مسیری جدی برای تربیت نخبگان داشته باشیم ولی نوع مدرسه داری ما (مدارس تیزهوشان، نمونه‌دولتی، هیئت‌امنایی و غیردولتی،) یک نظام طبقاتی آموزشی ساخته‌اند. از همان ابتدا به دانش‌آموز می‌گوییم اگر باهوشی باید به تیزهوشان بروی و اگر نه، در مدرسه دولتی عادی بمان. همین نگاه، حس ناتوانی را به دانش‌آموز منتقل می‌کند. وقتی به یک کودک بگوییم از بقیه همکلاسی‌هایت هوش کمتری داری، همان لحظه این برچسب روی روانش اثر می‌گذارد؛ به‌ویژه در میان دختران که اثرات منفی آن بیشتر است.

او افزود: ما هنوز یاد نگرفته‌ایم نباید به دانش‌آموز برچسب بزنیم. این کار مثل چکشی است که از همان ابتدا بر سر او فرود می‌آید و مسیر رشدش را می‌بندد. از طرف دیگر، آموزش و پرورش هنوز در اولویت دولت نیست. سرانه دانش‌آموزی پایین است، معلمان حقوق اندکی می‌گیرند و بازنشستگان برای پاداش پایان خدمتشان ماه‌ها دوندگی می‌کنند.

پورثانی تأکید کرد: وقتی معلمی انتخاب اول نخبگان کشور نباشد، یعنی در مسیر تربیت دچار خطا شده‌ایم. باید کاری کنیم که معلمی شغل رویایی نخبگان شود؛ اما امروز فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های شریف و تهران به‌ندرت سراغ معلمی می‌روند؛ چون شان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این شغل نادیده گرفته شده است.

او گفت: در عصر هوش مصنوعی و متاورس، دیگر آموزش مبتنی بر کتاب و کاغذ جواب نمی‌دهد. ما هنوز باور نکرده‌ایم که بیش از ۹۰ درصد دانش‌آموزان تلفن همراه دارند. تا زمانی که این ابزار را در نظام آموزشی به رسمیت نشناسیم، آنها هم مدرسه و آموزش ما را جدی نخواهند گرفت.

پورثانی در ادامه گفت: آموزش و پرورش لجباز نیست؛ اما در برابر تغییر نوعی مقاومت درونی دارد. این مقاومت از ترس واکنش‌ها ناشی می‌شود. وقتی تغییری اعمال می‌شود، بلافاصله موجی از اعتراض‌ها شکل می‌گیرد؛ درست یا غلط. در نتیجه، تصمیم‌گیران ترجیح می‌دهند "سری را که درد نمی‌کند، دستمال نبندند"؛ در حالی که واقعیت این است که سر سال‌هاست درد می‌کند، فقط کسی جرئت درمانش را ندارد. مقاومت در نظام آموزشی ما ریشه‌دار و عمیق است.

او در بخش دیگری از سخنانش به کمبود معلمان مرد اشاره کرد و گفت: کمبود معلم مرد، به‌ویژه در مدارس ابتدایی، بسیار جدی است. طبق اسناد بالادستی، معلمان پایه‌های چهارم تا ششم در مدارس پسرانه باید مرد باشند؛ اما امروز بیشتر این کلاس‌ها را زنان تدریس می‌کنند. حتی در مقاطع متوسطه هم این کمبود در مواردی دیده می‌شود. تاکید شده معلم باید هم‌جنس دانش‌آموز باشد؛ اما به دلیل کمبود شدید نیرو، حضور معلمان زن در مدارس پسرانه رو به افزایش است.

معاون سابق پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش درباره پرسش رایج نسل جدید اینکه «اصلا چرا باید به مدرسه برویم؟» گفت: این یک سوال عمیق و بنیادی است؛ اما آموزش و پرورش پاسخی برایش ندارد. دانش‌آموز حق دارد بداند درسی که می‌خواند چه فایده‌ای برای زندگی‌اش دارد. ما باید توضیح دهیم که هر درس کجا به کار می‌آید و چه مهارتی به او می‌دهد. از همین رو، لازم است آموزش مهارت‌های فنی و حرفه‌ای در مدارس افزایش یابد. هدف باید این باشد که هر دانش‌آموز، یک مهارت بیاموزد؛ حتی اگر در مدرسه فنی‌وحرفه‌ای تحصیل نمی‌کند. تنها در این صورت است که دانش‌آموز حس می‌کند تحصیل برایش معنا دارد.

او ادامه داد: برنامه درسی ملی هم نیازمند بازنگری جدی است. کتاب‌ها باید تغییر کنند و البته تغییر فقط به کتاب محدود نیست؛ بلکه نحوه توزیع زمان آموزشی نیز باید اصلاح شود. مثلا از مجموع ۳۵ ساعت هفتگی مدرسه، بخشی باید به فعالیت‌های مهارتی و خلاق اختصاص یابد. تا وقتی دانش‌آموز احساس کند مدرسه در زندگی آینده‌اش نقشی ندارد، انگیزه‌ای برای ادامه تحصیل نخواهد داشت.

پورثانی با اشاره به اقدامات اخیر وزارت آموزش و پرورش گفت: تا جایی که اطلاع دارم، آقای وزیر آموزش و پرورش از روزهای ابتدایی مسئولیت خود، تغییر برنامه درسی را در دستور کار قرار داده و چندین بار هم به سازمان پژوهش دستور داده است. سازمان هم مشغول کار است؛ اما سرعت این تغییرات با شتاب دنیای امروز و یادگیری دانش‌آموزان هماهنگ نیست. دانش‌آموزان هر روز با جریان‌های جدیدی مواجه‌اند، در حالی که تحولات نظام آموزشی بسیار کند است.

او افزود: از سوی دیگر، مدارس اختیار کافی ندارند. همه چیز متمرکز و دستوری است. فرایندها باید تغییر کند و اختیارات بیشتری به مدیران مدارس داده شود. تا زمانی که آموزش و پرورش در اولویت دولت‌ها قرار نگیرد، هیچ اصلاحی پایدار نخواهد بود.

در پایان، پورثانی درباره میزان توجه دولت چهاردهم و شخص رئیس‌جمهور به آموزش و پرورش گفت: در سطح حرف و جلسات، توجه خوبی وجود دارد. آقای پزشکیان از ابتدای دولت جلسات متعددی با مدیران آموزش و پرورش داشته و حتی به استانداران هم درباره اهمیت این حوزه تاکید کرده است؛ اما توجه واقعی زمانی معنا دارد که در ارقام بودجه دیده شود. وقتی بودجه آموزش و پرورش به ۱۸ درصد یا بالاتر برسد، آن‌وقت می‌توان گفت دولت به آموزش و پرورش توجه ویژه‌ای دارد. در حال حاضر، بودجه این وزارتخانه فقط کفاف امور روزمره را می‌دهد و جایی برای تحول باقی نمی‌گذارد. تا وقتی اعداد و ارقام تغییر نکند، نمی‌توان گفت آموزش و پرورش اولویت دولت شده است.

 

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی