ماجرای دردناک تازهعروس و داماد/ دختر ناشناس با زندگی آنها چه کرد؟
رکنا: مینا و میثم پس از یک سال زندگی مشترک و ازدواج فامیلی به دلیل بروز اختلافات و حضور یک دختر ناشناس، تصمیم به جدایی گرفتند.

چند سال است ازدواج کردهای؟
ما یک سال قبل با هم ازدواج کردیم. میثم پسرخاله من است.
یک سال زمان بسیار کمی است. چرا تصمیم به طلاق گرفتهای؟
میثم در تهران تنها زندگی میکرد. وقتی خالهام به خواستگاری آمد، گفتم تصمیم ندارم ازدواج کنم اما پدر و مادرم اصرار کردند. من هم فکر کردم صلاح من را میخواهند. به همین خاطر قبول کردم اما باید پافشاری میکردم.
چه اتفاقی باعث اختلاف بین شما شد؟
ما با خانواده خالهام سالها ارتباط نداشتیم. قهر نبودیم اما ارتباط خاصی هم نداشتیم. برای همین شناخت زیادی از میثم نداشتم و بعد که فهمیدم چطور آدمی است، جدا شدم.
مگر شوهرت چه میکرد؟
با اینکه ما عقد کرده بودیم، به من اهمیتی نمیداد. وقتی میخواستم به خانهاش بروم، میگفت از قبل باید بگویم. یک روز هم زنگ زدم، گوشی را دختری برداشت.
آن دختر که بود؟
من هم نمیدانم. وقتی دربارهاش پرسیدم، میثم عصبانی شد و پرخاشگری کرد. گفت به تو ربطی ندارد من با چه کسانی ارتباط دارم. این ارتباط لازمه کارم است.
مگر شغلش چیست؟
او تکنسین لوازم صوتی است. من زن حساسی نبودم و نیستم. چون دروغ گفت تصمیم گرفتم طلاق بگیرم.
همسرت راضی است؟
بله. او هم راضی است. میثم هم میگوید ما نمیتوانیم با دیدگاه مختلفی که به زندگی داریم، خوشبخت شویم.
پدر و مادرت چه میگویند؟
آنها خیلی ناراحت هستند. پدرم البته از من حمایت کرد اما مادرم ارتباطش را با خواهرش و من قطع کرد. من به پشتوانه پدرم طلاق میگیرم.
-
روایت علی لاریجانی از توافق امنیتی انجام شده با عراق + فیلم
ارسال نظر