نقشه سیاه عــروس بیوه برای پدر شوهر ثروتمند تهرانی اش

چندی قبل مرد میانسالی در تماس با پلیس از سرقت خانه‌اش در منطقه‌ای در شمال تهران خبر داد و گفت: به همراه همسرم به میهمانی رفته بودیم و شب که به خانه برگشتیم، متوجه سرقت طلا و دلارهایم شدم. تماس مرد ثروتمند، مأموران را به محل سرقت کشاند. باتوجه به سالم بودن در ورودی و از آنجایی که سرقت بدون بهم ریختگی خانه صورت گرفته بود، احتمال سرقت از سوی افرادی آشنا مطرح شد.

بررسی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت نیز اطلاعاتی در اختیار تیم تحقیق قرار نداد، چرا که دوربین‌ها تصویر دو مرد جوان را گرفته بودند که صورت‌ها و حتی دست‌هایشان را پوشانده و هیچ ردی از خود به جا نگذاشته بودند.

ردپای عروس در سرقت

در حالی که تحقیقات برای شناسایی سارقان نقاب دار ادامه داشت، مرد ثروتمند چند روز بعد از این سرقت دوباره به اداره پلیس رفت و سرنخی در اختیار آنها قرار داد: پسر دومم مدتی قبل در یک تصادف فوت کرد و از آنجایی که از ابتدا با ازدواج او و همسرش فرنگیس مخالف بودیم، بعد از مرگش ارتباطمان با همسرش کم شد. البته در این مدت عروسم چند باری به ما سر زد و درخواست کمک مالی کرد ولی ما چون از ابتدا او را مناسب همسری پسرم نمی‌دیدیم، روی خوشی نشان ندادیم. فرنگیس از خانواده پایینی بود و در دانشگاه با پسرم آشنا شده بود. بعد هم پسرم پایش را در یک کفش کرد و گفت می‌خواهم با او ازدواج کنم به اجبار او بود که من و همسرم به این وصلت تن دادیم. البته با نوه‌هایم در تماس بودم. دیروز که به نوه 7 ساله‌ام زنگ زدم دختر کوچولو با خوشحالی به من گفت مامانم کار جدید پیدا کرده و کلی برایمان خوراکی و لباس و اسباب بازی و طلا خریده است. با شنیدن این حرف‌ها به عروسم شک کردم و برای اطمینان به بهانه میهمانی به همراه همسرم به خانه او رفتیم. زمانی که عروسم برای پذیرایی داخل آشپزخانه شد از نوه‌ام خواستم طلاها را نشان دهد و زمانی که به سراغ کمد فرنگیس رفتم مقداری از طلاهای سرقت شده خانه‌ام را در آنجا دیدم.

اجیر کردن سارق

بدنبال اظهارات مرد میانسال، مأموران پلیس وارد عمل شده و پس از بازداشت فرنگیس در بازرسی خانه او مقداری از وسایل سرقتی را کشف کردند. فرنگیس در تحقیقات اولیه به اجیر کردن دو مرد برای سرقت از خانه پدر شوهرش اعتراف کرد و گفت: خانواده شوهرم هرگز چشم دیدن مرا نداشتند. خیلی سعی کردم که با آنها ارتباط بر قرار کنم اما بی‌فایده بود. شوهرم مدتی قبل در تصادف فوت کرد و آنها حتی مرا عامل مرگ او می‌دانستند. می‌گفتند اگر پسرمان را مجبور نمی‌کردی که برای تأمین هزینه زندگی به مسافرت برود هرگز در تصادف کشته نمی‌شد. از آنجایی که شوهرم زودتر از پدرش فوت کرد، هیچ ارثی به ما تعلق نمی‌گرفت و من نمی‌دانستم چطور می‌توانم با این شرایط مالی زندگی دو فرزندم را تأمین کنم.

اعتراف به دزدی

زن جوان در ادامه گفت: بعد از مرگ همسرم شرایط زندگی‌ام خوب نبود یک روز در جمع دوستانم درددل می‌کردم که یکی از آنها پیشنهاد سرقت از خانه پدرشوهرم را مطرح کرد.

دوستم گفت افرادی را می‌شناسد که این کار را در ازای مبلغی پول برایم انجام می‌دهند.

با سارقان وارد معامله شدم، قرار بر این شد که من کلید خانه پدرشوهرم را به آنها بدهم تا زمانی که کسی خانه نیست نقشه سرقت را اجرا کنند. هر چه از سرقت گیرمان آمد، 50 درصد برای من و 50 درصد برای سارقان.

قبول کردم و یک روز به بهانه گرفتن پول به خانه پدر شوهرم رفتم و در فرصتی مناسب کلید خانه را سرقت کردم. کلید را به سارقان دادم و زمانی که می‌دانستم آنها میهمانی هستند، به سارقان خبر دادم و آنها هم نقشه سرقت را اجرا کردند. طبق قراری که باهم بسته بودیم 50 درصد از طلا و دلارها به من رسید.

با اعتراف زن جوان، دو سارق اجیر شده نیز بازداشت شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

 

وبگردی