مرگ همسرم در آستانه بازنشستگی و درست زمانی که می‌خواستم دسترنج یک عمر کار و تلاش خودم را به ثمر بنشانم و استراحت کنم ضربه سنگینی به روح و روانم وارد کرد.

احساس تنهایی مرا از درون ذره‌ذره آب می‌کرد. بچه‌ها هم هرکدام درگیر زندگی خودشان بودند و نمی‌توانستند مدام به من سر بزنند. اگرچه کم نمی‌گذاشتند و اصرار داشتند هرهفته به خانه یکی از آن‌ها بروم، اما در خانه خودم احساس راحتی بیشتری می‌کردم و از طرفی نمی‌خواستم زیر دست عروس و دامادهایم باشم.

دوسال از بدترین روزهای عمرم را با آه و ناله سپری کردم. آن‌قدر ضعیف و پژمرده شده بودم که بچه‌هایم احساس نگرانی می‌کردند و دنبال راهی می‌گشتند که مرا از این وضعیت در بیاورند. به پیشنهاد آن‌ها تصمیم گرفتم ازدواج کنم.

به خواستگاری خانمی از اقوام رفتیم که شوهرش را از دست داده بود و بچه‌ای هم در خانه نداشت. او جواب رد داد و گفت نمی‌خواهد ازدواج کند. در این شرایط دنبال همسر مناسبی می‌گشتیم که خواربارفروشی محل، دختر یکی از آشنایانشان را معرفی کرد. به خواستگاری خانم جوانی رفتم که نگار نام داشت و حدود ۳۰سال از من کوچک‌تر بود و یک بچه کوچک هم داشت.

خانواده‌اش می‌گفتند شوهر قبلی‌اش معتاد Addicted بوده و خیلی عذابش داده است. من از سر دلسوزی و البته با نیت حمایت از این زن و بچه‌اش تصمیم قطعی برای ازدواج گرفتم. دختر و پسرهایم راضی نبودند و می‌گفتند باید تحقیقات بیشتری کنید، اما من به حرفشان گوش ندادم و ازدواج کردم. دوسه‌ماه گذشت و همسرم هیچ حرف‌شنوی از من نداشت و با کارها و رفتارهایش عذابم می‌داد. تازه هرروز با خواهر و همسر برادرش بیرون می‌رفتند و دیر وقت به خانه می آمد و من باید از بچه آتش‌پاره‌اش نگهداری می‌کردم. راستش را بخواهید به‌خاطر تیپ و قیافه‌ای که برای خودش درست می‌کرد خجالت می‌کشیدم با او بیرون بروم. این وضعیت ادامه داشت. یک روز او اصرار ‌کرد باید خانه‌ام را بفروشم و آپارتمانی نقلی و یک خودروی با کلاس برایش بخرم. دیگر کاسه صبرم لبریز شد و به کارها و رفتارهایش اعتراض کردم. عاقبت این ازدواج ناجور به طلاق انجامید. طلاقی که اگرچه با مهریه کم این خانم بار مالی سنگینی روی دستم نگذاشت، ولی ضربه روحی دیگری به من زد. احساس حقارت و بی‌آبرویی می‌کردم. حالم خیلی بد بود تا اینکه دخترم مرا با خود به مرکز مشاوره آرامش پلیس Police آورد. با برگزاری دو جلسه احساس می‌کنم حالم بهتر است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

خواستگاری پسر همسایه از دختر 16 ساله باردار در جلسه دادگاه تهران + عکس

نوعروس 6 ماهه: وقتی اداره هستم، باهم میان خونه! می خوام دوربین نصب کنم!

بهنام چاقو را به بغلم فشار داد و مرا داخل پارکینگ خانه شان برد و!!!+عکس

قتل تاجر 79 ساله پولدار که 6 ماه پیش زن 27 ساله اش را طلاق داده بود!

بازگشت امید به زندگی رفتگر درستکار کرجی +عکس

نقشه علی شله و 3 نوچه اش برای زنان در خیابان های خلوت شهرهای شمال+عکس

دزد بدشانس در چارچوب پنجره گیر افتاد و پلیس کمک خواست + عکس

فیلم لحظه حمله مامور سد معبر با چوب و چماق به یک دستفروش+عکس

اعدام قاتل کارمند سابق موسسه کیهان + عکس

تجاوز 2 مرد به پسر جوان داخل تابوت + عکس

شوخی وحشتناک کوسه وحشی با مرد جوان + فیلم و عکس

دونده معروف دوست دخترش را کشت + عکس

بلای هولناکی که حمید بر سر عمه اش آورد + عکس

فوری / شهادت 8 تن از نیروهای مرزبانی ناجا در منطقه مرزی چالدران

توفان ایرما خلبان گم‌شده‌ی کانادایی را پس از ۶۰ سال به خانواده‌اش بازگرداند

8 مهندس و کارشناس در آتش سوختند + عکس

دستبرد پیک موتوری گرسنه به غذای مشتری ها

٨ عامل اقدامات خرابکارانه که قصد ایجاد ناامنی در مشهد داشتند، دستگیر شدند

ابهام در زندگی پس از مرگ هیتلر! + فیلم

شب ها تا صبح بیدار بودم تا اینکه یک مزاحم بی سر و پا پیداکردم / شوهرم کاسه صبرش لبریز شده و !!

آزار و اذیت شیطانی 4 نماینده زن مجلس توسط نمایندگان مرد

اعتراف تلخ نسرین به قرار نیمه شب با مرد غریبه / شوهرم دست بزن داشت!

همخوابی پرنسس هوسباز قطری با 7 مرد خاص در اتاق هتل + عکس لحظه ورود پلیس به اتاق 14+

 

کدخبر: 323385 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟