نامادری ام دختری کم سن و سال بود که هیچ گاه نتوانست من و برادرم را درک کند و به همین دلیل مدام با یکدیگر درگیری داشتیم اما نتیجه این درگیری ها متلاشی شدن زندگی همه ما بود به طوری که هرکدام از اعضای خانواده ما به نوعی در گرداب بدبختی فرورفتند تا جایی که ... 

دختر 26ساله ای که مدعی بود به خاطر اشتباه پدرش در ازدواج مجدد، زندگی آن ها به تباهی کشیده شده است و دیگر تحمل دیدن این وضعیت را ندارد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: کودک خردسالی بودم که مادرم بیمار شد. مدام در بیمارستان بستری می شد. آن روزها من علاوه بر این که به خاطر مادرم خیلی ناراحت و نگران بودم باید از برادر کوچک ترم هم مراقبت می کردم. پدرم وضعیت مالی خوبی داشت اما ما در سختی زندگی می کردیم. تا این که روزی پدرم دختر بزرگی را به خانه ما آورد و گفت تا زمانی که مادرتان از بیمارستان بیاید هرکاری دارید به مهلا خانم بگویید تا آن کار را برای شما انجام بدهد. آن زمان من 9ساله بودم و در کلاس سوم دبستان تحصیل می کردم و برادرم هم در کلاس اول ابتدایی درس می خواند اما نمی دانم چرا از همان ابتدا احساس بدی نسبت به آن دختر داشتم به طوری که تنفر را در چشمانش حس می کردم در همین زمان بود که مادرم در 40 سالگی و بر اثر عوارض ناشی از بیماری جان سپرد و یک سال بعد پدرم با مهلا خانم که آن موقع 24 ساله بود ازدواج کرد اما دیگر مهلا خانم حاضر به پذیرش من و برادرم نبود به طوری که همواره باهم درگیر می شدیم و در نهایت هم با کتک هایی که از پدرم می خوردیم ماجرا خاتمه می یافت. بزرگ تر که شدم فهمیدم پدرم نیز معتاد Addicted شده است و نمی تواند هزینه‌های زندگی را تامین کند. برادرم که دیگر 16بهار از عمرش گذشته بود به طور ناگهانی از منزل فرار Escape کرد و دیگر خبری از او نداشتم. از سوی دیگر من هم به خاطر اذیت های مکرر مهلا خانم در یک کارخانه مشغول کارگری شده بودم و چون دوست نداشتم به خانه پدرم بازگردم شب ها را با 2 نفر از دوستانم سپری می کردم که آن‌ها نه تنها معتاد به مواد مخدر Drugs بودند بلکه در پارتی های شبانه هم شرکت می کردند و اعتقادات مذهبی ضعیفی داشتند این گونه بود که من هم بر اثر همنشینی با دوستانم در منجلاب گناه گرفتار شدم. در یکی از این روزها به طور اتفاقی برادرم را در میان کارتن خواب های کنار رودخانه دیدم که او نیز به دلیل اعتیاد شدید به مواد مخدر صنعتی حتی قدرت تکلم با مرا نداشت تصمیم گرفتم به منزل پدرم بروم و با کمک او، برادرم را از این وضعیت نجات بدهم اما وقتی آن جا رسیدم دیدم پدرم نیز مهلا خانم را رها کرده و به دلیل توهمات ناشی از مصرف شیشه به مکان نامعلومی رفته است حالا هم نمی دانم کدامین اشتباه موجب شد تا زندگی ما به تباهی کشیده شود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

مرگ پر حاشیه دختر 18 ساله تبریزی در کنار یک پسر جوان + عکس

نقشه هولناک عروس وخواستگار سابقش برای تازه داماد بی نوا + عکس

انگیزه کثیف قاتل دانش آموز 10 ساله مشهدی / او مقاومت کرد! + عکس و جزئیات تازه

دوربین مخفی پسر جوان برای جاسوسی کثیف زن همسایه + عکس

سفر پنهانی نوعروس به کیش! / داماد در شب عروسی انتقام عجیبی گرفت

رفتارهای زن اولم مرا انگشت نما کرده بود! / بعد از عروسی با زن دومم راز سیاه او را فهمیدم

آزار و اذیت زن شیرازی تنها با دست و پای بسته توسط دزد بی رحم

پیشنهاد وسوسه کننده یک زن به پسر جوان + عکس

شرط عجیب 3 دختر و پسر برای گذشت از قاتل مادر / تحمل اعدام پدر را نداریم! + عکس

کیفرخواست قتل برای 6 مامور پلیس تهران / 3 جوان در این پرونده کشته شدند

حمله شغال هار به 10 زن و مرد کشاورز در شیروان

مادری دختر 18 ساله اش را زنده زنده سوزاند/ او ننگ خانواده شده بود! + عکس

کتک زدن وحشیانه یک زن به دست شوهر و هوویش+ عکس

 

کدخبر: 368301 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟