این دوقلو در تهران بی آبرویی کردند!

به گزارش رکنا، چندی پیش رهگذران در حال عبور از خیابانی در تهران بودند که متوجه درگیری دو مرد جوان شدند که شباهت زیادی بهم داشتند. دو برادر جوان دست به یقه شده بودند و رهگذران برای پایان دادن به این درگیری، میانجیگری کردند. اما وقتی درگیری شدت گرفت و موفق به جدا کردن آنها نشدند از پلیس کمک خواستند.

وقتی مأموران به محل رسیدند و درگیری پایان یافت، یکی از شاهدان به مأمور پلیس گفت: فکر می‌کنم درگیری این دو نفر که ظاهراً برادر دوقلو هستند به خاطر تقسیم پول‌های سرقتی باشد چون یکی از برادرها مدام اعتراض می‌کرد که باید به من پول بیشتری بدهی چون تو مرا وارد این ماجرا کردی، من سارق و کلاهبردار نبودم و خلاصه از برادرش خیلی شاکی بود.

به دنبال اظهارات مرد جوان، مأموران کلانتری به تحقیق از دو برادر پرداختند و در بازرسی از خودروی آنها با اموال مسروقه رو به رو شدند که این دو برادر به ناچار به سرقت‌های سریالی از خانه‌های ویلایی و کارگاه‌های شبانه اعتراف کردند.

سوءاستفاده از شباهت ظاهری

دو برادر دوقلو در بازجویی‌ها ضمن اعتراف به سرقت‌ها ،انگیزه خود را از این جرایم برملا کردند.

یکی از برادرها در این باره گفت: من و برادرم دوقلو هستیم و شباهت ظاهری زیادی با هم داریم. هر دو تحصیلکرده و مهندس هستیم و در خانواده خوبی بزرگ شدیم. دنبال کار خلاف هم نبودیم اما دست سرنوشت ما را به اینجا کشاند.

پس چه شد که دست به سرقت زدید؟

برادرم اشتباه کرد شاید هم طمع کرد و هر چه داشت فروخت و به یکی از دوستانش داد تا ارز دیجیتالی برایش بخرد و در یکی از کشورها برای او سرمایه‌گذاری کند.

اما دوستی که از چشم‌هایش به او بیشتر اعتماد داشت، پول‌ها را برداشت و رفت. برادرم یک سالی به‌دنبال شریک کلاهبردارش گشت حتی چند سفر خارجی هم رفت ولی بی‌فایده بود و به همین راحتی ورشکست شد. وقتی از من کمک خواست چون من هم وضع مالی خوبی نداشتم راهی جز سرقت برای جبران ضرر و زیان مالی برادرم به ذهنم نرسید.

شگردتان چه بود؟

خانه‌های ویلایی و کارگاه‌های خارج از شهر، سوژه‌های سرقت  بودند. آخر هفته‌ها به طور معمول هم خانه‌ها خالی است و هم کارگاه‌ها، بنابراین ما به سراغ آنها می‌رفتیم و سرقت‌مان را اجرا می‌کردیم.

یکی از ما به سراغ نگهبان کارگاه یا خانه ویلایی می‌رفت و سرش را گرم می‌کرد و دومی هم پنهانی وارد می‌شد و وسایل با ارزش داخل کارگاه‌ها و خانه‌های ویلایی را داخل کوله کوهنوردی می‌گذاشت و فرار می‌کرد.

دوربین‌های مداربسته تصاویرتان را ثبت نمی‌کرد؟

چرا اما به خاطر شباهت زیادی که ما به هم داشتیم از این فرصت استفاده می‌کردیم. ما از بچگی گاهی اوقات به شوخی دوستان و حتی معلم‌هایمان را دچار اشتباه می‌کردیم و برای اجرای سرقت‌ها هم از این شیوه بهره می‌بردیم.

نگهبان ساختمان‌ها وقتی تصاویر سارق را در دوربین‌ها می‌دیدند دچار اشتباه می‌شدند و می‌گفتند این فرد در حال صحبت با ما بود چطور ممکن است همان لحظه در حال سرقت باشد.

پشیمانید؟

اگر برادرم ورشکسته نشده بود و شرایط مالی من هم خوب بود واقعاً وارد این کار نمی‌شدیم. زندگی و شرایط ما را مجبور کرد که این کار را انجام دهیم اما واقعاً اشتباه کردیم.

وبگردی