جسد را در کف آشپزخانه دفن می کردم که صاحبخانه دید / رابطه سیاه با زن متاهل از من قاتل ساخت + جزییات

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از شهریور ماه سال 1394 آغاز شد. مردی با کلانتری 13 آبان تماس گرفت و از جنایتی که مستاجرش رقم زده بود خبر داد.

این مرد گفت: چند ساعت قبل مرد مستاجر به نام میثم را دیدم که بیل و کلنگ در دست داشت. او به محض روبه رو شدن با من به شدت دستپاچه و مدعی شد لوله های آب ترکیده است. ولی وقتی پیگیر ماجرا شدم راز وحشتناکب را برملا کرد و گفت مردی را در خانه کشته و جسدش را در کف آشپرخانه دفن کرده است. او از من فرصت خواست تا جنازه را از خانه خارج کند اما من نتوانستم حقیقت را پنهان کنم.

با اظهارات تکان دهنده این مرد ماموران به خانه مستاجر وی به نام سیروس رفتند و در بررسی ها با جسد مردی میانسال که کف آشپزخانه دفن شده بود روبه رو شدند.

جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مستاجر میانسال تحت بازجویی قرار گرفت.

اعتراف به دفن جسد در خانه

 وی در تشریح تشریح ماجرا گفت: مقتول اکبر نام دارد و از بستگان دورمان است. من مدتی قبل تلفنی با همسر اکبر به نام فریبا در ارتباط بودم اما  پس از مدتی پشیمان شدم و تصمیم گرفتم ارتباطم را با فریبا قطع کنم و موضوع را با همسرش در میان بگذارم. اما زن جوان دست بردار نبود. به همین خاطر با اکبر تماس گرفتم و از او خواستم باهم قرار بگذاریم. من او را به خانه ام دعوت کردم و ماجرا را برایش گفتم ولی او یکباره عصبانی شد و به سمتم حمله کرد. اکبر آنقدر گلویم را فشار داد که نفسم بند آمد. من با سرم چند ضربه به صورتش کوبیدم که از حال رفت. من او را رها کردم ولی  چند دقیقه بعد  وقتی سراغش رفتم متوجه شدم  نفس نمی کشد. شب را تا صبح کنار جسدش نشستم و صبح تصمیم گرفتم جسد  را کف خانه دفن کنم .

وی ادامه داد: من چند کارگر  را به خانه آوردم تا گودالی عمیق کف آشپزخانه بکنند. وقتی کارگرها رفتند جسد را که در کمد دیواری پنهان کرده بودم بیرون آوردم و در گودال کف خانه دفن کردم. می خواستم کف خانه را سیمان کنم که صاحبخانه مرا در راه پله ها دید .به دروغ گفتم سنگ کف  خانه خراب شده ولی او حرفم را باور نکرد و به خانه ام آمد و من مجبور شدم حقیقت را به او بگویم. قول دادم تا چند ساعت بعد جسد را از خانه بیرون ببرم اما او ماجرا را به پلیس لو داد.

وی به بازسازی صحنه جرم  پرداخت و در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

در دادگاه

در ابتدای این جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.

سپس متهم روبه روی قضات ایستاد و ابراز پشیمانی کرد.

وی گفت: من مدتی را به اشتباه با همسر اکبر تلفنی در ارتباط بودم و خیلی زود  پشیمان شدم. من می خواستم واقعیت را به اکبر بگویم تا همسرش دست از سرم بردارد.اما او عصبانی شد و به سمتم حمله کرد و من برای دفاع از جانم چند ضربه با سرم به صورتش کوبیدم و خونریزی شدید باعث مرگ او شد. او از بستگانمان بود و من شرمنده خانواده او هستم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های  موجود در پرونده وی را به قصاص محکوم کردند .این حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.

بازگشت به زندگی از یک قدمی چوبه دار

در حالی که سیروس در یک قدمی چوبه دار قرار داشت توانست رضایت اولیای دم را جلب کند و به زندگی برگردد.

وی  از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.

در این جلسه سیروس در حالیکه اشک می ریخت  گفت: من قصد کشتن اکبر را نداشتم و واقعا پشیمانم. زندگی ام درمدت  8 سالی که در زندان هستم نابود شد و آبروی من و خانواده ام رفت. من با سختی زیاد توانستم رضایت اولیای دم را جلب کنم.حالا از قضات  دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا از زندان آزاد شوم.

با پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.