همسرم تن فروشی می کرد او را کشتم / با همه مردان در ارتباط بود + نظر کارشناسی

به گزارش رکنا، اداره دهم پلیس آگاهی اداره رسیدگی به پرونده های قتل می باشد. ایستگاه آخر تمام تصمیمات لحظه ای و هیجانی،ایستگاه مشکلات حل نشده منجر به جنایت ....

متهم مردی حدودا 45 ساله بود وبه اتهام قتل همسرش با دستبندی  بر دست روبروی افسر پرونده نشسته بود . خودم را معرفی می کنم و از متهم می خواهم از زندگی اش برایم بگوید.

مرد آهی می کشد و می گوید: 15سال پیش با همسرم ازدواج کردم و حاصل این ازدواج دختری 8 ساله است . من در تمام این سال ها فقط به آرامش و خوشبختی همسرم فکر می کردم . شغل آزاد دارم و هر روز از صبح تا اواخر شب در مغازه با آدمهای مختلف سر و کله می زدم تا بتوانم درآمد خوبی داشته باشم و خواسته های همسرم را برآورده کنم .یک خانه خوب، ماشین شاسی بلند و هر چیزی که فکرش را بکنید برایش تهیه کردم.

چند وقت پیش در جریان یک کار بانکی متوجه شدم چند نفر از مردان فامیل به حساب همسرم پول واریز کرده اند.

خیلی عصبانی شدم و وقتی از او توضیح خواستم گفت قرض گرفته است.

جوابش مرا قانع نکرد و از آن روز روی تماس ها و پیام هایش حساس شدم.

از تک تک در و همسایه و راننده آژانس و فروشنده همه با او در تماس بودند. حتی اگر یکبار با یک راننده مسیری را رفته بود او هم به لیست تماس هایش اضافه می شد.

پیج اینستاگرامش و عکس هایی که از خودش به نمایش می گذاشت، بسیاری از مردان فامیل جسارت مطرح کردن پیشنهاد دوستی می دادند و او هم انگار از این همه پیشنهاد لذت می برد و این را به حساب جذابیت خودش می گذاشت.

خیلی سعی کردم تا او را وادار کنم به جای این رفتارها فکرش را روی زندگی مشترک و مراقبت از دخترمان متمرکز کند،  اما اصلا برایش مهم نبود. همه چیز در مکالمات تلفنی و رد و بدل کردن عکس و پیام با مردان خلاصه می شد.

تازه چشمم به واقعیت های تلخ زندگی مشترکمان باز شده بود. وقتی فکر می کردم من در تمام این سال ها برای خوشبختی همسرم تلاش کردم و بیشتر وقتم را برای کسب درآمد بیشتر در مغازه بودم و او در نبود من با هر کسی از راه می رسید طرح دوستی و رفاقت می ریخت واقعا رنج می کشیدم.  آخرین بار که گوشی همسرم را چک کردم متوجه ارتباط صمیمانه او با یکی از اقوام بسیار نزدیک خودم شدم. واقعا قابل تحمل نبود.

به سراغ آن مرد رفتم و خواستم دست از سر همسرم بردارد اما هیچ کدام آنها از اینکه من از رابطه اشان مطلع شده ام شرمنده نبودند و با وقاحت تمام به ارتباطشان ادامه دادند .

هر کس گنجایشی برای تحمل مشکلات زندگی اش دارد. من هم چند روز پیش تحملم تمام شد و قدرت تجزیه وتحلیل  و منطقم را از دست دادم.

فرزندم را به مدرسه بردم و بعد به جای مغازه به خانه بازگشتم و چاقویی از آشپزخانه برداشتم و به سراغ همسرم رفتم و در حالی که سرشار از خشم و نفرت بودم با ضربات چاقو او را به قتل رساندم و بلافاصله به محل کار مردی که با او در ارتباط بود رفتم و او را هم با ضربات چاقو مجروح کردم و در حالی که فکر می کردم او نیز به قتل رسیده به کلانتری رفتم و خود را تسلیم کردم.

نظریه کارشناس

برای خیانت زناشویی علل مختلفی را می توان عنوان کرد. اما یکی از عوامل تاثیر گذار که شاید کمتر به آن توجه می شود بیماری روانی به خصوص اختلال دو قطبی  است.

البته این به آن معنا نیست که اگر شما دچار اختلال دوقطبی هستید اجازه خیانت به همسرتان را دارید . اما خیانت در بیماران دو قطبی کمی پیچیده تر است و بیمار در بازه های زمانی مشخص دچار دو حالت متضاد افسردگی و شیدایی است و این نوع رفتارها معمولا توسط فاز شیدایی تحریک می شوند .  علت خیانت مربوط به شخص نیست بلکه مربوط به نشانگانی است که آن شخص دارد.

علائمی از قبیل قضاوت ضعیف، عدم کنترل تکانه ها و بیش فعالی جنسی همه از  مشخصه های فاز شیدایی است. در حقیقت بی احتیاطی های جنسی چنان نشانه رایجی از اختلال دو قطبی است که این علامت در معیارهای تشخیصی اختلال دو قطبی ذکر شده است. خوشبختانه فاز شیدایی در اختلالات دوقطبی  با دارو درمانی کنترل  و تثبیت می شود .

شاید اگر قاتل بیشتر در خانه و در کنار همسرش حضور داشت متوجه تغییرات خلقی وی شده و قبل از آنکه مردان غریبه همسرش را که دچار بیماری روانی بود مورد سوءاستفاده قرار دهند از یک مشاور و روانپزشک برای درمان همسرش کمک می خواست و  امروز فرزند این خانواده به عنوان فردی که کوچکترین نقشی در این اتفاقات تلخ ندارد همزمان از نعمت مادر و پدر محروم نمی شد.

روانشناسان و مشاوران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در یک قدمی شما در دفاتر اجتماعی کلانتری ها مستقر هستند و با ارائه خدمات مشاوره رایگان تلاش می کنند تا آرامش و خوشبختی را برای ساکنان پایتخت به ارمغان آورند.

به قلم سرگرد سمانه مهربانی- رئیس اداره اجتماعی پلیس آگاهی پایتخت

وبگردی