بمب خبری آرش مجیدی: من و زنم جدا شدیم ../ مدت هاست زندگیمون از هم جدا ....تنها دلیلی که پنهان کردم ...اما حالا زمانشه ... + نحوه آشنایی و ازدواج وبعد طلاق
آرش مجیدی، بازیگر شناختهشده سینما و تلویزیون، پس از سالها دوری از حواشی، با انتشار پستی در فضای مجازی خبر جدایی از همسر سابقش را اعلام کرد و از حفظ آرامش خانواده و فرزندش سخن گفت.

آرش مجیدی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون متولد هفتمین روز اردیبهشت ماه سال 1353 است. اصالت آرش مجیدی به آباده استان فارس باز میگردد ولی در حال حاضر ساکن تهران است. کارشناسی ادبیات نمایشی خوانده و در استان رتبه اول تئاتر را به دست آورده بود. فرزند اول خانواده است و پدرش مهندس متالوژی و مادرش معلم بود.
او نوشت: سلام به شما
دوستداران، مخاطبان و همراهان همیشه محترم و مهربانم
سالهاست که ترجیح دادم درباره زندگی ( حرفهای و شخصیام ) چیزی نگم و تن به مصاحبه و فضای حاشیهای ندم ، چون همیشه باور داشتم زندگی شخصی باید در حریم خودش باقی بماند.
بعد از گذشت چند سال ، احساس میکنم وقت آن رسیده تا درباره موضوعی با شما صادقانه صحبت کنم .
چند سال پیش، من و همسر سابقم تصمیم گرفتیم مسیر زندگیمون رو با آرامش و بدون حاشیه از هم جدا کنیم.
تنها دلیلی که تا امروز این موضوع رو رسانهای نکردم، حفظ آرامش خودمون و بهخصوص سلامت روان دختر نازنینمون بود.
اما حالا زمانش رسیده که با شما که همیشه حامی بودید، این موضوع رو در میون بذارم.
ازتون خواهش میکنم مثل همیشه، با احترام، به حریم خصوصیمون وفادار بمونید.
با مهر
آرش مجیدی
نحوه آشنایی آرش مجیدی و همسر سابقش
آرش مجیدی درباره نحوه آشنایی با همسر سابقش قبل جدایی مگفت :من و همسرم سال 83 ازدواج کردیم و فکر می کنم یکی از بزرگ ترین شانس های من ازدواج کردنم بود. چون همسرم همه جوره با من کنار آمد و شرایط رشد در هر فعالیت و علاقه مندی را به من داد.
همسر آرش مجیدی نیز گفته بود :
من لیسانس روان شناسی عمومی هستم. سال 76 در کانون سینماگران جوان زیرنظر خانم ها امیرسلیمانی، تیرانداز و آقای فروزش آموزش دیدم طی همون دو ماه اول بود که اولین کارم بهم پیشنهاد شد یک سریال بود که رفتم و بعد از اون هم حدود دو سال پشت سر هم کار کردم.
اولین سریال «توی خونه» بود که خیلی قدیمی است. سینمایی «ارتفاع پست»، «خانه وحشت» آقای آب پرور و مجموعه مجری – بازیگری خانه مهر برای شبکه سه. بعد از اون ایران نبودم و بعد هم که ازدواج کردم و چون در کارهایم فاصله افتاده بود دیگه برگشت به کار کمی برایم مشکل بود. بعد از اون کار بهم پیشنهاد شد که من قبول نکردم یا اونا قبولم نکردند، تا این که به جراحت رسیدم.
ارسال نظر