روایت هولناک قتل در برابر چشمان مادر / از مشاجره خیابانی تا شلیک کلاشینکف!
حوادث رکنا: باند گانگسترهای بی رحم بعد از قتل مرد طلافروش مقابل چشمان مادرش پای میز عدالت ایستادند.

به گزارش رکنا، نوزدهم شهریور سال ۹۹ بود که ترافیکی در خیابان منوچهری مشهد آغاز شد چرا که چندجوان سمند سوار، مسیرحرکت خودروی ام وی ام را سد کردند و با جوان راننده ای که مادرش سرنشین آن بود به مشاجره پرداختند. در همین حال یکی از سرنشینان سمند سلاح کلت را بیرون کشید و دیگری لوله اسلحه کلاشینکف را به سوی سینه جوان ام وی ام سوار نشانه رفت.
عصبانیت و خشم سمندسواران که به فیلم های گانگستری شباهت داشت، ناگهان صحنه مشاجره لفظی را که به خاطر ادعای «سرعت زیاد» شروع شده بود، با فریاد «من میگم بزن!» به تصویری وحشتناک از جنایت مسلحانه تبدیل کرد و گلوله های داغ در حالی بر سینه جوان مذکور نشستند که مادرش وحشت زده پیکر خون آلود پسرش را در آغوش می فشرد.
در این شرایط سمندسواران که در برابر چشمان حیرت زده و نگران شهروندان، جنایتی تکان دهنده را رقم زده بودند،حتی پوکه های گلوله ها را هم از کف آسفالت خیابان جمع کردند و از صحنه حادثه گریختند تا آثاری از جنایت به جا نماند!
با فرار ۳ جوان سمندسوار، رانندگان عبوری از شوک بیرون آمدند و با نیروهای امدادی تماس گرفتند. طولی نکشید که پیکر نیمه جان «م-الف» به مرکز درمانی انتقال یافت و پرونده ضاربان مسلح زیر نظر قاضی دکتر جوانبخت(بازپرس وقت شعبه ۲۰۳دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) مورد رسیدگی قرار گرفت.
در حالی که دستورهای ویژه قضایی برای شناسایی و دستگیری ضاربان بی رحم صادر شده بود، تحقیقات پلیس نشان داد که شماره پلاک خودروی سمند جعلی است و تبهکاران از ادغام شماره های چند خودروی سمند سرقتی، پلاک دیگری درست کرده اند! با به دست آمدن این مدارک، مشخص شد که پلیس با یک باند تبهکاری مخوف روبه رو شده است که به طور برنامه ریزی شده اقدام به ارتکاب جرم می کنند.
هنوز بررسی های پلیس به نتایج خاصی نرسیده بود که دهم آبان سال ۱۳۹۹ جوان ام وی ام سوار به دلیل عوارض ناشی از شلیک های مخوف، با سلاح کلاشینکف جان سپرد و به این ترتیب پرونده مذکور در اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی پیگیری شد.
درحالی که تحقیقات جنایی زیر نظر قاضی دکتر زرقانی(بازپرس وقت ویژه پرونده های جنایی) ادامه داشت، ناگهان دهم تیر یک سال بعد (۱۴۰۰)حادثه هولناک دیگری در مشهد رقم خورد که روند تحقیقات پلیس را دگرگون کرد. ماجرای وحشتناک دهم تیر از آن جا آغاز شد که مرد طلا فروش پس از بستن مغازه اش در خیابان عدالت منطقه احمدآباد مشهد، سوار خودروی جیلی قرمز رنگ خودشد تا به طرف منزلش برود اما سرنشینان یک دستگاه پژو۴۰۵ راه او را سد کردند و مرد طلا فروش را ربودند .
با گزارش این حادثه به پلیس، واکاوی های تخصصی در اداره جنایی آگاهی آغاز شد. کارآگاهان که احتمال می دادند مرد طلا فروش به خاطر دستبرد به مغازه اش ربوده شده است! بلافاصله از خانواده وی خواستند تا قفل های طلا فروشی را تعویض کنند اما تبهکاران مسلح به محل جرم بازنگشتند و این گونه اطلاعی از «خ»(طلافروش) به دست نیامد. از طرف دیگر حساسیت آدم ربایی مسلحانه، موجب شد تا دامنه تحقیقات گسترده تر شود اما هرچه کنکاش های های تخصصی پلیس درباره ماجرای آدم ربایی بیشتر می شد، سرنخ های قاتلان مسلح خیابان منوچهری و آدم ربایی مسلحانه به یکدیگر گره می خورد تا این که بالاخره خودروی سمند سفید رنگ شناسایی شد و چندمظنون زیر چتر اطلاعاتی قرارگرفتند .
از سوی دیگر فرضیه قتل مرد طلا فروش برای پلیس قوت بیشتری گرفته بود به همین دلیل سرهنگ مهدی سلطانیان(رئیس وقت اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) فرماندهی مستقیم عملیات های پلیسی را به عهده گرفت تا این که مهر سال۱۴۰۰ با رصدهای دقیق اطلاعاتی سرنخ هایی از تردد خودروهای پژو ۴۰۵ و سمند مد نظر در شهر جدید گلبهار به دست آمد.
بررسی های نامحسوس پلیس حکایت از آن داشت که تبهکاران مسلح قصد دستبرد به اموال مردم را دارند؛ بنابراین هماهنگی های پلیسی و قضایی صورت گرفت و بدین ترتیب گروهی از عوامل انتظامی گلبهار به طور نامحسوس به یکی از خودروهای تبهکاران نزدیک شدند اما ناگهان صدای شلیک های رگباری گلوله در فضا پیچید و درگیری مسلحانه بین ۳ تبهکار خطرناک و پلیس آغاز شد. با وجود این، نیروهای انتظامی زمانی که احساس کردند احتمال دارد افراد بی گناه در ماجرای تیراندازی ها آسیب ببینند از شلیک های بیشتر در حالی خودداری کردند که یکی از سرنشینان سمند زخمی شده و نتوانسته بود با دیگر اعضای باند فرار کند. در بازرسی از خودروی سارقان مسلح، اسلحه کلاشینکف و ۳ قبضه کلت کمری کشف شد و این گونه عملیات پلیس برای دستگیری تبهکاران ادامه یافت.
صبح روز بعد گروهی از کارآگاهان با هدایت سرهنگ سلطانیان به سوی کوههای دولت آباد حرکت کردند و به جست وجوی تبهکار زخمی پرداختند. چندساعت بعد بالاخره متهم ۳۰ ساله را که «حسین علی» نام دارد در حالی پیدا کردند که خود را درون چاله ای انداخته و منتظر بود تا همدستانش به یاریاش بیایند و او را نجات دهند!
با انتقال مهمات و سلاح های کشف شده و همچنین تبهکار زخمی به مشهد،تحقیقات پلیس وارد مرحله جدیدی شد و با اعترافات وی خیلی زود کارآگاهان موفق شدند دو تبهکار دیگر اعضای این باند مخوف را در سرخس و مشهد دستگیر کنند. ۳ گانگستر خطرناک که جواد ۳۷ ساله، حسین علی ۳۰ ساله و حسن ۲۳ ساله بودند، در بازجویی های تخصصی به ۲ قتل و ده ها سرقت مسلحانه و عادی اعتراف کردند. بر اساس گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، اعضای این باند که به ترتیب به اسامی مستعار کیان، سعید و شهرام شناخته می شدند در اعترافات تکان دهنده خود راز وحشتناک قتل مرد طلا فروش را نیز برملا کردند .
بنابراین با دستورهای محرمانه قاضی امیر حسین جوانبخت(بازپرس وقت شعبه ۲۰۳ دادسرای عمومی وانقلاب مشهد)واکاوی جرایم هولناک اعضای این باند سرقت و آدمکشی ادامه یافت تا این که حسن(یکی ازمتهمان) به قتل جوان ام وی ام سوار و مرد طلا فروش اعتراف کرد. اما مدعی شد قبل از جنایت شیشه و مواد مخدر مصرف کرده است و به همین دلیل تعادل روحی نداشت!
وی گفت: من به خواست جواد(سرکرده باند) از سرخس به مشهد آمدم و قرار بود با پولی که از سرقت به دست می آورم با دختری ازدواج کنم که عاشق او شده بودم!
با انجام تحقیقات تکمیلی و بازسازی صحنه های جنایت و سرقت در دادسرای عمومی و انقلاب، این پرونده حساس که اقدامات مجرمانه متهمان آن، موجب احساس ناامنی در شهروندان شده بود با اتهامات گوناگون و همچنین تفهیم اتهام محاربه از سوی مقام قضایی در دادسرا، به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و بدین ترتیب اعضای باند گانگسترهای خطرناک در حالی مقابل قضات با تجربه دادگاه قرارگرفتند که جلسات محاکمه به ریاست قاضی حجت الاسلام «محمدشجاع پور فدکی» و مستشاری قاضی«جواد آسیا یزد» در مشهد برگزار شد. این درحالی بود که متهمان شلیک به جوان ام وی ام سوار در مقابل چشمان وحشت زده مادر او را پذیرفتند.
آنان در مراحل دادرسی درباره قتل هولناک مرد طلا فروش نیز گفتند:حدود یک ماه نقشه سرقت و مسیر حرکت مرد طلا فروش را بررسی کردیم. ما قصد کشتن مرد طلا فروش را نداشتیم. فقط میخواستیم در مکانی خلوت کلید مغازه و رمز گاو صندوق را بگیریم و طلاها را به سرقت ببریم اما وقتی مقابل خودرو او را سد کردیم، متوجه ماجرا شد و دستانش را به حالت تسلیم بالا برد که در این لحظه «حسن» چندگلوله شلیک کرد.
سپس جسد او را به کوه های اطراف بولوار نماز بردیم و به طلافروشی بازگشتیم تا طلاها را سرقت کنیم اما آن جا شلوغ بود و رفت وآمدها به گونه ای انجام می شد که نتوانستیم ادامه نقشه سرقت را اجرا کنیم! به همین خاطر جسد مرد طلافروش را دوباره از پشت کوه ها به داخل خودرو انداختیم و آن را درون بشکه ای به همراه مدارک آتش زدیم . بعد هم خاکسترهای جسد سوخته را با خاک مخلوط کردیم و در کنار جاده آسیایی به باد دادیم!
متهمان مخوف این پرونده جنایی، همچنین ادعا کردند قبلا یک سارق عادی بودیم و از منازل مردم سرقت می کردیم اما وقتی کرونا شیوع پیدا کرد و مردم خانه نشین شدند ماهم به سرقت از مغازه ها روی آوردیم! بنابراین گزارش ،محاکمه اعضای این باند سرقت و آدمکشی در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی در حالی همچنان ادامه دارد که متهمان در اعترافات اولیه خود مدعی شدند نقشه سرقت از طلا فروشی را از فیلمی که در اینستاگرام منتشر شده بود، الگو برداری کردیم و طبق آن فیلم دست به سرقت زدیم!
-
فیلم عملکرد سریع دستگاه تولید سیم خاردار
ارسال نظر