کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را...؛ زیباترین غزل فروغی بسطامی با شعر خوانی بینظیر رشید کاکاوند
یکی از زیباترین غزلیات فروغی بسطامی، شاعر برجسته دوران قاجار، را بشنوید؛ شعری عاشقانه با داستانی شگفتانگیز که با اجرای دلنشین رشید کاکاوند جان تازهای به آن بخشیده شده است.

میرزا عباس فروغی بسطامی غزلسرای بزرگ دوران قاجار در سال 1213 هجری قمری در کربلا زاده شد. بعد از فوت پدر به ایران آمد و نزد عموی خود دوستعلیخان به مازندران رفت. او ابتدا «مسکین» تخلص میکرد ولی پس از ورود به دستگاه شجاعالسلطنه، تخلص خود را به نام فروغالدوله از فرزندان او به «فروغی» تغییر داد. در غزلسرایی شیوهٔ سعدی را درپیش گرفت و الحق به خوبی از عهده برآمد. وی با قاآنی شیرازی معاشر و مصاحب بوده است. فروغی در 25 محرم 1274 هجری قمری در تهران درگذشت.
فروغی در شرایطی این شعر رو سرود که نزد ناصرالدین شاه بود و ناصر یک بیت از این شعر رو میگه و فروغی ادامه اش رو بداهه میگه ، گرچه این شعر اینقدر زیباست که از شاه قجری گذر کرده ولی دو بیت پایانی یادی از شاه کرده که باید میکرد .
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
چشمم به صد مجاهده آیینهساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را
بالای خود در آینهٔ چشم من ببین
تا با خبر ز عالم بالا کنم تو را
مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبلهگاه مؤمن و ترسا کنم تو را
خواهم شبی نقاب ز رویت برافکنم
خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را
گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
چندین هزار سلسله در پا کنم تو را
طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
یکجا فدای قامت رعنا کنم تو را
زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را
رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را
با خیل غمزه گر به وثاقم گذر کنی
میر سپاه شاه صفآرا کنم تو را
جم دستگاه ناصردین شاه تاجور
کز خدمتش سکندر و دارا کنم تو را
شعرت ز نام شاه، فروغی شرف گرفت
زیبد که تاج تارک شعرا کنم تو را
منبع: ساعدنیوز
ارسال نظر