حماسه ساز ملبورن، شکر تلخ امروز؛ از افتخار تا ... (!)
«حماسهساز ملبورن» که با گل تاریخیاش به استرالیا در قلب فوتبالدوستان جای گرفت، اکنون به نمادی از جنجال و بد اخلاقی در ورزش و رسانهای کشور تبدیل شده است. افتخارات گذشتهاش زیر سایه رفتارهای اخیرش رنگ باخته و «شکر تلخ» امروز را به کام هواداران فوتبال چشانده است.
به گزارش رکنا، سالها پیش، واژه «حماسهساز ملبورن» به عنوان یک نشان افتخار برای خداداد عزیزی در فوتبال کشورمان شناخته شد. او که از زمان ورودش به عرصه ملی، با گلی تاریخی که به استرالیا زد، به یکی از اسطورههای ورزش کشور تبدیل شد، در دوران خود محبوبیت بسیاری کسب کرد. اما حالا، پس از سالها، همان فرد به نمادی از بد اخلاقی و بیحرمتی در جامعه ورزشی و رسانهای ما تبدیل شده است. آن «حماسه ساز ملبورن»، امروز به «شکر تلخ» تبدیل شده است؛ شکر تلخی که طعم آن برای بسیاری از علاقهمندان فوتبال و طرفداران رسانههای ملی، بیش از هر زمانی دیگر تلخ و دردناک است.
از حماسه به بیاخلاقی
داستان تغییرات این فرد نه تنها داستان یک تغییر در شخصیت فردی است، بلکه نشاندهنده تحولی است که در ارزشها و استانداردهای اخلاقی و فرهنگی جامعه ورزش ما رخ داده است. وقتی رسانه ملی که خود را به عنوان یکی از ارکان مهم فرهنگی و ورزشی کشور معرفی میکند، یک شخصیت ورزشی را ممنوع التصویر میکند، اما در عوض یک فرد هنجارشکن را به برنامههای زنده خود دعوت میکند، پرسشهای زیادی به ذهن میآید. این فرد با الفاظ رکیک و بیاحترامی که در برابر میلیونها بیننده تلویزیونی به کار میبرد، علاوه بر زیر سوال بردن شأن خود، استانداردهای اخلاقی رسانهای را نیز به طور جدی تهدید میکند.
در یکی از برنامههای زنده تلویزیونی، که مخصوص قرعه کشی جام جهانی ۲۰۲۶ بود، این فرد تماما الفاظی به کار برد که در برابر خانوادهها از شنیدنش شرمنده شدند. این الفاظ نه تنها برای خانواده های ایرانی بلکه برای هر فردی که به اصول اخلاقی و انسانی پایبند است، توهین آمیز و غیرقابل قبول است. اما این پایان داستان نبود؛ او در ادامه، به محض اینکه در یک دیدار ورزشی مقابل دوربین خبرنگاران قرار گرفت، با وقاحت و اصرار بیشتری همان حرفها را تکرار کرد و در کمال ناباوری، صداوسیما نیز این مصاحبه را پخش کرد (!)
هنجارشکنی و گسترش بیاخلاقی
این فرد که به وضوح هیچ احترام و پرنسیبی برای خود و دیگران قائل نیست، در اظهاراتش به خبرنگاران گفت که از هیچ کس نمیترسد. در حالی که چنین سخنانی در یک فضای عمومی و رسانه ای نه تنها موجب ترویج بیاخلاقی و فساد اخلاقی میشود، بلکه به نوعی نشان دهنده بی احترامی به مخاطبان و بینندگان تلویزیونی نیز است. او حتی به صراحت گفت که «من از کسی نمیترسم (!)» و این همان نقطهای است که استانداردهای اخلاقی به وضوح در سراشیبی سقوط قرار میگیرد.
اگر به دقت نگاه کنیم، این فرد نه تنها مسئولیت حرفه ای خود را در عرصه رسانه و فوتبال نادیده میگیرد، بلکه الگویی برای نسل جوان ما میشود که جای تأسف دارد. در دنیای امروز که رسانه ها نقشی مهم در شکل گیری افکار عمومی دارند، اینکه فردی با چنین رفتارهایی در کانون توجه قرار گیرد، پیامدهای بسیار ناخوشایندی خواهد داشت.
مسئولیت رسانهها و واکنشها
پاسخ رسانه ملی در این زمینه به وضوح ضعیف و قابل نقد است. در حالی که این رسانه به راحتی مجریان و شخصیت های مختلف را بخاطر مسائل کوچک تر از برنامههای خود حذف میکند، چرا هیچ واکنشی به رفتارهای هنجارشکن و بیاخلاقی این فرد نشان داده نمیشود؟ این نشاندهنده یک تناقض جدی است که باید مورد توجه قرار گیرد. رسانه ملی باید بیشتر از هر چیزی بر حفظ استانداردهای اخلاقی تأکید کند و از پخش رفتارهای غیرقابل قبول اجتناب ورزد.
چرا کمیته انضباطی اقدامی نکرد؟ کمیته اخلاق کجاست!؟
از سوی دیگر، باید به خبرنگاران و همکاران رسانهای نیز اشاره کرد. کسانی که در اینگونه مواقع به چنین افراد هنجارشکن توجه میکنند، باید در نظر داشته باشند که اعتبار حرفهای خود را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. اگر خبرنگاران و برنامه سازان در این موضوعات بیشتر هوشیار باشند و از پوشش اخبار این افراد اجتناب کنند، شاید بتوانیم از ترویج چنین رفتارهایی جلوگیری کنیم. از انجمن نویسندگان خبرنگاران و عکاسان ورزشی ایران نیز انتظار میرفت تا در این باره اقدامی صورت دهد.
واقعیت فوتبال ایران
ما به عنوان ایرانیانی که فوتبال را دوست داریم، باید به یاد داشته باشیم که تیم ملی کشورمان در سال ۱۹۹۸ که به جام جهانی راه پیدا کرد، تنها با اتکا به گل این فرد به استرالیا نبود که این موفقیت حاصل شد. بلکه، آنچه باعث این موفقیت شد، مدیریت و تدبیر مدیرانی مانند زنده یاد داریوش مصطفوی بود که توانستند مشکلات موجود را حل کرده و این موفقیت تاریخی را رقم بزنند. حتی گل نخست تیم ملی به استرالیا در آن بازی آفساید بود و داور مجارستانی نیز به نوعی یار دوازدهم ما شد. اما متأسفانه در این روزها، به جای تمرکز بر دستاوردهای واقعی، توجه ها معطوف به فردی می شود که از این لحظات تاریخی به جای استفاده به عنوان الگو، خود را به یک هنجارشکن بدل کرده است.
نتیجهگیری
در نهایت، آنچه از این ماجرا به دست میآید این است که باید بیشتر از هر زمانی دیگر به استانداردهای اخلاقی و فرهنگی توجه کنیم. رسانه ها باید نقش خود را به عنوان الگویی برای جامعه ایفا کنند و مسئولیت های خود را در قبال ترویج رفتارهای صحیح و اخلاقی جدی بگیرند. در کنار این، باید تلاش کنیم تا جوانان و نسل های آینده در برابر این گونه رفتارها مقاومت کنند و از الگوبرداری از چنین شخصیت هایی پرهیز کنند. فوتبال و ورزش نباید فقط به عنوان یک عرصه رقابتی دیده شود، بلکه باید ارزشهای انسانی و اخلاقی را نیز در خود پرورش دهد تا همه ما بتوانیم از آن لذت ببریم.
ارسال نظر