به گزارش گروه حوادث Accidents رکنا، دختر 21 ساله در حالی که رای غیابی طلاق را در دست داشت و بیان می کرد نمی دانم چرا سرنوشت من همواره به روزهای سیاه گره می خورد، در راهروی دادگاه به تشریح ماجرای تلخ زندگی اش پرداخت و گفت: 19 سال بیشتر نداشتم که با رحمان ازدواج کردم اما فقط دو ماه بعد از برگزاری مراسم عقدکنان و به طور اتفاقی متوجه شدم که نامزدم قبل از ازدواج با من با زنان دیگری ارتباط داشته است و این را دختری به من گفت که از او باردار شده و سقط کرده بود. به مواد مخدر Drugs نیز اعتیاد دارد به همین دلیل قبل از آغاز زندگی مشترک از او طلاق گرفتم اما از آن روز به بعد گویی جرم Crime خطرناکی را مرتکب شده ام چرا که نگاه های اطرافیانم به من تغییر کرده بود و مدام با زخم زبان های شان آزارم می دادند.

به طوری که دیگر نمی توانستم این وضعیت را تحمل کنم. در همان روزها بود که «فرزاد» مرا خواستگاری کرد. اگرچه قیافه ظاهری او از اعتیاد شدیدش حکایت داشت اما تصمیم گرفته بودم برای رهایی از نگاه های سرزنش آمیز اطرافیانم این موضوع را نادیده بگیرم. در واقع من از مواد مخدر صنعتی و آثار و عوارض آن اطلاعی نداشتم و تنها مصرف تریاک را اعتیاد می دانستم.

همسر سابق فرزاد به دلیل اعتیاد از او جدا شده و سرپرستی دختر پنج ساله اش را به او سپرده بود. بنابراین من در حالی نگهداری دختر فرزاد را به عهده گرفتم که تا آن روز تجربه مهارت های تربیت فرزند را نداشتم خلاصه خیلی زود مراسم ازدواج من و فرزاد برگزار شد و ما با اجاره کردن منزلی کوچک در نزدیکی خانه مادرم زندگی مشترکمان را شروع کردیم اما این زندگی نیز تنها یک هفته دوام داشت چرا که فرزاد به خاطر استفاده از مواد مخدر صنعتی دچار توهم و سوء ظن می شد و مرا تا سر حد مرگ کتک می زد.

از سوی دیگر به دلیل اعتیاد سنگین اش از عهده کارهای ساختمانی برنمی آمد و کارفرمایان او را بدون دادن مزدی اخراج می کردند. دیگر نه تنها نمی توانستیم اجاره خانه پرداخت کنیم، بلکه به نان شب نیز محتاج بودیم. به همین دلیل فرزاد مرا کتک می زد تا از فروشگاه پدرم مواد غذایی به خانه بیاورم. من هم از سر ناچاری مدتی این کار را کردم اما دیگر از خانواده ام خجالت می کشیدم چرا که باید پول تهیه مواد مخدر او را نیز از مادرم می گرفتم. این در حالی بود که فرزاد دیگر سرکار نمی رفت و با هر بهانه ای مرا زیر مشت و لگد می گرفت. او می گفت، چرا با دخترش بلند صحبت کرده ام یا لباس های او را تمیز نشسته ام و ...

این شرایط دیگر برایم قابل تحمل نبود و نمی توانستم به این زندگی ادامه بدهم. با این وجود زخم زبان اطرافیان را به جان خریدم و دادخواست طلاق دادم اما از آن روز به بعد دیگر فرزاد را ندیدم و او به مکان نامعلومی رفت و در جلسات دادگاه هم حاضر نشد تا این که دادگاه به صورت غیابی رای طلاق را صادر کرد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

شوهرم با دوست دخترش خارج رفته بود که من با احسان آشنا شدم و ..!

شوهرم مجبورم می کرد شب ها ایستاده بخوابم و ..! + عکس

پدر ستایش از اعدام قاتل دخترش در چند روز آینده خبر داد

جوان شیطان صفت هنگام جشن عروسی دختری را به سرویس بهداشتی برد و ..! / دادگاه تهران او را محکوم کرد

شاهدی برای قتل مسافر اتاق 202 / او را با ماشین برد و تنهایی بازگشت + عکس

قتل یک مرد و 2 زن در خوابگاه زنان! + عکس

99 ضربه شلاق برای راننده شیطان صفت سرویس مدرسه / دختر دبستانی 2 سال تحت آزار او بود!

قتل فجیع جوان مسافر توسط زورگیران در تهران

این 4 پسر خشن را می شناسید؟ / آن ها شیاطین جنوب تهران هستند!+ عکس بدون پوشش

سگ های گله، چوپان اردبیلی را از چنگال پلنگ نجات دادند + عکس

قتل جانباز ایرانشهری در مسافرخانه جنوب تهران + عکس

جاسازی 4 اسلحه در کفش مسافر پرواز تایلند + عکس

پشت پرده خودکشی مددکار اجتماعی زن در مناطق زلزله زده کرمانشاه+ عکس

نقشه 328 محل امن تهران در زمان زلزله+ تصاویر و جزییات

مادرم وقتی پدر نبود نادر را به خانه امان می کشید تا.../ ازدواج پدرو مادرم اجباری بود!

 

کدخبر: 339860 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟