محاکمه مرد گلفروش به اتهام قتل 3 نفر بعد از 3 سال

به گزارش رکنا، مرد گلفروش که در یک درگیری، سه مرد جوان را به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.

متهم چهار سال قبل در جریان درگیری خونین در خیابان گل سرخ منطقه سبلان تهران سه مرد جوان را  با ضربات چاقو و تبر به قتل رساند. او با چاقو به افرادی دیگر هم حمله کرد و موفق به فرار شد اما سه سال بعد در غرب ایران شناسایی و بازداشت شد. چهار سال بعد از این حادثه، متهم در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.

در ابتدای جلسه محاکمه اولیای دم هر سه مقتول درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: شب حادثه یک پژو کنار بساط گلفروشی من ایستاد. در یک وانت گل گذاشته بودم و یک‌سری گلدان روی زمین بود. سه نفر در ماشین پژو بودند. دو نفر پیاده شدند و صندوق ماشین را باز کردند. آنها گل‌ها را داخل صندوق ‌گذاشتند.

یکی از آنها گفت، اگر پول بگیری ناراحت می‌شوم. اول فکر کردم منظورش این است که پول گل‌ها را خودش حساب می‌کند و از دوستش نباید پول بگیرم اما مرد جوان گفت مثل اینکه تو اصلاً نمی‌فهمی چه می‌گویم. اصلاً پول نمی‌دهم. شوکه شده بود. جلو رفتم و گفتم من این گل‌ها را خریده‌ام. پول را بده. فحاشی کرد. درگیری بالا گرفت. سه مرد به من حمله کردند و گفتند اینجا راسته ماست، باید باج بدهی. قبول نکردم و درگیری بالا گرفت. یکی از پسرها که راننده بود، گفت ما اینجا بزرگ منطقه هستیم و تو باید به ما پول زور بدهی. عقب‌عقب می‌رفتم که به من ضربه نزد. یکی از آنها سیلی زد که احساس کردم قفسه سینه‌ام پاره شده است. سپس لگدی به من زد و باعث شد شلوارم را خیس کنم. 

روی زمین افتادم. آنها با لگد به من می‌زدند. بیهوش شده بودم. وقتی به هوش آمدم دیدم آنها چند متر آنطرف‌تر ایستاده‌اند و دوستم را که راننده وانت بود، می‌زنند. یک تبر هم در دست‌شان بود. تبر را گرفتم. یکی از آنها چاقو کشید و فحاشی کرد. نفر دیگر که او هم چاقو دستش بود خطی روی گردنم انداخت و یک چاقو هم به پشت من زد. فرار کردم و به عقب نیسان رفتم. دیدم از چشمان دوستم خون می‌آ‌ید. فکر کردم چشمانش ترکیده است. خیلی ترسیدم و بعد فهمیدم که سرش شکسته و خونریزی به خاطر شکستگی سرش است. در لحظه تصمیم گرفتم فرار کنم. سوار نیسان شدم. یکی که چاقو دستش بود، سمت ماشین آمد. در را بستم. دست مرد لای در گیر کرد و چاقو به داخل ماشین افتاد. چاقو را برداشتم که فرار کنم اما نتوانستم، چون هم سه مرد دنبال من بودند،هم دوستان آنها آمده بودند. 

آنقدر ترسیده بودم که فقط چاقو پرت می‌کردم تا کسی نزدیک من نیاید. البته باید بگویم که من تبر در دست نداشتم و چاقوی یکی از مقتولان دستم بود. در تمام این درگیری، من فقط از خودم دفاع کردم و قصد قتل نداشتم.

قاضی گفت: در تحقیقات مشخص شده است سمت ماشین رفته‌ و چاقویی را که مال خودت بود از ماشین برداشته و با آن ضربه زده‌ای.

متهم گفت: ما یک چاقوی میوه‌خوری برای کار داشتیم. چاقو بزرگ نبود که بخواهیم با آن کسی را بزنیم.

او ادامه داد: من به همکارم گفتم بیا فرار کنیم. در راه، پلیس ما را دید. من توانستم فرار کنم اما دوستم دستگیر شد. من به مدت ۴۰ روز در یک قبرستان مخفی شده بودم. بعد با فردی آشنا شدم که من را به سمت ایلام برد. آنجا یک اسم جدید انتخاب کردم و با هویت جدیدم کار می‌کردم تا خرج زندگی‌ام را دربیاورم.

در ادامه، وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: از زجاجیه چشم یکی از مقتولان، مصرف الکل مشخص بوده است و این حالت تهاجمی آنها نسبت به موکل من را اثبات کند.

سپس متهم در بیان آخرین دفاع گفت: من از خودم و اموالم دفاع کردم. آنها به من حمله کردند.

در پایان، هیات قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

 

 

 

اخبار تاپ حوادث

وبگردی