«خانواده مرحله دوم» نوع جدیدی از خانواده در ایران که برایش سیاستگذاری نداریم

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، خانواده در ایران دیگر آن نهاد سنتیِ پدرمحور با چند فرزند و خویشاوندان فراوان نیست؛ اما سیاست‌گذاری‌ها هنوز بر پایه همان الگوی قدیمی طراحی می‌شود. وقتی خانواده‌های زن‌سرپرست، تک‌والد یا مرحله دوم را به رسمیت نشناسیم، نه‌تنها از آن‌ها حمایت نمی‌کنیم، بلکه با بی‌توجهی‌مان زمینه آسیب‌های جبران‌ناپذیر را فراهم می‌کنیم.

دکتر فاطمه موسوی ویایه، جامعه‌شناس و پژوهشگر حوزه خانواده، در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی رکنا، به مناسبت روز جهانی خانواده، نگاهی تاریخی، جامعه‌شناختی و تحلیلی به تحولات خانواده در ایران و جهان انداخته و وضعیت کنونی، نگرانی‌های سیاست‌گذاران، و نقش نهاد دولت در تنظیم سیاست‌های جمعیتی و خانوادگی را بررسی کرده است. 

دکتر فاطمه موسوی ویایه گفت: «بحث در مورد خانواده و نگرانی نسبت به وضعیت و سرنوشت آن، بحث تازه‌ای نیست. این گفتمان که خانواده در آستانه فروپاشی قرار دارد، یا اینکه نهاد خانواده در حال از دست رفتن است، قدمتی نزدیک به ۲۰۰ سال دارد. این نوع نگرانی‌ها همواره وجود داشته‌اند. اگر به ادبیات اجتماعی و فرهنگی یک قرن گذشته هم رجوع کنیم، می‌بینیم که در آن زمان نیز همین دغدغه‌ها بیان می‌شده‌اند؛ چه در ایران و چه در کشورهای غربی مثل آمریکا و کشورهای اروپایی. نگرانی درباره فروپاشی خانواده یا کاهش انسجام آن، چیزی نیست که مختص دوره معاصر باشد. مثلاً اگر به ادبیات اواخر قرن نوزدهم یا اوایل قرن بیستم نگاهی بیندازید، می‌بینید که دغدغه‌هایی همچون کاهش جمعیت، کاهش پیوندهای خانوادگی، یا تضعیف ساختار سنتی خانواده مطرح بوده‌اند و این نگرانی‌ها از همان زمان شکل گرفته‌اند.

خانواده سنتی دیگر کارکرد خود را از دست داده است

دکتر موسوی ویایه در ادامه گفت: اما چرا این نگرانی‌ها تکرار می‌شوند؟ یکی از دلایل مهم، برداشت ما از مفهوم «خانواده مطلوب» است. وقتی از خانواده مطلوب صحبت می‌کنیم، در ذهن بسیاری از افراد الگویی شکل می‌گیرد که برگرفته از ساختار خانواده سنتی، پدرسالار و مبتنی بر روابط گسترده خویشاوندی است. اگر این الگو را معیار در نظر بگیریم، بله، در این صورت می‌توان گفت که چنین خانواده‌ای دیگر کارکرد سابق خود را از دست داده و آن ساختار سنتی دیگر پاسخگوی شرایط جدید نیست. تغییرات ناشی از مدرنیته، تحولات اقتصادی، روندهای جهانی و تحولات اجتماعی، همگی باعث شده‌اند که خانواده سنتی پدرسالار و گسترده، دیگر کارایی گذشته را نداشته باشد.

خانواده دچار تغییر و تنوع اشکال شده است

دکتر موسوی ویایه با بیان اینکه اما باید توجه کنیم که این دگرگونی به معنای «فروپاشی خانواده» نیست گفت: بلکه به معنای «تغییر شکل و تنوع اشکال خانواده» است. خانواده امروز، شکل‌های متنوع‌تری به خود گرفته، اما همچنان به عنوان یک نهاد پویا، نقش مهمی را ایفا می‌کند. در سال ۱۹۷۱، یکی از پژوهشگران اجتماعی کتابی نوشت به نام «خانواده؛ نهادی در برابر اجتماع». عنوان این کتاب خیلی معنادار بود. انگار خانواده را به‌مثابه یک سنگر یا پایگاه در برابر تغییرات اجتماعی توصیف کرده بود. یعنی در عین حال که خودِ خانواده تحت‌تأثیر این تحولات تغییر می‌کند، همچنان کارکرد پایداری در برابر دگرگونی‌های گسترده‌تر جامعه دارد.

معنای خاله و دایی ، عمه و عمو کمرنگ شده است

ما باید بررسی کنیم که این پویایی در خانواده امروز در چه حوزه‌هایی بیشتر بروز پیدا کرده. یکی از حوزه‌ها، افزایش نرخ طلاق است. خانواده‌ها به دلیل تغییر در الگوهای ازدواج و انتظارات جدید از زندگی مشترک، شکننده‌تر شده‌اند. سطح باروری کاهش پیدا کرده، تعداد فرزندان در خانواده‌ها کمتر شده. مهاجرت، بالا رفتن سن جمعیت، افزایش طول عمر، همه این‌ها پیامدهایی دارند. یکی از پیامدهای کمتر دیده‌شده، کاهش ارتباطات خویشاوندی است. زمانی که خانواده‌ها به یک یا دو فرزند محدود می‌شوند، در نسل‌های بعدی شاهد خواهیم بود که کودکی متولد می‌شود که هیچ خاله، دایی، عمه یا عمو ندارد. در واقع شبکه خویشاوندی به شدت محدود شده است و این محدود شدن، پیوندهای خانوادگی را تضعیف می‌کند.

نرخ رشد جمعیت در ایران به زیر ۱.۵ رسیده است

وی افزود: تمام این اتفاقات، جلوه‌ای از تأثیرات مدرنیته بر ساختار خانواده هستند. در واکنش به این روند، در بسیاری از کشورها، دولت‌ها شروع کرده‌اند به سیاست‌گذاری‌های جدی برای کاهش پیامدهای منفی این تحولات. مثلاً در زمینه افزایش نرخ باروری و حمایت از خانواده‌های آسیب‌پذیر، تلاش‌های زیادی صورت گرفته. در کشور ما، نرخ رشد جمعیت به زیر ۱.۵ رسیده که این عدد بسیار نگران‌کننده‌ای است. وقتی رشد جمعیت به زیر ۱.۵ برسد، به این معناست که فاصله‌ای تا رسیدن به نرخ صفر جمعیتی نداریم. این یعنی در آینده نه‌چندان دور، رشد جمعیت متوقف خواهد شد. البته جمعیت ایران هنوز هم در حال افزایش است و طبق برخی الگوها، جمعیت ممکن است تا سال ۱۴۰۵ یا ۱۴۱۰ به ۹۵ میلیون یا حتی بیشتر هم برسد. اما بعد از آن، با یک شیب قابل توجه، وارد روند کاهش خواهیم شد.

دهه شصتی‌های متولد انفجار جمعیتی، به سالخوردگی نزدیک شده اند

دکتر موسوی ویایه با بیان اینکه مسائل مربوط به سالخوردگی جمعیت نیز مطرح می‌شود گفت: دهه شصتی‌ها که متولد انفجار جمعیتی هستند، به سالخوردگی خواهند رسید و در دهه‌های ۱۴۲۰ و ۱۴۳۰، نیازهای درمانی، مراقبتی و اقتصادی این جمعیت سالمند، برای کشور چالش‌های بزرگی ایجاد خواهد کرد.در حوزه جامعه‌شناسی خانواده، که تخصص من نیز هست، ما تحولات خانواده را به دقت دنبال می‌کنیم تا بتوانیم سیاست‌گذاران را نسبت به پیامدهای اجتماعی این تحولات آگاه کنیم. یکی از مهم‌ترین توصیه‌ها این است که دولت‌ها باید انواع مختلف خانواده را به رسمیت بشناسند. ما نباید تنها یک نوع خاص از خانواده (مثلاً خانواده سنتی با چند فرزند و والدین ازدواج‌کرده) را به عنوان مدل مطلوب تلقی کنیم.

با نوع جدیدی از خانواده مواجه هستیم که به آن خانواده مرحله دوم گفته می‌شود

دکتر موسوی در مورد اینکه انواع خانواده یعنی چه اینگونه توضیح داد: یعنی باید خانواده‌ای که تصمیم دارد فرزند نداشته باشد را هم به رسمیت شناخت. باید خانواده‌ای را که فقط یک فرزند دارد، یا خانواده‌ای که به دلایل گوناگون تک‌والد است، به رسمیت شناخت. برای مثال، خانواده‌های زن‌سرپرست یکی از گروه‌های عمده اجتماعی هستند. وقتی از یک سیاست‌گذار می‌پرسیم که برای این خانواده‌ها چه برنامه‌ای دارد، معمولاً پاسخ می‌دهد که باید زن ازدواج کند. اما آیا این راهکار عملی است؟ بسیاری از این زنان سن بالایی دارند، فرزند دارند، و اساساً شرایط ورود به یک ازدواج جدید را ندارند. اگر هم ازدواج کنند، با مسائلی مانند روابط فرزندان با ناپدری، یا اختلافات با فرزندان ناتنی مواجه خواهند شد.

ما همچنین با نوع جدیدی از خانواده مواجه هستیم که به آن خانواده مرحله دوم گفته می‌شود. زن و مردی که هر دو سابقه ازدواج دارند و اکنون با فرزندان‌شان از روابط قبلی، تشکیل خانواده جدیدی داده‌اند. روابط درون این خانواده‌ها بسیار پیچیده است. فرزندان طلاق باید در این خانواده‌ها زندگی کنند و ما هنوز هیچ سیاست‌گذاری مشخصی برای حمایت از این کودکان نداریم. کودکان طلاق اصلاً در نظام سیاست‌گذاری ایران به رسمیت شناخته نشده‌اند.

نمونه دردناک از این فقدان سیاست‌گذاری، همان مورد تلخ «آیناز» است. دختر بچه‌ای که بعد از طلاق والدین، با پدرش زندگی می‌کرد. پدر با زنی وارد رابطه شده بود، و برادر آن زن به این کودک تجاوز کرده بود. اگر مادر امکان ملاقات منظم با فرزندش را داشت و خانواده طلاق در سیاست‌گذاری رسمی شناخته شده بود، شاید مادر زودتر متوجه نشانه‌های آزار می‌شد و فاجعه پیش نمی‌آمد.

اما سیاست‌های ما معمولاً حول کاهش طلاق می‌چرخد. ما تلاش می‌کنیم با سخت کردن شرایط قانونی، طلاق را کم کنیم. اما این کار فقط به افزایش طلاق عاطفی منجر می‌شود. وقتی یک زن و مرد دیگر قادر به ادامه زندگی مشترک نیستند اما اجازه قانونی برای جدایی ندارند، نتیجه‌اش خیانت، رنج مضاعف، و آسیب‌های روانی بیشتر خواهد بود.

بایده همه اشکال خانواده را بپذیریم

دکتر فاطمه موسوی ویایه در ادامه با بیان اینکه ما باید همه اشکال خانواده را بپذیریم، و بر اساس آن سیاست‌گذاری کنیم گفت: اگر خانواده‌ای بدون فرزند است، یا یک فرزند دارد، یا خانواده‌ای است که زن یا مرد تنها سرپرست آن هستند، همه این‌ها باید در سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی در نظر گرفته شوند.

گمراهی در بحث رشد جمعیت

دکتر فاطمه موسوی ویایه در خصوص بحث رشد جمعیت و گمراهی‌هایی که در این زمینه مطرح می‌شود گفت: اگر روند ۱۵۰ سال گذشته جمعیت ایران را بررسی کنیم، می‌بینیم که این روند کاملاً منطبق با تغییرات جهانی بوده. در سال ۱۳۰۰، جمعیت ایران حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر بود و جمعیت جهان حدود یک میلیارد. سهم ایران از جمعیت جهان حدود یک صدم بود. اکنون که جمعیت جهان نزدیک به ۹ میلیارد شده و ایران هم نزدیک ۹۰ میلیون نفر است، نسبت‌ ما باز هم حدود یک‌دهم جمعیت جهان است. بنابراین تغییرات ما، در چارچوب تحولات جهانی است. مشکل ما، نه در روند کلی، بلکه در اعوجاجات کوتاه‌مدت است.

در دهه شصت، ما شاهد یک جهش شدید جمعیتی بودیم؛ همان بیبی‌بوم پس از انقلاب و در دوران جنگ. این جهش، دولت را وادار کرد که در دهه‌های بعد، مدارس، دانشگاه‌ها، اشتغال و خدمات را برای این نسل تأمین کند. اما حالا، همان نسل دارد وارد سالمندی می‌شود و در دهه‌های آینده، نیازمند مراقبت‌های سالمندی خواهد بود. این اعوجاج برای دولت، چالش‌زاست.

میانگین سن ازدواج در ایران حدود ۲۳.۵ سال است. اما این رقم میانگین، واقعیت‌ها را پنهان می‌کند

وی ادامه داد: در موضوع ازدواج هم، ما با اعوجاج‌های شدید مواجه هستیم. میانگین سن ازدواج در ایران حدود ۲۳.۵ سال است. اما این رقم میانگین، واقعیت‌ها را پنهان می‌کند. در استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان و خوزستان، با پدیده کودک‌همسری و کودک‌مادری مواجه‌ایم. هزاران دختر زیر ۱۵ سال در این مناطق مادر می‌شوند. در مقابل، در شهرهایی مثل تهران و اصفهان، شمار زیادی دختر مجرد بالای ۳۰ سال داریم. این عدم توازن، نشانه دیگری از همان اعوجاج است. سیاست‌گذاری‌ها باید جامع باشند؛ به‌گونه‌ای که سن ازدواج در مناطق محروم بالا برود و در کلان‌شهرها کاهش پیدا کند، نه برعکس.

وقتی وضعیت اقتصادی دچار بحران می‌شود،  پنج کارکرد خانواده تحت تأثیر قرار می‌گیرند

دکتر فاطمه موسوی ویایه با گفتن از اینکه نهاد خانواده، آینه تمام‌نمای تحولات اجتماعی است ادامه داد: پنج کارکرد اصلی دارد. عاطفی، جنسی، اقتصادی، فرزندآوری، و حقوقی. وقتی وضعیت اقتصادی دچار بحران می‌شود، همه این کارکردها تحت تأثیر قرار می‌گیرند. در گذشته، مرد نان‌آور بود و زن نقش مراقبتی داشت. اما اکنون دیگر یک نان‌آور برای اداره خانواده کافی نیست. هزینه‌های آموزش، مسکن، اجاره، فرزندپروری، آن‌قدر بالاست که زن نیز باید شاغل باشد.

خانواده دیگر بنگاه اقتصادی نیست؛ مصرف‌کننده است

دکتر موسوی ویایه با تاکید بر اینکه خانواده دیگر بنگاه اقتصادی نیست؛ مصرف‌کننده است افزود: در جامعه سنتی، فرزند یک نیروی کار محسوب می‌شد. حالا، کودک فقط هزینه است. خانه‌ها دو خوابه‌اند، مدرسه‌ها خصوصی‌اند، کلاس‌های موسیقی و ورزش پرهزینه‌اند. این‌ها همه عواملی‌اند که فرزندآوری را دشوار می‌کنند.در اروپا، سیاست‌های خانواده بر محور تعادل میان اشتغال زنان و نرخ باروری تنظیم شده است. مهد کودک، مرخصی زایمان برای مردان، یارانه‌های فرزندآوری، همه در خدمت ایجاد تعادل میان کار و فرزند هستند. ما هم باید از این سیاست‌ها درس بگیریم.

تحولات خانواده پیچیده‌تر از آن است که با یک نسخه ساده قابل حل باشد. باید بپذیریم که نهاد خانواده در حال تغییر است؛ و این تغییر، نه تهدید، بلکه واقعیتی است که اگر درست مدیریت شود، می‌تواند به فرصت تبدیل شود.

 

  • فیلم / گلکسی اس۲۵ اج و اکسپریا ۱ مارک ۷ معرفی شدند

وبگردی