ساعت ١٣:٤٥ روز شنبه ١٧ مهرماه سال ٨٩، در تماس با کلانتری ١٤ گلسار رشت، قتل‌‌هایی در خانه شماره ١٣ خیابان ۱٦٦ ناحیه گلسار رشت اعلام شد و مأموران پس از حضور در محل با سه جسد در وان حمام خانه‌ روبه‌رو شدند. در تحقیقات اولیه، مشخص شد مقتولان اعضای یک خانواده هستند و اجساد را فردی به نام حسن کشف کرده است. او در تحقیقات اولیه به مأموران کلانتری گفت: روز گذشته، قرار بود دخترم و همسرش به خانه ما بیایند، اما هرچه منتظر شدیم، از آنها خبری نشد و به تماس‌های تلفنی هم جواب ندادند؛ نگرانی باعث شد به خانه‌شان بیایم. اینجا هم، ‌هرچه در زدم کسی در را باز نکرد، بنابراین از دیوار بالا رفتم و هنگام جست‌وجوی خانه اجساد دختر، داماد و نوه‌ام را در وان حمام پیدا کردم. مأموران پس از ثبت اظهارات این مرد به بررسی صحنه قتل Murder پرداختند و دیدند دهان مقتولان با پارچه و دست و پایشان نیز با کابل بسته شده است. پس از بررسی صحنه قتل و تصویربرداری از محل جرم، متخصصان پزشکی قانونی اجساد را معاینه کردند و در بررسی جسد پدر خانواده که مردی حدودا ٤٠ساله بود، بریدگی گردن و قطع عناصر حیاتی و عوارض ناشی از آن علت فوت تشخیص داده شد. دومین قربانی پسر ١٧ساله خانواده به نام پرهام بود و علت مرگش فشار به عناصر حیاتی گردن و عوارض ناشی از آن تشخیص داده شد، اما چند بریدگی مشهود نیز در گردن و صورت او وجود داشت. سومین جسد هم مادر خانواده بود که کشیدن کیسه پلاستیکی روی سر و صورت و انسداد راه‌های تنفسی او و خفگی منجر به فوت او شده بود.

اجساد پس از تحقیقات لازم به پزشکی قانونی انتقال یافت، اما با جمع‌بندی مدارک موجود در صحنه جنایت Crime سر نخی از قاتل The Murderer یا قاتلان به دست نیامد و تمهیدات بازپرسی و اقدامات پلیسی برای شناسایی و دستگیری هر مظنونی تا یک ماه و چند روز پس از کشف اجساد بدون نتیجه بود. با وجود این، پرونده روی میز کارآگاهان بود تا اینکه ٢٢ آبان‌ماه همان سال مأموران پاسگاه انتظامی لاکان به رئیس پلیس Police آگاهی رشت اعلام کردند ساعت ٤:٣٠ امروز چند نفر با یک دستگاه خودروی پیکان به پاسگاه آمدند و راننده خودرو با معرفی فردی به نام سجاد گفت، چند روز است با او دوست شده‌ام، ساعت ۲۲ دیشب در دروازه لاکان قرار داشتم و سجاد از من خواست چند فقره چک مسروقه را برایش وصول کنم.

بنابراین سجاد دستگیر شد و در بازجویی‌ها گفت چک‌های مسروقه در هنگام قتل از مقتولان سرقت Stealing شده ‌است. او ابتدا قسمتی از واقعیت را بیان کرد و در ادامه تمامی حقیقت را گفت و اعتراف کرد: با همدستی برادرم، سبحان و شایان، روز پنجشنبه ١٥ مهرماه به بهانه دوستی با پرهام وارد خانه آن خانواده شدیم و پس از بستن دست‌ها و پاهای مادر و فرزند منتظر آمدن پدر خانواده ماندیم. وقتی پدر خانواده هم آمد، ابتدا او و بعد همسر و فرزندش را کشتیم و اجسادشان را داخل وام حمام گذاشتیم و نیمه‌شب با سرقت ١٦‌میلیون‌و ٨٠٠‌ هزار ریال موجودی کارت عابربانک و وجه نقد و کارت سوخت و سه دستگاه گوشی تلفن همراه و ٨٧ فقره چک، خانه مقتولان را ترک کردیم. متعاقب اعتراف سجاد، دو همدست دیگرش نیز دستگیر شدند و از آنها نیز درباره نحوه ورود به قربانگاه و نحوه قتل‌ها و سرقت اموال تحقیق شد که آنها اظهارات سجاد را تأیید کردند. در نهایت، معلوم شد برادرزاده پدر خانواده پیشنهاد سرقت و قتل را داده است.

این متهم که شایان نام دارد در بازجویی‌ها گفت: سجاد و سبحان دوستان من هستند. از نظر مالی مشکلات زیادی دارند، من خبر داشتم که عمویم، فرزاد، وضع مالی خوبی دارد، برای همین پیشنهاد سرقت را مطرح کردم و نقشه کشیدیم به خانه عمویم برویم. عصر روز حادثه Incident ١٥ مهرماه سال ٨٩، من به خانه سجاد و سبحان که برادر هستند، رفتم. مدتی آنجا صحبت کردیم و سبحان برای خرید وسایل مورد نیاز از خانه بیرون رفت.

این متهم پس از تشریح نحوه ورود به خانه، درباره نحوه قتل عموی خود، فرزاد، گفت: «وقتی ما برای سرقت وارد شده بودیم، عمو فرزاد و زن عمو دائم صحبت می‌کردند، به همین دلیل سجاد به سبحان گفت، عمویم را از اتاق بیرون ببرد، سبحان عمویم را بلند کرد و به ‌طرف پذیرایی برد که عمو در حین خروج در را کشید و دست سبحان لای در‌گیر کرد و آسیب دید. بعد از آن، سجاد و سبحان او را داخل پذیرایی بردند، ولی سبحان تنها به اتاق برگشت و بعد از مدتی صدای سجاد و بعد هم صدای آب آمد. زن‌عمو پرسید صدای آب برای چیست؟ گمانم سجاد رفته بود فرزاد (عمویم) را خفه کند. بعد از ١٠ دقیقه، سجاد به من گفت برویم سراغ زن‌عمویت. من پای او را نگه داشتم و سجاد کیسه پلاستیکی را سر او کشید. بعد سجاد گفت برویم سراغ پرهام و او را هم بکشیم، اما من گفتم او را نکشیم که سجاد گفت او همه چیز را دیده، پس باید او را هم بکشیم. قرار شد من دست و پای او را بگیرم و سجاد و سبحان سیم را دور گردنش بیندازند و خفه‌اش کنند. اما سجاد به من و سبحان گفت پرهام را شما باید بکشید. سبحان تکه‌ای سیم آورد، سیم را دور گردن پرهام انداخت و یک طرف آن را به من داد و طرف دیگر را خودش نگه داشت و گفت سیم را بکشیم. در آن هنگام که سجاد از اتاق بیرون رفت و برگشت، پرسید تمام شد؟ سبحان گفت من انگشتم درد می‌کند و دیگر نمی‌توانم بکشم، به‌ همین دلیل سجاد آمد و سیم را گرفت و گفت شما او را نگه دارید. سپس خودش کار را تمام کرد. بعد هم اجساد را داخل وان انداختیم و قبل از خروج برای اطمینان از مرگ آنها چند ضربه با قلیان به آنها زدیم. حتی قتل عمویم را قبول ندارم، من چاقو زدم و گلویش را بریدم ولی تصور می‌کردم قبلا مرده است. سجاد به‌ من گفت عمویت را داخل آب خفه کردم، بعد از خفه‌کردن سجاد گفت برو ببر، من هم بریدم.

پس از تکمیل تحقیقات، کیفرخواست متهمان صادر شد و سه متهم با اتهامات سه فقره قتل عمد، شروع به قتل و معاونت در قتل عمدی و شرکت در سرقت ١٦‌میلیون‌و ٨٠٠‌ هزار ریال موجودی کارت عابربانک و وجه نقد و کارت سوخت و سه دستگاه گوشی تلفن همراه و ٨٧ فقره چک در شعبه دادگاه کیفری استان گیلان حاضر شدند که قضات در پایان با شنیدن کیفرخواست، تقاضای اولیای دم برای قصاص و دفاعیات متهمان به اتفاق آرا و با توجه به دلایل موجود در پرونده، سجاد و شایان را بزهکار و شایسته تحمیل عقوبت تشخیص دادند.

به‌این‌ترتیب، سجاد به سبب قتل پرهام و ساری، به دو بار قصاص نفس پس از پرداخت تفاضل دیه و به سبب معاونت در قتل فرزاد، به ١٠ سال حبس و به سبب شرکت در سرقت به تحمل ٧٤ ضربه شلاق Whip و سه سال حبس و رد یک‌سوم بهای اموال مسروقه در حق اولیای دم محکوم کردند. قضات همچنین متهم ردیف دوم را به سبب قتل عمدی فرزاد به یک‌بار قصاص نفس و به سبب دو فقره معاونت در قتل عمدی ساری و پرهام از طریق نگه‌داشتن آنها به دو بار حبس ابد و برای شرکت در سرقت به تحمل سه سال حبس تعزیری و ٧٤ ضربه شلاق و پرداخت یک‌سوم بهای اموال مسروقه محکوم کردند. همچنین، سبحان - متهم ردیف سوم - به حبس ابد به دلیل معاونت در قتل از طریق نگه‌داشتن پرهام، ١٠ سال حبس تعزیری از جهت معاونت در قتل عمدی ساری و فرزاد و سه سال حبس تعزیری و ٧٤ ضربه شلاق و رد یک‌سوم اموال مسروقه محکوم شد. رأی صادرشده پس از ابلاغ با اعتراض متهمان در دیوان عالی کشور بررسی، اما عینا تأیید شد. درحال‌حاضر در جدیدترین اتفاق، وکیل سبحان تقاضای پذیرش درخواست اعاده دادرسی را نسبت به حکم قطعی محکومیت موکلش مطرح کرده است. او به سن موکلش که زمان وقوع جرم Crime ١٦ سال و شش ماه و ١٠ روز بود، اشاره کرده و خواستار محاکمه دوباره او شده است تا این جوان به مجازاتی سبک‌تر از حبس ابد محکوم شود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

کدخبر: 295028 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟