نگاهی به مستند رؤیاباف و قاضی ساخته حسام اسلامی؛ گنج همان تصویر است
تبلیغات

به گزارش رکنا، در «رؤیاباف و قاضی»، حسام اسلامی با برهم‌زدن مرز میان ناظر و متهم، مستندسازی را به میدان تعلیقی بدل می‌کند که در آن حقیقتِ گنج نه زیر خاک، که در خودِ تصویر آشکار می‌شود.

رؤیاباف کیست؟ این احتمالاً اصلی‌ترین پرسش مستندِ حسام اسلامی است که اتفاقاً کارگردان به شکلی تعمدی تمایلی به دادن یک پاسخ سرراست به آن را ندارد. نخستین سوژه‌ای که در مقابل دوربین این مستند ظاهر می‌شود از قضا شخص فیلم‌ساز است. او در مقابل قاضی قرار می‌گیرد و متهم به چیز است؛ متهم به شرکت در یک عمل مجرمانه. پس تا این‌جا می‌توان این‌طور گفت که فارغ از آن‌که مستند دربارۀ چیست و از اساس قرار است به چه چیزی بپردازد، خودِ سینما و پروسۀ فیلم‌برداری و ثبت تصویر مسئله است و این نخستین نکتۀ جذاب و کنجکاوی‌برانگیز جهت تماشای ادامۀ مستند است. 

پس از این رویکرد بازنمایانه که به خود فیلم و فیلم‌ساز ارجاع می‌دهد وارد یک سفر فلش‌بکی می‌شویم تا ببینیم که حسام اسلامی چه کرده و چرا سرانجام کارش به اینجا کشیده شده‌است. سکانس بعدی، فضایی فراخ است که فردی تنها در دل آن حضوری اسرارآمیز را به نمایش می‌گذارد. این سکانس باب ورود مخاطب به موضوع مستند است؛ موضوعی که در سکانس بعدی و آشناشدن با دونفر از اعضای یک تیم حفاری غیرمجاز آشکار می‌شود.

در درون این تبیین که به‌واسطۀ دیالوگ‌ها که تعیین‌کنندۀ نقش‌ هر فرد و برنامۀ آیندۀ گروه است، انگیزه‌ها مشخص می‌شوند، چیزی در پس‌زمینه وجود دارد که کارگردان کشف و شکار می‌کند درحالی‌که دوآدمِ به‌ظاهر اصلی گروه ـ و البته فیلم ـ درمورد کارشان توضیح می‌دهند، دوربین لحظه‌ای بر قاب عکس پشت‌سر آن‌ها که تصویری از مکانی مذهبی است، مکث می‌کند. این درنگِ لحظه‌ای هویت برساختی عوامل این حفاری‌های غیرقانونی را بازنمایی می‌کند؛ آدم‌هایی که به چیزهایی اعتقاد دارند، امّا مشروبات الکلی هم می‌نوشند و به‌طور غیرقانونی در پی کشف اشیاء عتیقه نیز هستند.

مسئلۀ حفاری در سه سطح مطرح می‌شود. نخست کنش حفاری است که بازتاب‌دهندۀ سبک کار فیلم‌ساز است و موجب آن می‌شود تا رؤیاباف و قاضی بدل به یک مستند «تعاملی» (Interactive) شود. مستند تعاملی در پی هرچه بیش‌تر آشکارساختنِ حضور فیلم‌ساز است از طریق نمایش تعامل و تقابل او با افراد یا رویدادهای جلوی دوربین فیلم‌برداری. محتوای مستند تعاملی، در وهلۀ نخست بر مصاحبه بنا شده تا نظرها و پاسخ‌های لازم را از کسانی که جلوی دوربین قرار می‌گیرند، بیرون بکشد و ثبت کند.

در چنین فرمی فیلم‌ساز آشکارا در نقش واسطه‌ای میان مصاحبه‌شونده یا فردی که بیان‌کنندۀ نظراتی در موقعیتی خاص است و تماشاگر ظاهر می‌شود. یک مستند تعاملی خوش ساخت این فرصت را به سوژه‌ها می‌دهد تا نظرها و عقایدشان را ابراز کنند و در این میان کارگردان می‌تواند با گذاشتن یک عقیده در کنار عقیده‌ای مخالف، تصویری متعادل در اختیار تماشاگر بگذارد. 

از این‌جا به سطح بعدی یعنی نمایش بُعد اخلاقی کار می‌رسیم. این مسئلۀ اخلاقی، خود دو سطح را شامل می‌شود: یکی بخش مربوط به تیم حفاری و بخش دیگر شخصِ فیلم‌ساز که درحال فیلم‌برداری از کارِ آن‌هاست. بخش مربوط به عمل حفاری‌کردنِ غیرقانونی در یک دیالکیتک مناسب با نمایش عاقبت افرادی که پیش‌تر دست به این کار زده‌اند و گاه با سرنوشت‌های تراژیکی نیز مواجه شده‌اند، قرار می‌گیرد. ما در این‌جا مجریان قانون و نحوۀ برخورد آن‌ها با چنین مسئله‌ای را مشاهده می‌کنیم. امّا بخش دوم این سطح هم‌چون یک معما تا نزدیک به پایان که درواقع همان آغاز فیلم است ادامه پیدا می‌کند. 

منظر سومی که در رابطه با حفاری به آن اشاره می‌شود، بحث فضای مجازی، بُعد رسانه‌ای و تفاوت در انگیزه‌های شخصی اعضای این گروه است. رؤیاباف و قاضی از طریق نمایش صفحات مجازی‌ای که به این مسئله پرداخته‌اند، هم وجوه جامعه‌شناختی و باور بخشی از جامعه به چنین مواردی را تبیین می‌کند و هم منطق بهره‌گرفتن از این آدم‌ها در لحظات حساس حفاری را به شکلی دقیق و با حالتی پرتعلیق به مخاطب نشان می‌دهد.

از سویی دیگر مجادلات لفظی اعضا نیز جالب توجه است که خبر از تمایزات موجود در سبک زندگی‌شان می‌دهد. مثلاً در بخشی از فیلم ما شاهد مراسم تولد همسر یکی از اعضای گروه هستیم، عضوی که در این مراسم به نواختن اُرگ هم مشغول می‌شود. بعد متوجه می‌شویم که او قرار است به‌زودی صاحب فرزند شود و حتی دوربین حسام اسلامی تا آزمایش سونوگرافی نیز این زوج را همراهی می‌کند و دقیقاً در اتاق پزشک است که ما متوجه می‌شویم که فرزند پسر و نامی که این زوج برای‌اش درنظر گرفته‌اند «باراد» است، نامی کهن در تاریخ این مرزوبوم که گویا در کتیبۀ زرتشت آورده شده و گواه از تمایلات و علایق خاص این زوج و مشخصاً پدر خانواده به عتیقه‌جات دارد.

در همین بین متوجه تمایل این زوج به مهاجرت نیز می‌شویم و البته مشکلات مالی‌ای که باعث می‌شود تا مرد خانواده اُرگ‌اش را بفروشد. از سویی دیگر با مراسم ختم پدرِ عضوی دیگر از گروه و غم حاصل از این فقدان نیز روبه‌رو می‌شویم. وقتی همۀ این‌ها را در کنار قضیۀ مهمی که در مستند مطرح می‌شود قرار می‌دهیم با موقعیت غریبی مواجه می‌شویم.

قضیه از این قرار است که با وجود پرونده‌های بسیاری که درمورد حفاری‌های غیرقانونی در دادگاه‌های شهرستان سوادکوه باز و بسته شده‌اند، هیچ یافتۀ ارزش‌مندی از زیر خاک این جغرافیا بیرون نیامده‌است. این نکته یک دوگانه را درمورد انگیزۀ جمعی گروه تحت نظر فیلم مطرح می‌سازد: آیا آن‌ها برای رسیدن به پول و ثروت این کار را می‌کنند یا صرفاً به شکلی دیوانه‌وار به این کار علاقه‌مندند؟ در این‌جا ما با یک ابهام طرف هستیم، ابهامی که پس از تبرئۀ فیلم‌ساز و در نقطۀ گره‌گشایی فیلم، ازبین‌می‌رود.

بازگردیم به ابتدا. حال می‌دانیم که فیلم‌ساز به چه علت در جایگاه متهم حضور پیدا کرده‌است. معما حل شد. او به نوعی هم ناظر و هم همدست یک عمل مجرمانه بوده‌است. این نکته ورای این مستند، همواره جزئی از ماهیت مدیوم تصویر متحرک دگرگون‌ساز به شمار می‌رود؛ این‌که فیلم‌ساز همیشه در جایگاه یک فرد چشم‌چران به کشمکش‌ها می‌نگرد و این موقعیت چشم‌چرانی به او ماهیتی اعطا می‌نماید که به شکل توأمان هم ناظر است و هم شریک جرم. امّا به شکلی جادویی همین موقعیت، فیلم‌ساز را از اتهام شرکت در عمل مجرمانه تبرئه می‌کند. این نمایش پارادوکسیکال از فرآیند مستندسازی، مهم‌ترین و شگفت‌انگیزترین مسئلۀ فیلم است که به بهترین شکل به آن پاسخ داده می‌شود.

پس از رفع اتهام از فیلم‌ساز و البته محرومیت‌هایی که در پی دادگاهی‌شدن‌اش مطرح می‌شوند، ابهام پیش‌تر یادشده در مورد رفتارهای سوژه‌ها نیز رنگ می‌بازد و همه چیز عیان می‌شود. اعضای گروه اطمینان کافی به حسام اسلامی نداشتند امّا پس از پروسه‌ای که او در دادگاه طی می‌نماید به او اعتماد پیدا می‌کنند و حال او را دیگر عضوی از خود می‌دانند. در این موقعیت تازه، به شکل طعنه‌آمیزی مجدد فیلم‌ساز به جایگاه یک همدست نزدیک می‌شود و حتی این‌بار خیلی نزدیک‌تر تا جایی که او نیز شاید خودش را جزئی از آن‌ها قلمداد کند.

رؤیاباف و قاضی در مورد همین نوسانات مداومی است که جایگاه یک مستندساز را تعیین می‌کنند؛ مستندسازی که به شکل بی‌وقفه در مظان اتهام قرار می‌گیرد و باید حدوحدودش را با شرایطی که ایجاد می‌شود و آدم‌هایی که دنبال‌شان می‌کند، تنظیم نماید. پس در نهایت برمی‌گردیم به پرسش نخست: رؤیاباف کیست؟ پاسخ: بی‌شک خود فیلم‌ساز.

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی