۱۵ دستگاه مسئول ؛ مدیریت آب ، مردود ! / نیمی از جمعیت ایران در فلات تشنه و بارش شمالی سهمی در ابر بحران ندارد
تبلیغات

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، آخرین روزهای تابستان امسال، شمال و شمال‌غرب کشور با باران و حتی برف بدرقه شدند. خیابان‌های رشت و اردبیل آب‌گرفته، ارتفاعات آذربایجان سفیدپوش و تصاویر بارانی، دست‌به‌دست در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد. اما پشت این صحنه‌های شاعرانه، یک سؤال جدی کمین کرده است و  آن اینکه، این همه بارش، سهمی در حل ابر‌بحران آب ایران دارد یا مثل همیشه در دل خاک و دریا گم می‌شود؟

کارشناسان می‌گویند نباید فریب ظاهر شمالِ بارانی را خورد. زمین و اقلیم این منطقه با فلات مرکزی فرق دارد. جنگل‌ها و دشت‌های مرطوب شمال، آب را سریع جذب می‌کنند و روان‌آب چندانی باقی نمی‌گذارند. به همین خاطر، روش‌های کلاسیک آبخیزداری ، مثل ساخت بندهای خاکی یا سدچه‌های کوچک ،در مازندران و گیلان چندان جواب نمی‌دهد.

برعکس، در جاهایی مثل تهران، اصفهان یا استان گلستان، همین بارش‌ها وقتی رخ دهد، به‌خاطر نبود پوشش گیاهی و فرسایش خاک، سیلاب‌های ویرانگر می‌سازد. جایی که نه جنگلی هست و نه مانعی، روان‌آب با سرعت جاری می‌شود و درست همان‌جاست که آبخیزداری می‌تواند حیاتی باشد.

جمعیت در فلات تشنه، بارش در شمال پُرآب

مسأله اصلی اینجاست، بیش از نیمی از جمعیت ایران در فلات مرکزی زندگی می‌کنند، جایی که امسال بارش‌ها کمتر از نرمال بوده و خشکسالی ادامه دارد. بارانی که در شمال می‌بارد، همان‌جا می‌ماند و به سادگی به مناطق خشک منتقل نمی‌شود. نتیجه روشن است، بارش‌های شمال اگر مدیریت نشوند، برای بخش بزرگی از کشور سودی ندارند و فقط به تصاویر دلنشین در قاب دوربین‌ها خلاصه می‌شوند.

گره کور مدیریت آب: ۱۵ دستگاه، صفر هماهنگی

واقعیت تلخ آن است که ما نه از کمبود ایده و نه از نبود دانش فنی رنج می‌بریم؛ مشکل در نبود مدیریت هماهنگ است. برای مدیریت آب، حداقل ۱۵ دستگاه دخیل هستند، از جهاد کشاورزی و سازمان محیط زیست گرفته تا وزارت نیرو، شرکت‌های آب منطقه‌ای و حتی نهادهای امنیتی. هرکدام سهمی می‌خواهند و حاضر نیستند کوتاه بیایند.

نمونه روشنش را در کشاورزی می‌بینیم، وقتی صحبت از محدود کردن کشت‌های پرآب‌بر می‌شود، وزارت جهاد زیر فشار اجتماعی کشاورزان عقب‌نشینی می‌کند. نمایندگان مجلس هم برای حفظ پایگاه رأی خود مخالفت می‌کنند. در نهایت، هیچ برنامه‌ای به سرانجام نمی‌رسد و بحران باقی می‌ماند.

راه‌حل‌ها روی کاغذ نمانند

کارشناسان می‌گویند برای استفاده درست از بارش‌ها باید چند کار فوری انجام شود.ساخت سدچه‌ها و حوضچه‌های نفوذی در مسیر روان‌آب‌ها، به‌ویژه در فلات مرکزی؛اجرای پروژه‌های «تغذیه مصنوعی سفره‌های زیرزمینی»؛اصلاح الگوی کشت و دادن مشوق‌های اقتصادی به کشاورزان؛پایش شفاف داده‌های بارش و آب و در اختیار گذاشتن آن برای مردم و پژوهشگران؛اجرای پایلوت‌های محلی به جای طرح‌های پرهزینه‌ی ملی که شکستشان از قبل معلوم است.

وقتی یک بحران سال‌ها ادامه پیدا کند و هیچ برنامه‌ریزی منسجمی برایش وجود نداشته باشد، دیگر نمی‌شود اسمش را «بحران» گذاشت؛ آنچه ایران تجربه می‌کند «ابر بحران» است. پیامدهایش هم آشکار است: مهاجرت روستاییان، تعطیلی زمین‌های کشاورزی، تنش‌های محلی بر سر حق‌آبه و در نهایت فشار امنیتی و سیاسی.

بارانِ شمال نعمت است، اما برای فلات مرکزی و میلیون‌ها ایرانی تشنه، تنها یک تصویر دست‌نیافتنی باقی می‌ماند. تا زمانی که نهادهای مسئول به یک «ستاد ملی هماهنگ» تن ندهند و مدیریت آب را از سطح شعار به عمل نیاورند، این صحنه‌ها فقط دلخوشی‌های لحظه‌ای خواهند بود. بارش‌ها می‌آیند و می‌روند، اما عطش ایران همچنان پابرجاست.

 

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی