بخش فرهنگی سازمان حفاظت از محیط زیست در میان شعله های آتش جنگل های کشور ناپدید است/ شهرداری ها و رسانه ملی؛ غایب!

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در روزهایی که دماسنج‌ها عددهایی غیرمعمول را نشان می‌دهند و نفس زمین از شدت گرما بند آمده، جنگل‌ها و مراتع خشک و مستعد شعله‌ور شدن‌اند. اما آنچه آتش را از یک خطر بالقوه به فاجعه‌ای بالفعل بدل می‌کند، نه تنها گرمای هوا و خشکی منابع طبیعی، بلکه بی‌مبالاتی برخی از شهروندان و ناکارآمدی نهادهای مسئول است.

هفته گذشته در نقاط مختلف کشور از جمله جنگل‌های شمال، مراتع ایلام، کرمانشاه و حتی ارتفاعات البرز، گزارش‌هایی از آتش‌سوزی‌های وسیع منتشر شد. اغلب این آتش‌ها به دلیل انداختن ته‌سیگار، رها کردن زغال نیم‌سوز، روشن کردن آتش برای پخت و پز در مناطق جنگلی یا حتی تفریحی‌های غیرمسئولانه به وقوع پیوسته‌اند. یعنی همان چیزی که به سادگی قابل پیشگیری‌ست، اما با سهل‌انگاری، جنگلی چند صد ساله را در عرض چند ساعت به تلی از خاکستر بدل می‌کند.

با این حال، مشکل فقط به رفتار عمومی محدود نمی‌شود. آنچه این فجایع را به بحران‌های غیرقابل کنترل تبدیل می‌کند، کمبود جدی تجهیزات اطفای حریق و نبود آمادگی و توان عملیاتی در سازمان‌های مسئول است. هنوز هم بسیاری از مناطق کوهستانی یا صعب‌العبور حتی به یک بالگرد آب‌پاش یا تانکر سیار دسترسی ندارند. نیروهای داوطلب، محیط‌بانان خسته و مردمی که با دستان خالی در حال مهار آتش‌اند، تصویر دردناکی از بی‌پناهی طبیعت در برابر بحران به ما نشان می‌دهند.

اما جای خالی یک بازیگر مهم در این ماجرا، بیش از همه احساس می‌شود، رسانه‌ها. صداوسیما که بنا بر قانون، باید نقش «آموزش عمومی» و «ارتقای فرهنگ محیط‌زیستی» را ایفا کند، در عمل یا سکوت می‌کند یا با گزارش‌های بی‌روح و سطحی، از کنار فاجعه عبور می‌کند. در حالی‌که می‌توانست و باید روزانه و هفتگی برنامه‌هایی تخصصی، مستندهایی از تخریب منابع طبیعی، روایت‌هایی از آتش‌سوزی‌ها و گفتگو با کارشناسان پخش کند. در نبود این برنامه‌سازی، مردم نه از اهمیت محیط‌زیست مطلع‌اند، نه از راه‌های جلوگیری از آتش‌سوزی آگاهی دارند.

در کنار آن، شهرداری‌ها به‌عنوان یکی از نهادهای درگیر با فضای سبز شهری، می‌توانند و باید از ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی خود همچون بیلبوردهای شهری، نمایشگاه‌های خیابانی، کارگاه‌های آموزشی در فرهنگسراها و پویش‌های محله‌محور استفاده کنند تا فرهنگ حفاظت از طبیعت، از کف خیابان تا فضای مجازی نهادینه شود.

برگزاری هفته‌های «حفاظت از جنگل»، مسابقات هنری و محیط‌زیستی برای کودکان و نوجوانان، آموزش نگهبانان محلی و راه‌اندازی شبکه‌ای از داوطلبان محلی مقابله با آتش، می‌توانند به جای بودجه‌های ریخته شده در پروژه‌های نمایشی، جان جنگل‌ها را نجات دهند.

و در نهایت، سازمان محیط‌زیست و به‌ویژه بخش فرهنگی و آموزش آن، که تقریباً در این میان کاملاً ناپدید است. اگر این بخش قرار است فقط به چاپ چند بروشور بسنده کند و هیچ استراتژی مستمر و اثرگذاری برای آموزش همگانی نداشته باشد، باید پرسید نقش واقعی آن چیست؟ چرا به جای حضور فعال در رسانه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و نهادهای عمومی، تنها در گزارش‌های رسمی و بخش‌نامه‌ها وجود دارد؟

جنگل‌ها فقط مجموعه‌ای از درختان نیستند؛ آن‌ها زیست‌بوم‌های زنده‌اند، مخازن ذخیره آب، اکسیژن‌سازهای طبیعی، پناهگاه حیات وحش و تکیه‌گاه اقلیمی کشور. هر آتش‌سوزی، تنها از بین رفتن چند هکتار پوشش گیاهی نیست، بلکه تخریب بی‌بازگشت یک اکوسیستم است.

اگر گرمای زمین، تغییر اقلیم و خشکسالی را بهانه‌ای برای دست‌های بسته‌مان کنیم، بی‌احتیاطی انسانی را با چه چیزی توجیه خواهیم کرد؟ و اگر بی‌توجهی مسئولان به تجهیز و آموزش تیم‌های اطفای حریق ادامه یابد، چه چیزی از این منابع طبیعی برای نسل‌های آینده باقی خواهد ماند؟

پیش از آنکه بار دیگر دود از دل جنگل‌ها برخیزد و دوباره فقط با «تسلیت» و «ابراز تأسف» واکنش نشان دهیم، وقت آن است که رسانه ملی، شهرداری‌ها، وزارت آموزش و پرورش، سازمان محیط‌زیست و تک‌تک ما، وظیفه واقعی خود را بشناسیم.در برابر طبیعت، هیچکس تماشاچی نیست؛ یا بخشی از حل بحران هستیم یا بخشی از خود فاجعه.

 

  • قالیباف : استفاده نمایندگان از تلفن همراه در صحن مجلس ممنوع است

اخبار تاپ حوادث

وبگردی