بعد از طلاق آن‌ها قرار بود با مادرم زندگی کنم. یک سال گذشت و برایش خواستگاری آمد و ازدواج کرد. چون ناپدری‌ام دوستم نداشت، مجبور شدم به خانه پدرم برگردم. مادربزرگم هم گاهی می‌آمد و کارهای خانه را انجام می‌داد. یکی‌دو سال دیگر هم گذشت. پدرم به اصرار مادرش زن گرفت. ما زندگی جدیدی را آغاز کردیم. نامادری‌ام واقعا فرشته‌ای بود که خدا برای ما فرستاد. افسوس که پدرم دست از خلافکاری‌هایش برنمی‌داشت‌. یک پایش در زندان Prison بود و پای دیگرش در پاتوق دوستان نااهلش. آخرین باری که از حبس آزاد شد، نامادری‌ام برادر کوچولویم را به دنیا آورده بود. پدرم سرکار می‌رفت و کمتر به سراغ دوستانش می‌رفت، ولی یک روز خبر آوردند که در خانه‌ای پس از استعمال مواد‌مخدر سنگ‌کوب کرده و قلبش از کار افتاده است.

با مرگ پدرم نامادری‌ام محبتش را به من بیشتر کرد تا احساس تنهایی نکنم. چند سال گذشت و ما زندگی آرامی را سپری می‌کردیم. یک روز که 17 ساله شده بودم به دیدن مادرم رفته بودم، محسن پسر برادرشوهرش را دیدم. او به من ابراز علاقه کرد. مادرم هم خوشحال بود‌. مراسم خواستگاری برگزار شد. نامادری‌ام می‌گفت این ازدواج هول‌هولکی به صلاح تو نیست، ولی من به برادرزاده ناپدری‌ام «بله» گفتم و البته عقدمان محضری نشد. بعد از این ماجرا از نامادری‌ام جدا شدم و بیشتر به خانه مادرم و نامزدم می‌رفتم. ۶ ماه از بدترین روزهای زندگی‌ام را پشت سر گذاشتم. پسری که قرار بود شریک آینده زندگی‌ام شود، تعادل روحی و روانی نداشت و قرص‌های روان‌گردان مصرف می‌کرد. تمام این بدبختی‌ها را تحمل کردم، ولی دست‌آخر مادر نامزدم گفت من لیاقت پسرش را ندارم و حاضر نشد عقدمان رسمی شود.

به مرز جنون و پوچی رسیده بودم. بدون آنکه بفهمم چه می‌کنم از خانه بیرون زدم و با اتوبوس از شهرمان به مشهد آمدم. می‌خواستم به خانه دایی‌ام بروم، ولی آدرس را پیدا نکردم. شب شده بود و از سرمای هوا به خودم می‌لرزیدم که از مأموران کلانتری ۳۸ کمک خواستم. با نامادری‌ام تماس گرفتیم. او خیلی زود خودش را رساند. سرم را روی شانه‌اش گذاشتم و گریه کردم و از مادر واقعی‌ام خواستم مرا ببخشد. این تجربه تلخی برای من بود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

دستگیری در میدان آزادی + عکس

ازدواج همزمان محمد با 3 دختر! / همه عروس ها راضی هستند + عکس

هوشنگ وقتی از بالکن وارد خانه شهلا شد که مهناز هم آنجا بود و ..!

20 زن نیمه شب می خواستند دختر 21 ساله مشهدی را دفن کنند! / این دختر فساد اخلاقی داشت و ..!

بهروز با زن سابق دوستم ازدواج کرده بود / یک شب چند نفری داخل خانه او شدیم و ..!

گفتگو با دختر 16 ساله ای که قاتل است / مادرم به زودی اعدام می شود و من ..!

نقشه شوم 2 برادر عروس برای خواهر شوهر جوان / پلیس تهران در تعقیب این دو است

درخواست طلاق از همسر گیاهخوار

ضرب و شتم خانم معلم یک مدرسه ابتدایی توسط پدر دانش آموز در ارومیه

2 پسر که پس از 60 سال فهمیدند پدرشان یکی است! / آن دو همسایه بودند که ..!+عکس

تجمع "نه به گرانی" در مشهد / فرماندار: تجمع غیر قانونی است

زلزله همراه با بارش سنگ + عکس

پسر جوان شوهرم از من درخواست شرم آور کرد و من تسلیم سرنوشت تلخ خودم شدم و ..!

اقدام زشت 2 مرد و یک زن داخل پرایدی که با چادر پوشانده شده بود!

کدخبر: 341601 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟