داستانک "رویای عاشقی"
کدخبر:
604457
ویرایش خبر
رکنا : داستانک "رویای عاشقی" را در ادامه بخوانید.
حالش خوب نبود همسرش از سرکار آمد: چی شده خانومی؟
مهسا: حالم خوب نیست ببخشید شام درست نکردم.
همسر: خودت ناراحت نکن یه شام خوشمزه میپزم تو استراحت کن بهتر نشدی بریم دکتر.
همسرش با اینکه خسته بود بدون غر به کارها رسیدگی کرد! مهسا هنوز حالش بد بود با صدای همسرش از رویای عاشقی بیرون اومد:
چیه باز چه مرگته پاشو شام بیار میخوام با بچهها بیرون برم.
مهسا: میشه نری حالم خوب نیست.
همسر: به من چه که حالت خوب نیست!
مهسا دیگر اعتراض نکرد. هنوز بدنش از کتکهای دفعه قبل درد میکرد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
مامان آرش و اردشیر/ 0915---6940
کدخبر:
604457
ویرایش خبر
ارسال نظر