۷ سکانس از بازیگران زن و مرد سینمای ایران که از دیدنش سیر نمی‌شوید + فیلم و عکس
حجم ویدیو: 2.46M | مدت زمان ویدیو: 00:00:52

آدم‌ها، خاطرات و موسیقی، مثلث دوست داشتنی که گاه دلنشین و شورانگیز است و گاه بغض‌آلود و غمناک،یکی از سوژه‌هایی است که فیلم‌سازان ایرانی توجه زیادی به آن داشته‌اند.

سینمای ایران قبل از انقلاب اسلامی صحنه‌ی پررنگی برای اجرای ترانه‌ها بود اما بعد از انقلاب که موسیقی و ترانه در سینما کم کم به حاشیه رفت، از اجرای آهنگ‌های اوریجینال، همخوانی مختصری توسط بازیگران به جا ماند تا جایگاه موسیقی همچنان در سینما حفظ شود. البته این همنوایی‌ها توانستد قلب مخاطبان بسیاری را به تپش وا دارد و جای ترانه‌های قدیمی را پر کند. در ادامه به بررسی برخی قاب‌های ماندگار هم‌خوانی در سینمای ایران می‌پردازیم تا یاد آدم‌ها، خاطرات و موسیقی فیلم‌های ماندگار سینمای ایران را زنده کنیم.

سعادت آباد / نفس کشیدن سخته، تو رو ندیدن سخته

سینمای ایران

شیرینیِ تمام تدارکات تولدی که یاسی(لیلا حاتمی) برایش شور زیادی داشت،حالا با تلخکامی‌های خود و مهمانانش در حال تلخ شدن است. این مهمانی به ظاهر دوستانه، که قرار بود شبی خاطره‌انگیز را برای اعضای خود رقم بزند، صحنه‌ای پر از تردیدها و نگرانی‌هاییست که همه‌ی جمع را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

شاید در ابتدا فکر کنید هیچ منجی‌ای توان نجات جو سنگین تولد محسن(حامد بهداد) را نداشته باشد. باید گفت شاید درست فکر می‌کنید! هیچ چیز مگر، موسیقی. حالا که نوبت مهم‌ترین بخش تولد رسیده، بعد از تمام مشکلات و اختلاف‌های اعضای این مهمانی،ترانه‌ای پر از نقطه‌ی اشتراک برای هر ۶ نفر آن‌ها، جمع را از غمی که شایسته تولد نیست نجات می‌دهد.

آهنگی که ما نمی‌دانم مخاطب خاصش برای هرکدام از کاراکترها چه کسی است، با آوایی آرام، با صدای لاله(مهناز افشار) آغاز می‌شود: نفس کشیدن سخته، تورو ندیدن سخته، تو پیچ و تاب عاشقی، به تو رسیدن سخته. این هم‌خوانی دسته جمعی در جمع غمزده‌ی تولد محسن و مهمانان ناخوشش، تبدیل به یکی از ماندگارترین همخوانی‌های سینمای ایران تبدیل می‌شود.

 جهان‌ با من برقص / دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره

سینمای ایران

در بسیاری از سکانس‌های پایانی ما شاهد هستیم که فیلم‌ها یا با صحنه‌ای پر از ابهامات تمام می‌شوند یا غمی شوکه کننده که وظیفه پایان دادن داستان را برعهده می‌گیرد. اما سکانس پایانی فیلم جهان با من برقص فقط با یه چیز تمام می‌شود:"شادی" بعد از طی شدن تمام دعواها و کشمکش‌های دوستان جهان(علی مصفا)با هم و غم اندوه خود اون بر سر بودن یا نبودن،حالا دیگر  هیچ خبری از غم و ترس جهان برای مردن خودش و ترحم‌های بی‌جای اطرافیانش نیست.

هرکدام از آن‌ها حالا با جهانی تازه رو به رو شده‌اند که بسیار گذراتر از آن است که بخواهند برایش ناراحت و غم‌زده باشند. پس شروع می‌کنند، آوازی به آسمان سر می‌دهند و با همان آواز، به جنگ تمام سختی‌های دوران می‌روند.

وقتی ای دل؛ به چشمونِ غزلخون می‌رسی، خودتوُ نگهدار، خودتوُ نگهدار... . این آدم‌های گوشه‌گیر و کینه‌ای، با جهانی می‌رقصند که حالا دوست داشتنی‌تر شده و لایق محبت و توجه بیشتری است. کینه‌های قدیمی جایشان را به لبخندهای جدید داده‌اند لبخندهای جدید برای روزهای سخت ذخیره، تا دوای دردی باشند برای دردهای بی‌شمار جهان.

فروشنده /من باد می‌شم می‌رم تو موهات

سینمای ایران

بعد از مشکلاتی که رعنا(ترانه علیدوستی) و عماد(شهاب حسینی) باهم پشت سر گذاشته‌اند، حالا بوی آرامش به مشان این زوج جوان می‌رسد. هر دوی آنها فکر می‌کنند بعد از خرابی خانه و مشکلات دیگر، شانس بالاخره به آن‌ها رو کرده تا در خانه‌ی جدید و البته موقت خود با "آرامش" زندگی کنند. البته آرامشی قبل از طوفانی سنگین! رعنا و عماد به اتفاق دوستان خود، سعی در چینش خانه‌ای دارند که بلاهای آن هنوز برای هیچکدامشان قابل پیشبینی نیست.

در این شرایط پر از امید و خوشحالی که شبیه به شروع دوباره‌ای برای زوج داستان ماست، چه چیزی به جز موسیقی می‌تواند ترکیب را کامل و یا حتی بهتر کند؟! ترانه‌ای عاشقانه که به رعنا و عماد دوباره کنار هم بودن و کنار هم ماندن‌شان را به هم یادآوری کرده و آن‌ها را با عشق تازه‌ای همنوا می‌کند. "من باد می‌شم می‌رم تو موهات، حرف می‌شم می‌رم تو گوشات، فکر می‌شم می‌رم تو کله‌ات"

جاده خاکی / شب‌زده

سینمای ایران

پسر بچه‌ای که به نمایندگی از مادر، پدر و خواننده اصلی، آهنگ شب زده را بی‌صدا فریاد می‌زند، قاب اصلی هم‌خوانی فیلم جاده خاکی است. با اینکه فیلم جاده خاکی در ایران فیلم پرمخاطبی نبود اما قاب هم‌نوایی‌هایش برای کمتر کسی پوشیده مانده و این بدون شک از انتخاب صحیح ترانه‌ها سرچشمه می‌گیرد.

آهنگ شب‌زده شاید درست‌ترین انتخاب برای داستان این فیلم باشد به طوری که برخی ممکن است گمان کنند این آهنگ در اصل برای این فیلم ساخته شده."خدا نگهدار، ای خسته از شب، اما سفر نیست علاج این درد، راهی که رفتی، رو به غروبه، رو به سحر نیست، شب‌زده، برگرد" تمام التماس‌های خانواده‌ای غم‌زده در پی رفتن فرزند بزرگشان است.

ترانه‌ای که هر زمان ممکن است به گوش برادر بزرگ‌تر خورده و او را به خانه بازگرداند. گویی که فریادهای پسرک به گوش برادر بزرگ‌تر می‌رسد و او را دوباره به اشک‌های مادر هدیه می‌دهد.

مادر قلب اتمی

سینمای ایران

بدون شک همخوانی‌های دسته جمعی، یا حتی تنها در ماشین، یکی از تجربه‌هایی است که همه‌ی ما آن را تجربه کرده‌ایم و با لذت آن کاملا آشنا هستیم. در سکانسی از فیلم مادر قلب اتمی، هم‌خوانی آرینه(ترانه علیدوستی)، نوبهار(پگاه آهنگرانی) و کامبیز(مهرداد صدیقیان) باعث می‌شود تمام خاطرات و جاده‌های شهر را باهم مرور کنیم و از مرور دوباره آنها لذت ببریم. دیدن جوانانی که با وجود دغدغه‌های زیاد هنوز صدای خود را به گوش خیابان می‌رسانند یکی از زیباترین سکانس‌های این فیلم است.

نهنگ عنبر /عشق (un amor)

سینمای ایران

نهنگ عنبر به عنوان فیلمی در ژانر طنز از خاطرات دهه‌ی ۶۰ و ۷۰، پر از سکانس‌ها و لحظه‌هایی است که مخاطبان را جذب خود می‌کند. جمع صمیمانه‌ی ارژنگ(رضا عطاران) و دوستانش آنقدر شما را مجذوب خنده‌ها و روزمرگی‌های عجیب خود می‌کنند که کم کم شما هم خود را عضوی از جمع آنها حس می‌کنید.

در سکانسی از قسمت دوم فیلم نهنگ عنبر، قابی شکل می‌گیرد که در لحظه‌ی اول، شادی خاصی قلب مخاطب را تصاحب میکند. وقتی ارژنگ شروع به خواندن آهنگ "عشق" از گروه اسپانیایی جیپسی کینگ می‌کند، شادی حاصل از این سکانس نه فقط از خواندن طنز رضا عطاران، بلکه از مرور خاطراتی حاصل می‌شود که در این چند سال زیر بار خاکسترها گمشده‌اند. تارهای گیتار ارژنگ و همنوایی این دوستان قدیمی،نسیمی می‌شود روح‌انگیز که خاکسترها را از خاطرات ربوده و حال و هوای تازه‌ای به آن‌ها می‌دهند.

 میم مثل مادر / کاشکی می‌شد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم

سینمای ایران

مگر می‌شود صحبت از ماندگارترین هم‌خوانی‌های سینما باشد و اسم فیلم "میم مثل مادر" در آن ندرخشد؟ میم مثل مادر که همیشه میزبان اشک‌های مخاطبان بوده و با شخصیت‌پردازی بسیار خوب و داستان غم‌انگیزش، در ذهن مردم ماندگار شده، یکی از بهترین قاب‌های هم‌خوانی سینمای ایران را در بطن داستان خود دارد.

ترانه‌ای مادرانه که در طول فیلم توسط سپیده(گلشیفته فراهانی) و پسر کوچکش سعید(علی شادمان) زیر لب زمزمه می‌شود، بالاخره به روی صحنه‌ای بزرگ به اجرا می‌رسد و قلب همه تماشاچیان را ذوب می‌کند.صبر و تلاش سپیده برای اجرای این آهنگ حالا ثمر داده و او می‌تواند تک کلمات این ترانه را از زبان پسرش بشنود و جان دوباره‌ای از آن بگیرد.

جدای از متن زیبای این آهنگ که به خوبی احساس مقصود خود را به مخاطب می‌رساند، اجرای آن توسط کودکان کم سن و سالی چون خود سعید و  رهبری مادری فداکاری چون سپیده، شیرینی آن را چند برابر می‌کند. حتی اگر با شنیدن این ترانه دچار بغضی گلوگیر شوید، با یادآوری اجرای خالصانه‌ای که در فیلم شاهدش بودیم باعث می‌شود میل به دوباره و دوباره شنیدن این موسیقی داشته باشیم.

منبع: برترینها

کدخبر: 844263 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟