وضع مالی کشور از دید وزیر اقتصاد؛ خاطرات علم را بخوانید
تبلیغات

به گزارش رکنا، اسدالله علم در یادداشت‌های مربوط به روز دوشنبه ۱۷ آذر سال ۱۳۴۸ می‌نویسد: وزیر اقتصاد، هوشنگ انصاری، صبح امروز طی ملاقات تعیین‌شده قبلی به دیدار من آمد. وی قصد داشت درباره موضوعات مرتبط با امور کشور با من گفتگو کند و نظر مشورتی بگیرد. او اظهار داشت: «شرایط مالی کشور بسیار وخیم شده است؛ هیچ پولی وجود ندارد، تعهدات مالی فراوان و سنگین است و در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی نیز عدم تمرکز به چشم می‌خورد. به عنوان نمونه، اخیراً اوراق قرضه برای جذب سرمایه منتشر شده است، اما جالب اینجاست که مردم به سادگی داشتن این اوراق قرضه را انتخاب می‌کنند و دیگر به دنبال فعالیت‌های تولیدی نمی‌روند.

گزارش‌هایی از بانک اعتبارات صنعتی موجود است که نشان می‌دهد پروژه‌هایی که مردم پیش‌تر به شدت مشتاق سرمایه‌گذاری در آن‌ها بودند، اکنون بدون تقاضا باقی مانده‌اند. چند وقت پیش برای افزایش درآمد، عوارض جدیدی بر واردات وضع شد. به دنبال آن، بانک مرکزی نرخ دلار و دیگر ارزها را بالا برد. این کارها کاملاً بی‌دلیل به نظر می‌رسد و تأثیر مستقیمی بر هزینه زندگی مردم گذاشته است. ما چهار مرکز برای تصمیم‌گیری اقتصادی داریم؛ شورای پول و اعتبار، شورای عالی سازمان برنامه، هیأت وزیران و نهایتاً شورای اقتصادی که جلساتش در حضور شاهنشاه برگزار می‌شود. میان این مراکز هیچ هماهنگی وجود ندارد. از خودم می‌پرسم که باید چه کنم و چگونه این مسائل را با شجاعت مطرح نمایم.»

پاسخ اسدالله علم به وزیر اقتصاد

به او گفتم: «تو مطالب مد نظر خود را مطرح کن، من نیز همین کار را انجام می‌دهم. دوست می‌گوید "گفتم" و دشمن می‌گوید "خواهم گفت". بنابراین باید مسائل، هرچند تلخ، بیان شوند. بارها تأکید کرده‌ام که باید شوراهای سلطنتی مختص مسائل مالی، سیاست خارجی، و سایر امور کشور تشکیل شود تا مطالعه و بررسی دائمی بر این موضوعات انجام دهند و نظرات خود را به شاهنشاه ارائه کنند اما این پیشنهاد تاکنون مورد قبول واقع نشده است. شاهنشاه معتقدند این امر به معنای ایجاد یک دولت موازی در داخل دولت خواهد بود. البته اگر افراد مغرضی در این شوراها بودند، چنین تفکری صحیح بود؛ اما اگر افراد صادق و بی‌غرض در کار باشند، این موضوع قابلیتی برای صدق پیدا نمی‌کند.»

جلسات روزانه با شاهنشاه

بعد از این گفتگو، به حضور شاهنشاه شرفیاب شدم. پیش از من، والاحضرت شهناز در جلسه حضور داشتند. تصور می‌کردم شاهنشاه ممکن است عصبی باشند، ولی چهره ایشان نشان می‌داد خوشحال هستند؛ گویا صحبت‌های خوبی با دخترشان داشته‌اند. این وضعیت مرا نیز خوشحال کرد. من پیش‌تر به شاهنشاه عرض کرده بودم که به نظر می‌رسد دخترشان به تدریج نسبت به همسرش بی‌اعتقاد شده است. این مسئله گویا توسط شاهنشاه حس شده بود و شاید علت خوشحالی ایشان همین باشد. پس از آن، امور جاری کشور را به اطلاع ایشان رساندم.

جلسه شام و تصمیم درباره محکومان

... در شام که در منزل پرویز بوشهری برگزار شد، شاهنشاه نیز حضور داشتند و من نیز دعوت شده بودم. ایشان در مورد یک موضوع مرتبط با پادشاه سابق آلبانی، که برای انجام معاملات به ایران آمده بود، دستورات لازم را صادر کردند و بلافاصله این اقدامات اجرا شد. به وضوح مشاهده کردم که شاهنشاه در شرایط روحی خوبی هستند. در این میان، وساطت کردم تا چند افسری که به علت قاچاق تریاک به اعدام محکوم شده‌اند، تخفیف پیدا کنند و حکمشان به حبس ابد تغییر دهد اما شاهنشاه پذیرفتند که چنین رحم و تخفیفی امکان‌پذیر نیست.

فرمودند: «به خاطر مملکت این گذشت ممکن نیست اما اگر این موضوع به خودم مربوط بود، قطعاً از خطاهای آنان می‌گذشتم.» این سخن کاملاً درست است، چرا که ایشان پیش‌تر در برابر سوءقصدکنندگان به جان خود گذشت نشان دادند و این موضوع در جهان سروصدای زیادی ایجاد کرد. بی‌جهت نیست که خداوند شاه را تحت حمایت خود قرار داده است.

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی