ماجرای تحسین برانگیز نجات یک زن و کودکش توسط پلیس مهربان ! + عکس ها

به گزارش رکنا ، کارشناس تصادفات پلیس راه استان اصفهان در کمک به یک خانم بیمار در جاده و فرزندان خردسالش روایت می‌کند؛ عقربه‌های ساعت  به 2 بعد از ظهر نزدیک می‌شد و شیفت کاریم شروع شد. مثل همیشه از بزرگراه شهید آقابابایی شهر اصفهان به محل کارم در پاسگاه پلیس راه شاهین‌شهر می‌رفتم که در بین راه ناگهان متوجه شدم یک دستگاه وانت پیکان در حاشیه بزرگراه متوقف شده و آقایی که یک پسر حدوداً یک ساله در آغوشش بود درخواست کمک می‌کند.

با دیدن این صحنه بلافاصله خودرو را متوقف کرده و از آن پیاده شدم و به سراغ فرد مذکور رفتم، راننده گفت: خانمی با ۲ کودک خردسال از من خواست تا سرویس مبلی را به منزلش ببرم که در بین راه ناگهان دچار تشنج شده و از دهان و بینی او خون آمد؛ پرسیدم: به اورژانس زنگ زدی؟ گفت: زنگ زدم اما هنوز خبری از آن‌ها نیست.

روایت پلیس وظیفه‌شناسی که ناجی مادر بیمار و فرزندانش شد

خودم را بالای سر فرد مصدوم رساندم، حالش اصلاً خوب نبود و به سختی می‌توانست نفس بکشد. دختر کوچکش هم گریه می‌کرد. گوشی را برداشتم و مجدداً با اورژانس تماس گرفتم، وقتی اپراتور گوشی را برداشت گفتم: «من ستوان‌سوم مطلق، کارشناس تصادفات پلیس راه استان اصفهان هستم، در محلی که قرار دارم یک نفر دچار تشنج شده و شدیداً به کمک نیاز دارد.»

دختر بچه که ناراحت و پریشان بود را آرام کردم، دقایقی بعد یک آمبولانس به محل آمد و پس از امدادرسانی اولیه، او را سوار آمبولانس کردند تا برای مداوای بیشتر به بیمارستان منتقل کنند، با هر سختی که بود شماره تلفن یکی از اقوامش را از او گرفتم تا فرزندانش را به آنان تحویل دهم.

روایت پلیس وظیفه‌شناسی که ناجی مادر بیمار و فرزندانش شد

رساندن بچه‌ها به آغوش خانواده، یک مأموریت مهم برای تو است

دختر و پسر خردسال را سوار بر خودروی پلیس کردم و چون باید از حوزه مأموریتی خودم خارج می‌شدم موضوع را با اصغر زارع رئیس پلیس راه انتظامی استان اصفهان مطرح کردم و او نیز وقتی از ماجرا مطلع شد، گفت: « هر کمکی از عهده‌ات برمی‌آید انجام بده، الان رساندن بچه‌ها به آغوش خانواده، یک مأموریت مهم برای تو است.»

وقتی با برخورد خوب مافوق خودم مواجه شدم با اطمینان و آرامش خاطر به فامیل آن‌ها زنگ زده و آدرس منزل‌شان را گرفتم و بعد راه افتادم؛ در بین راه پسر بچه یکساله خیلی گریه می‌کرد و برای اینکه او را آرام کنم کنار یک داروخانه ایستاده و برایش شیرخشک تهیه کردم؛ پسر بچه که انگار حسابی گرسنه بود شیرش را کامل خورد و بعد هم روی صندلی ماشین خوابش برد.

تصویری که به عنوان یک خاطره شیرین در قاب زندگی ثبت شد

با چند بار پرس و جو و برقراری تماس تلفنی منزل اقوام کودکان را پیدا کرده و موضوع را در حضور مأمور کلانتری محل صورت جلسه و فرزندان را به آن‌ها تحویل دادم؛ خانواده شاهین‌شهری، وقتی از موضوع باخبر شدند مدام از من تشکر می‌کردند و از اینکه یک پلیس به جای اینکه به محل کارش برود اینگونه پیگیر مشکل یک شهروند شده شگفت زده بودند، در پایان یک عکس یادگاری با آنان گرفتم تا این تصویر به عنوان یکی از شیرین‌ترین خاطره زندگی من ثبت شود.

شاید بی‌ارتباط نباشد که در این خصوص مروری دوباره به بخشی از پیام مقام معظم رهبری خطاب به فرمانده کل انتظامی کشور که مهرماه سال ۹۹ به مناسبت هفته ناجا صادر شد داشته باشیم، ایشان در این پیام فرمودند: «مردم عزیز ما قدردان زحمات و تلاش‌های بی وقفه خدمتگزاران به خود و کشور هستند و امروز اقتدار و مهربانی را توامان در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران احساس می‌کنند.»

 

کدخبر: 822617 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟