فیلم گفتگو با زن جوان مالباخته در غرب تهران / با شمشیر تهدیدم کرد و طلاهایم را غارت کرد!
رکنا: زن جوانی که قربانی زورگیری خشن در پارکینگ منزلش در خیابان شادمان تهران شده، از لحظهای میگوید که مردی مسلح به شمشیر، پشت سرش وارد پارکینگ شد و در چشمبرهمزدنی با تهدید، طلا، کیف و گوشیاش را ربود؛ حادثهای که نهتنها 150میلیون تومان از داراییاش را برد، بلکه آرامش و احساس امنیتش را هم با خود برد.

به گزارش رکنا، شاکیِ حادثه زورگیری در پارکینگِ مجتمع مسکونی واقع در «ستارخان، خیابان شادمان، پلاک 118» میگوید: سارق مسلح با شمشیر ساعت 09:45وارد پارکینگ شد، 150میلیون تومان وجه نقد، طلا، کیف و گوشیاش را ربود .
حالا این زورگیران بعد از 2 ماه دستگیر شدند.
زن جوان تهرانی در گفتگو با خبرنگار رکنا جزئیاتاین سرقت خشن را تعریف کرد که با هم می خوانیم.
روایت شاکی از لحظه زورگیری
لطفاً خودتون رو معرفی کنید و بفرمایید حادثه دقیقاً کجا و چه زمانی اتفاق افتاد؟
من ساکن مجتمع هستم؛ حادثه جلوی پارکینگ خونهمون، آدرس «ستارخان ـ خیابان شادمان، پلاک 118» رخ داد.
وقتی سارق وارد پارکینگ شد چه اتفاقی افتاد؟
اون ناگهان وارد پارکینگ شد و درست پشت بندِ من آمد. جلوی چشمم ایستاد و با شمشیر تهدیدم کرد. اصلاً فرصت عکسالعمل نداشتم.
پوشش یا ظاهرش به چه صورت بود؟ توانستید چهرهاش را ببینید؟
بله، پوشش خاصی نداشت که مانع دید بشود. من چهرهاش را واضح دیدم؛ خیلی راحت و بدون پنهانکاری جلو آمد و با شمشیر گفت «سریع بده».
چه اموالی از شما سرقت شد؟ میزان خسارت چقدر بود؟
طلاها، کیف، موبایل و کلید منزل را گرفتند؛ در مجموع حدود 150میلیون تومان از من ربوده شد.
آیا به شما آسیبی جسمی زده شد؟ یا فقط تهدید بود؟
به من ضربهای نزده بود اما چون شمشیر داشت، کاملاً احساس میکردم اگر مقاومت کنم قطعاً به من ضربه میزد. از شدت ترس نتوانستم هیچ عکسالعملی نشان دهم.
چه واکنشی در همان لحظه داشتید؟ آیا فریاد یا کمک خواستید؟
نه... وحشت زده شدم؛ خشکم زد، نتوانستم حرف بزنم یا جیغ بزنم. تا مدتها بعد از آن هم واقعاً برام عذابآور بود؛ یک ساعت طول کشید تا بتونم خودمو جمع و جور کنم.
این حادثه چه تأثیری روی شما گذاشت؟ هنوز اثری از آن هست؟
هنوز هم تأثیرش همراه منه؛ حتی بعد از اون روز دچار لکنت شدم و ترسش هنوز تو وجودم هست. اون صحنه همواره جلوی چشممه؛ نمیتونم فراموشش کنم.
چه مدت طول کشید تا متهمان دستگیر شوند؟
خوشبختانه کمتر از دو ماه طول کشید؛ ایشون سریع دستگیر شد و الان پرونده در دست پیگیریه.
از همسایهها میخوام مواظب باشن و از مسئولان امنیت مجتمع و نیروی انتظامی میخوام تدابیر بیشتری برای حفاظت پارکینگها و معابر شبیه این محل در نظر بگیرن تا هیچکس تجربه وحشتانگیزی مثل من را تکرار نکند.
ارسال نظر