روحانی: بله ما از صندوق توسعه ملی برداشت کردیم اما پول صندوق از آسمان نیامده‌است/صداوسیما دروغ به خورد مردم داد

به گزارش رکنا به نقل از فرارو، تحریم و فشار اقتصادی چه بر سر کشور آورد؟ در روز‌های شروع این چنگ، در پشت پرده دولت روحانی چه گذشت؟

کتاب «بدون دود و آتش و خون» روایت‌ی در گفتگو با رئیس جمهور سابق و دولتمردانش منتشر کرده است.

این کتاب که نوشته‌ی بهراد مهرجو و، ولی خلیلی است، «گزارشی تحقیقی درباره اثرات تحریم‌ها بر اقتصاد ایران» است.

در ادامه متن کامل گفت و گوی این کتاب با حسن روحانی را که تحت عنوان «ببخش و فراموش نکن» آمده است را می‌خوانید. لازم به ذکر است که در این جلسه چندتن از وزرا و اعضای تیم روحانی نیز حضور دارند و در بخش‌هایی از بحث وارد می‌شوند:

ایران روز‌های متفاوتی را پشت سرمی‌گذارد. مذاکرات وین پیش می‌رود. حواشی انتشار فایل صوتی وزیرامور خارجه ادامه دارد و دیدار‌های خارجی وزیر از کشور‌های منطقه خلیج فارس ادامه دارد. او چندبار مجبور شد توضیح دهد، گفتگو‌های برجامی وین توسط معاونش عباس عراقچی انجام می‌شود و خودش دخالت مستقیمی در آن‌ها ندارد.

در تهران روز آخر ثبت‌نام‌های کاندیدا‌های ریاست جمهوری برای سیزدهمین دوره انتخابات است. از ابتدای صبح سالن وزارت کشور با حضور چهره‌های متفاوت خبرساز شده‌است. علی لاریجانی رئیس سابق مجلس صبح اول وقت ثبت‌نام کرد. پس از او اسحاق جهانگیری معاون رئیس جمهور به وزارت کشور آمد و او هم به نمایندگی از جریان اصلاح‌طلبان نام‌نویسی کرد. ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه ظهر همین روز با هیاتی ۵۰ نفره به وزارت کشور آمد. ثبت نام او یکی از قطب‌های اصلی انتخابات را روشن کرد.

فضای رسانه و افکار عمومی همگی متمرکز در وزارت کشور است. از دولت عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی و شریعتمداری وزیرتعاون کار و رفاه اجتماعی برای ثبت نام به وزارت کشور آمده‌اند.

کمی‌دورتر از هیاهوی میدان فاطمی، در شمال تهران و کاخ سعدآباد جلسه‌ای برپاست. اولین ساختمان در کاخ سعدآباد معروف است به مجموعه «همراهان». این ساختمان در سال‌های بعد از انقلاب و به مناسبت برگزاری اجلاس سران کشور‌های اسلامی ساخته شده‌است. معماری آن با کاخ‌های مجموعه سعدآباد متفاوت است و بیش از سعدآباد به ساختمان‌های پاستور شبیه است. ساختمانی دو طبقه با چندین اتاق تو در تو و سالنی وسیع که لابی جلسات است. ورودی ساختمان با گیت حفاظت آغاز می‌شود.

سمت راست گیت هم قفسه چوبی برای نگهداری موبایل و وسایل همراه، مراجعان قرار دارد. پیرمردی خوش‌رو از همه مهمانان می‌خواهد که موبایل‌هایشان را در همین قفسه امانت بگذارند و با هر مراجع یک نیروی حفاظت هم وارد سالن اصلی مجموعه می‌شود.

سالن جلسات، در طبقه اول و سمت شمال ساختمان قرار دارد. سالنی با میزکنفرانسی در مرکز، بیش از ۲۰ صندلی در طرفین و صندلی در بالای آن.

رضا اردکانیان وزیر نیرو اولین فردی است که وارد سالن می‌َشود. پیش از آنکه پشت میز کنفرانس بنشیند، سراغ دستگاه اسپیلت که در گوشه سالن قرار گرفته می‌رود. دکمه خاموش را می‌زند: «دمای اتاق باید ۲۴ درجه باشد. در کل وزارت نیرو همین قاعده را رعایت می‌کنیم. انرژی بیخودی نباید مصرف شود.» پیش از آنکه به کار تنظیم دما بی‌افتد، باد سرد متبوعی در سالن پیچیده بود.

محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهور چند ثانیه پس از او وارد شده، علی ربیعی سخنگوی دولت، فریدون وردی‌نژاد معاون سیاسی رئیس جمهور و محمد قوچانی دبیر مرکز جمع‌آوری اسناد رئیس جمهور هم به آن‌ها پیوسته‌اند. هنوز خبری از رئیس جمهور نیست.

واعظی با اخبار انتخابات آغاز می‌کند و می‌پرسد آیا همتی هم ثبت نام کرده‌است یا نه؟ هرکس خبری می‌دهد. قوچانی می‌گوید که همتی درحال ثبت‌نام است. چند ثانیه سکوت و پس از آن ربیعی از شریعتمداری سوال می‌کند. پیش از آنکه پاسخی بگیرد، علیرضا معزی معاون ارتباطات نهاد ریاست جمهوری به جمع اضافه شده‌است. خبر‌هایی در مورد حواشی ثبت نام لاریجانی و رئیسی می‌دهد. واعظی از عدم ثبت نام عارف سوال می‌کند، ربیعی به برخی حواشی لاریجانی انتقاد دارد و نگران است که مشاوران او، نگاه‌های پوپولیستی شدیدی داشته‌باشند.

بحث‌ها هنوز داغ نشده که رئیس جمهور وارد سالن جلسه می‌َشود. ماسک برصورت دارد و پیش از نشست روی صندلی بالایی سالن، با سر به همه اعضای جلسه سلام می‌دهد. میکرفون روبه‌رویش را روشن می‌کند و می‌گوید: «صبحکم الله بالخیر». با صدای بلند می‌خندد و با کنایه می‌گوید: «البته الان که صبح نیست، ولی برای اون‌هایی که بعدا این جلسه رو می‌نویسن گفتم.» صدای خنده در سالن پیچیده‌است. محمد نهاوندیان معاون اقتصادی رئیس جمهور هم به جمع اضافه شده و او هم به محض ورود به جلسه همین کلمات را تکرار می‌کند: «صبحکم الله بالخیر.» روحانی لبخند می‌زند و می‌گوید اتفاقات ذکر و خیر همین اصطلاح بود.

کار شورای نگهبان در ردصلاحیت آذری جهرمی غیرقانونی است

چند دقیقه ابتدای به مرور اخبار ثبت‌نام‌های انتخابات می‌گذرد. هر خبری با واکنشی توام با شگفتی، حسرت و تعجب اعضای جلسه همراه است، ولی روحانی بیش از دیگران گوش می‌کند و کمتر حرف می‌زند تا اینجای خبر‌ها که می‌رسد: «به نظرم آقای جهرمی هم می‌توانست ثبت نام کند.

کار شورای نگهبان در رد صلاحیت او با قید اینکه سن و سالش دو ماه کم است، غیرقانونی است. شورا رد می‌کرد، دولت هم بیانیه می‌داد. باید ثبت نام می‌کرد.» میان اعضای جلسه بازهم گفتگو در مورد برخورد‌های شورای نگهبان درمی‌گیرد، ولی واعظی به ساعتش نگاه می‌کند و اشاره می‌کند که جلسه باید رسمیت پیدا کند. موضوع این جلسه در مورد ماجرای تحریم‌هاست و اینکه چطور باید بخشی از اطلاعات مربوط به دوران جنگ اقتصادی را به اطلاع مردم رساند.

اداره جلسه در اختیار رئیس جمهور است. او روی این موضوع حساسیت زیادی دارد. علیرضا معزی گزارشی از اقدامات اطلاع‌رسانی می‌دهد. شرحی از کتاب‌ها، گزارش‌ها و... که در این مورد منتشر شده‌است. رئیس جمهور نکاتی از حرف‌های او را می‌نویسد و چند جایی وارد حرفش می‌شود: «دقت کنید، این موضوع خیلی اهمیت دارد. مردم باید در جریان اتفاقاتی که طی این چند سال در کشور گذشته قرار بگیرند.» آنقدر مسئله برایش مهم شده که با معزی وارد بحث دو نفر شده‌است: «در کار‌ها سلیقه داشته‌باشید. به فونت، رنگ، نمودار‌ها و عکس‌ها دقت کنید. وقتی می‌خواهید خوراکی به مردم بدهید، باید دقیق و آگاهانه باشد. حرف‌ها مستند باشد. از اعداد استفاده کنید و...»

گزارش معزی ادامه پیدا می‌کند: «شرح کنش‌های دولت طی دوران تحریم‌ها به صورت دقیق طبقه‌بندی شده‌است. البته ملاحظات در مورد اینکه اطلاعات محرمانه نباشد هم صورت گرفته‌است.» قید محرمانه برای ورود به بحث داغ چند هفته اخیر کافی است. انتشار فایل مصاحبه وزیر امور خارجه. همه اعضای جلسه همچنان در شگفت‌اند که چطور مصاحبه غیرمحرمانه اینقدر حواشی رقم زده‌است. کار به شوخی می‌کشد.

روحانی می‌گوید: «حالا از افتخارات این است که کسی در دولت بگوید، آمدند مصاحبه کنند و ما انجام ندادیم.» همه با صدای بلند می‌خندند.

روحانی: ۳۰ بهمن ۹۸ تاریخی است که ما متوجه کرونا در کشور شدیم

آمار‌هایی در مورد کرونا به رئیس جمهور می‌رسد. میزان مرگ و میر‌های روزانه کم شده و او راضی است: «۳۰ بهمن سال ۹۸ تاریخی است که ما متوجه کرونا در کشور شدیم. با همه مشکلات کشور اداره شد.‌ای کاش گفته شود که ما چطور مشکلاتی مانند کمبود ماسک را حل کردیم و ماسک نسبتا ارزان و بدون صف به مردم رسید. فکر کنم تا روز‌های پایانی دولت میزان مرگ و میر ناشی از کرونا به زیر ۵۰ نفر برسد. واکسیناسیون ادامه دارد و بزودی هم نمونه‌های داخلی چه واکسن پاستور و چه برکت به دست مردم می‌رسد. در ایران هیچکس در بیماری کرونا بدون تخت نماند، بیماری به خاطر اکسیژن جان نداد و...»

ایران برای چینی‌ها چند محموله ماسک فرستاد

ادامه حرف‌هایی او را ربیعی پی می‌گیرد و تعریف می‌کند که در این دوران حتی چین هم برای تامین ماسک دچار مشکل شده بود. وردی‌نژاد که زمانی سفیر ایران در چین بود و شناخت دقیقی از چینی‌ها دارد، این موضوع را تایید می‌کند: «ما برای چینی‌ها چند محموله ماسک فرستادیم.»

واعظی بیش از دیگران نگران وقت جلسه است و می‌خواهد که معزی سریعتر وارد بحث اصلی شود: «ابعاد جنگ اقتصادی» رئیس جمهور باید توضیحاتی در مورد سه سال تلاش‌های دولت برای عبور از جنگ اقتصادی بدهد. اینکه دولت چطور توانست فرآیندی سنگین‌تر از جنگ تحمیلی (از نظر تامین نیاز‌های کشور) را اداره کند و در نهایت کار به تغییر دولت امریکا و تغییر فضای سیاسی برسد.

اردکانیان پیش از توضیحات رئیس جمهور وارد بحث می‌َشود: «تا جایی بنای دولت به صحبت نکردن بود. یعنی نباید در مورد ابعاد جنگ اقتصادی حرف زده می‌شد که راه‌های اداره کشور بسته نشود. اما از یکجایی به بعد لازم است که صحبت شود. این یک موضوع بین‌المللی است. جنایتی بین‌المللی رخ داده و دیگر کشور‌های جهان هم باید در جریان قرار بگیرند که چطور ایران در مقابل این تحریم‌ها ایستادگی کرد. این یک میراث جهانی برای کشور است.»

او سال‌ها در سازمان‌های جهانی کار کرده و به قول خودش، ادبیات و رفتار‌های طرف آمریکایی را می‌شناسد. معتقد است: «می‌خواستند کار را به جایی برسانند که برق خانه‌های مردم و شهرک‌های صنعتی قطع شود. ولی نشد.»

روحانی: صداوسیما دروغ به خورد مردم داد

روحانی خودکارش را روی میز می‌گذارد. موضوع برای او هم جدی شده و می‌گوید: «واقعیتش را بخواهید اگر صدا و سیما اینقدر دروغ به خورد مردم نمی‌داد، من هم اصلا وارد نمی‌شدم، ولی وقتی دیدم که این‌ها ذهن مردم را خراب می‌کنند، تصمیم گرفتم در مورد جنگ اقتصادی حرف بزنم.» به لحنش کمی شوخ‌طبعی می‌دهد. خند‌های آرامی می‌کند و ادامه می‌دهد: «این هم حسن کار صدا و سیماست.»

واعظی به رئیس جمهور یادآوری می‌کند که وزرا هرکدام قرار است به صورت جداگانه توضیحات دقیقی از شرح فعالیت وزارت‌خانه‌شان در جریان جنگ اقتصادی به دفتر رئیس جمهور بدهند. نهاوندیان هم به تهیه کتابی با عنوان «کارنامه ۲۰» اشاره می‌کند که در آن ابعادی از موضوع جنگ اقتصادی شکافته شده‌است.

بحث داغ است که ناگهان حسن روحانی نکته‌ای در مورد طرح انتقال آب خلیج فارس به مرکز ایران به یادش می‌آید. لحن، صدا و صورتش جدی می‌شود. رو به اردکانیان می‌کند و در مورد جزئیات دقیق اجرایی طرح سوال می‌کند: «کی آماده می‌شود؟ شما قول داده‌بودید خرداد؟ چرا تاخیر شده؟ مشکل کجاست؟» از این لحظه تا ۵ دقیقه بعدی که اردکانیان و روحانی، در مورد این طرح بحث می‌کنند، فضای جلسه کاملا ساکت و جدی است. اردکانیان توضیحاتش را می‌دهد و تیرماه را به عنوان تاریخ افتتاح احتمالی اعلام می‌کند. روحانی نمی‌پذیرد.

ساعت چهار بعد از ظهر است و واعظی نوشته کوتاهی به رئیس جمهور می‌دهد. روحانی دست بردار موضوع انتقال آب نیست، ولی تداخل جلسات باعث می‌َشود که به موضوع برگردند.

توضیحاتی کوتاه از طرف معزی در مورد چگونگی پرداختن به موضوع جنگ اقتصادی مطرح می‌شود و حالا بازهم رئیس جمهور باید اشاره به محور‌ها و ناگفته‌ها بکند.

روحانی:عده‌ای از وزرا پیشنهاد کردند که استعفای دسته‌جمعی بدهیم

روحانی بازهم لحنش مثل لحظات پیش از بحث در مورد طرح انتقال آب شده‌است و از نقطه طلایی حرفش را شروع می‌کند: «وقتی ترامپ جنگ اقتصادی را شروع کرد، اختلاف نظر اساسی در دولت وجود داشت که آیا با این وضعیت می‌توان کشور را اداره کرد یا نه؟ حتی عده‌ای از وزرا پیشنهاد کردند که استعفای دسته‌جمعی بدهیم. می‌گفتند در این وضعیت باید کسانی با تمام اختیارات بیایند و دولت را بگیرند وگرنه شرایط برای اداره کشور مساعد نیست. به من گفتند برو با رهبری صحبت کن. گفتم این راهکار عملی نیست.» چند ثانیه سکوت می‌کند و ادامه می‌دهد: «گفتم این رفتار را نامردی می‌دانم. وقتی ما برویم، رهبری تنها می‌شود.»

روحانی: حدادعادل به من گفت که کشور را کوپنی کنید

خاطرات یکی پس از دیگری به ذهنش می‌آید و دنبال هم آن‌ها را تعریف می‌کند: «آقای حدادعادل آمد و به من گفت که کشور را کوپنی کنید. گفتم دولت این کار را تا روز آخر انجام نمی‌دهد. آن‌ها این حرف را به رهبری هم زده بودند. به رهبری گفتم که نظرم این است که نباید کوپنی کنیم، ایشان هم تایید کردند و گفتند درست است.»

 لاریجانی به من گفت یارانه را بیشتر کنید و ارز ۴۲۰۰ را حذف کنید

همزمان با محتوای صحبت‌هایش لحنش تغییر می‌کند. حالا هم غمگین و هم عصبانی است: «آقای لاریجانی به من می‌گفت که یارانه را بیشتر کنید و ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کنید. به وزرا گفتم که قیمت دقیق همه کالا‌ها را رو به روز می‌خواهم. باید بدانم ماست، تخم مرغ، نان، برنج، گوشت و... دقیقا هرروز چند است. اگر می‌خواستیم حمایت در تامین کالا را قطع کنیم، مردم زیر بار گرانی له می‌شدند. گفتم نه. یارانه کالایی باید ادامه داشته‌باشد و ارز ۴۲۰۰ تومانی هم برای تامین کالا بدهید.»

نهاوندیان:ما باید جان مردم را حفظ می‌کردیم

حرف‌های حسن روحانی نقطه مقابل تصور عموم شهروندان از اداره کشور است. محمد نهاوندیان توضیحی در همین مورد می‌دهد: «خیلی از اقدامات دولت دوازدهم ناشی از تلاش برای مبارزه با جنگ اقتصادی بود. بیرون از دولت ممکن است بگویند چرا این کار را کردید؟ چون اطلاع ندارند که چه اتفاقاتی در حال وقوع بود یا فکر کنند که دولت از وضعیت کشور اطلاعی ندارد یا اینکه به ذهنش نمی‌رسد که فلان منطق اقتصادی را پیاده کند. خیر این‌ها نیست. مسئله این است که کشور زیر بهمن بود و ما باید جان مردم را حفظ می‌کردیم. جان مردم برای دولت دوازدهم شریف بود.»

روحانی: ترامپ گفت فروش نفت ایران صفر می‌شود

روحانی هم این را قبول دارد و به سرعت حرف‌های قبلی را ادامه می‌دهد: «یک هدف تحریم این بود که طرح‌های فولادی کشور را کاملا تعطیل کنند. ولی اجازه ندادیم. یا در مورد نفت، هر کاری از دستشان برآمد کردند که فروش نفت ایران به صفر برسد. ترامپ چندباری این موضوع را گفته بود که بزودی فروش نفت ایران صفر می‌شود، ولی هیچ وقت این اتفاق رخ نداد.»

تشکیل کمیته‌ای بیرون از ساختار وزارت نفت برای فروش نفت

آنطور که روحانی تشریح می‌کند، کمیته‌ای بیرون از ساختار وزارت نفت برای فروش نفت شکل گرفته‌بود. معاون اول رئیس جمهور این کمیته را اداره می‌کرده‌است. اعضا همگی افرادی معتمد و صاحب اختیار و صلاحیت بودند و باید به صورت هفتگی و حتی روزانه در مورد شیوه‌های فروش نفت تصمیم می‌گرفتند. روحانی به یک بخش از کار آن‌ها افتخار می‌کند: «نفت فروختند. سالم هم فروختند و از دلش یک فساد مثل بابک زنجانی بیرون نیامد.»

روحانی: رهبری کمک کردند

بعضی حرف‌های روحانی برای اعضای جلسه هم تازگی دارد: «رهبری کمک کردند. اجازه دادند جلسات سران قوا تشکیل شود و اول گفتند که هرچه شما به نتیجه برسید، همان را عمل کنید. بعد گفتند هرجا خلاف قانون بود، بگوید و عموما هم قبول می‌کردند. جلسه سران قوا جا‌هایی ما را یاری کرد.»

مهمترین مثال او به یکی از اصلی‌ترین چالش‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی دولت مربوط است: «قصد ما این بود که بنزین و گازوئیل را در بازار بفروشیم و برای دولت تامین مالی کنیم. اما بدون اینکه به مردم فشار مضائف وارد شود. یارانه ۴۵ هزار تومانی پاسخگو نبود؛ بنابراین باید یارانه جدیدی تعریف می‌شد؛ بنابراین به ۶۰ میلیون نفر یارانه سوخت دادیم. سه قوه در مورد اجرای این طرح توافق کردیم، ولی وقتی زمان اجرا رسید، در کاسه ما گذاشتند.»

روحانی: در سفر کرمانشاه بودم که گفتند خبرگزاری فارس اعلام کرده  آخر هفته بنزین گران شود

او اشاره به روز‌هایی دارد که انتشار خبر افزایش قیمت بنزین، کشور را در التهاب بزرگی فرو برد. حوادثی که چندین هفته به طول انجامید و به یکی مناقشات بزرگ سیاسی تبدیل شد. مرور این اتفاقات هنوز هم او را عصبانی می‌کند: «برای سفر استانی به کرمانشاه رفته‌بودم. به من خبر دادند که خبرگزاری فارس اعلام کرده که آخر هفته قرار است بنزین گران شود. مردم به خیابان ریختند، صف تشکیل شد، پمپ بنزین آتش زدند. درحالی که در آن مقطع اصلا قصد این کار را نداشتیم. با این حال گفتم که برای چند ماه آینده را هم لغو کنید. هر روز یک داستان جدید پیش می‌آمد.»

روحانی: عده‌ای تصمیم گرفتند، دولت را زمین بزنند

اعضای جلسه در جریان جزئیات اتفاقات این دوره تاریخی قرار دارند و به میان حرف‌های روحانی نمی‌آیند: «غروب جمعه عده‌ای تصمیم گرفتند، دولت را زمین بزنند. بعد‌ها افراد اصلی دستگیر شدند. بازجویی‌های آن‌ها موجود است که می‌گویند از چه کسانی دستور گرفته بودند.» تنها بخشی از حرف‌ها که روحانی ترجیح می‌دهد از آن عبور کند به همین بخش مربوط است.

روحانی: اسرائیلی‌ها می‌خواستند در ایران قحطی شود

به سرعت سراغ موضوع بعدی می‌رود: «جنگ اقتصادی یعنی چه؟ یعنی اینکه اسرائیلی‌ها کشتی‌های ما را در دریای سرخ می‌زدند. قبل از این هیچ وقت پیش نیامده بود که نفتکش ایران زده شود، ولی این برای اولین بار بود که از همه ابزار‌ها استفاده می‌کردند که درآمد‌های ارزی ایران به صفر برسد. می‌خواستند در ایران قحطی شود.»

قحطی مهمترین کلید واژه دوران جنگ اقتصادی است. روحانی طی چندین سخنرانی سال ۹۹ در این مورد توضیح داده‌بود، ولی عموما اظهارنظر‌های او زیر فشار شبکه‌های اجتماعی قرار می‌گرفت.

روحانی: وقتی امریکا از برجام بیرون رفت، تصمیم اولیه این بود که ما هم بلافاصله از برجام خارج شویم

روی صندلی جابه‌جا می‌شود و ادامه می‌دهد: «وقتی امریکا از برجام بیرون رفت، تصمیم اولیه این بود که ماهم بلافاصله از برجام خارج شویم. همان روز جلسه اضطراری گذاشتیم. همانجا تصمیم شد که ۱۵ روز دیگر از برجام خارج شویم. بعد فکر کردیم با یک چشم برهم زدن، ۱۵ روز تمام می‌شود. آن شب اعلام کردیم که ما برای خروج از برجام چند هفته مهلت می‌دهیم.»

بازهم می‌خندد و می‌گوید: «چند هفته یعنی چند هفته؟ یعنی یک هفته تا ۱۰۰ هفته یا بیشتر. هنوز در همان چند هفته هستیم.»

روحانی: پوتین گفت که اگر شما از برجام خارج شده‌بودید، ترامپ نفس راحتی می‌کشید

بازهم صدایش جدی شده و طوری پشت سرهم صحبت می‌کند که هیچ امکانی برای ورود به حرف‌هایش نیست: «به امریکا گفته بودند که ماشه را بکش و خارج شو. قرار بود همه چیز به نفع امریکا باشد، ولی ما کاری کردیم که معادلاتش به‌هم بخورد. این را حتی پوتین گفت که اگر شما از برجام خارج شده‌بودید، ترامپ نفس راحتی می‌کشید.»

روحانی: مکرون طرف مذاکرات ما بود

روحانی دیپلمات از میان این کلمات بیرون می‌زند. او ریز و دقیق تمام جزئیات مذاکرات را در ذهن دارد و تقریبا برای هر حرف و ادعای طرف مقابل، استدلالی آماده کرده‌بود. حالا دست‌هایش را روی میز ستون کرده و حرف می‌زند: «مکرون طرف مذاکرات ما بود. طرف خارجی مدام وقت می‌گرفتند. سال ۹۷ به این شکل گذشت، سال ۹۸ تصمیم شد که از تعهدات کم کنیم. از رهبری اجازه گرفتیم که تعهدات کم شود. ایشان قبول کردند و فقط گفتند مدل کاهش تعهدات با ایران باشد. این دوره زمانی ۱۰ ما طول کشید و در نهایت به طرف خارجی گفتیم، ما دیگر هیچ تعهدی نداریم. همان شب مکرون تماس گرفت و گفت از برجام خارج نشوید. شما تعهد دارید. گفتم شما مگر تعهدی در قبال ما پذیرفته‌اید؟»

روحانی: امریکا در تکاپو بود که تحریم‌هایش را به سازمان ملل تعمیم دهد

همزمان جریانی در امریکا تلاش می‌کرد که مسیر تحریم‌ها را تغییر دهد. روحانی این روز‌ها را به خوبی در یاد دارد: «امریکا در تکاپو بود که تحریم‌هایش را به سازمان ملل تعمیم دهد و ما هم تلاش می‌کردیم که این تحریم‌ها سازمان مللی نشود.»

ادامه می‌دهد: «کار ما این بود، برجام را در دولت یازدهم به وجود آوردیم و در دولت دوازدهم باید آن را حفظ می‌کردیم.»

به صندلی تکیه می‌دهد: «واقعیت این است که همیشه یک نفر باید مخالف حرف بزند که من تحریک شوم و حرف بزنم.»

همه می‌خندند. اما کسی در این جلسه نیست که از اخلاق خاص او بی‌اطلاع باشد.

روحانی: گره در کار ما زیاد انداختند

کمی آرام شده و هنوز همان لحن شوخ چند ثانیه قبل را حفظ کرده و می‌گوید: «گره در کار ما زیاد انداختند. برای تحریم‌ها نه یکجا و یک جلسه یک سلسله نشست که دائم کار می‌کردیم. وقت‌هایی هم بود که با کمک رهبری تصمیم گرفته می‌َشد. گره‌های کوری در کار بود که باید آن را با دست باز می‌کردیم و این کار را هم کردیم.»

این بخش از اظهارنظر‌های او، مربوط به همان جایی است که عموم مردم از آن اطلاع ندارند. هر کدام از اعضای جلسه در مورد این مقطع خاطراتی دارند. روحانی که نقطه می‌گذارد، واعظی حرف‌های او را تایید می‌کند: «موضوع جنگ اقتصادی و مقابله با تحریم‌ها روی همه کار‌های دولت سایه انداخته‌بود. کار به جایی رسیده بود که وزیر در مورد موضوعات نمی‌توانست تصمیم بگیرد و باید مسائل در جلسات متعدد طرح می‌شد. موضوع فقط تحریم نبود. آن‌ها می‌خواستند از طریق تحریم و اقتصاد، مردم را در مقابل حکومت قرار بدهند.»

اردکانیان نکاتی را روی کاغذ نوشته‌است و همه را به یک نکته متفاوت توجه می‌دهد: «من خواهش می‌کنم که وضعیت جنگ اقتصادی و دوران تحریم‌ها را با شرایط جنگ تحمیلی قیاس نکنید. در زمان جنگ، دولت آقای موسوی از ابتدا می‌دانست که قرار است کابینه را در شرایط جنگی تحویل بگیرد. اما موقعیت ما را ببیند. دولت دوازدهم پس از برجام، برنامه‌هایش را براساس گشایش‌های ناشی از برجام نوشته‌ّبود. یعنی تیم اقتصادی دولت آماده جهت دهی به رونق اقتصادی بود. دولت آماده انجام کار‌های جدی بود، ولی در نیمه راه ناگهان بازی عوض شد. انگار شما یک تیم را به زمین فرستاده‌باشید و بگوید والیبال بازی کنید، ولی وسط بازی بگوید خوب حالا با همان تیم باید بسکتبال بازی کنید.»

مثال محمد قوچانی کمی دقیق‌تر است: «انگار قرار است فوتبال بازی کنید و بعد بگویند حالا باید فوتبال امریکایی بازی کنید.»

اردکانیان حرف او را تکمیل می‌کند: «درحالی که طرف مقابل رفت به سمت کابینه دولت جنگ‌جو.»

روحانی: یکی از وزرای دولت یازدهم گفت شما می‌خواهید بجنگید من نیستم و از دولت رفت

روحانی بازهم با همان هیجان قبلی به بحث اضافه می‌َشود. دست‌هایش را با همان فرم روی میز ستون بدنش کرده و می‌گوید: «یکی از وزرای دولت یازدهم پیش من آمد و گفت من آدم جنگ نیستم. اگر شما می‌خواهید بجنگید من نیستم و از دولت رفت.»

جلسه بعدی نزدیک است. مراجعان رسیده‌اند. واعظی چند بار تذکر زمان می‌دهد و چند برگه را هم به روحانی می‌دهند. اما مقطع حساس صحبت‌های او هنوز باقی مانده‌است: «یکسری مسائل پیش آمده که شاید اعضای همین جلسه هم از آن بی‌خبر باشند.»

همه توجه‌ها به رئیس جمهور است. او قرار است ناگفته‌ای را بازگو کند: «ما سه مقطع در میانه جنگ اقتصادی داشتیم که کار به سمت صلح می‌رفت. مقطع اول اروپایی‌ها با محوریت مکرون واسطه شدند. مقطع دوم میانجیگری ژاپن بود و مقطع سوم مربوط به سفر نیویورک است.» این یکی از پرخبرترین سفر‌های روحانی طی دوران ریاست جمهوری‌اش به حساب می‌آید.

روحانی: ترامپ تاکید داشت که اول باید خبر دیدار را اعلام کنیم

او ادامه می‌دهد: «وقتی اعلام کردیم که من به نیویورک می‌روم، اعضای ۵ بعلاوه یک هم آمدند. مرکل که کمتر به نیویورک سفر می‌کرد، آمد. جانسون درحالی که وسط درگیری‌های داخلی سیاسی بود، سریعا به نیویورک آمد و وزرای خارجی چین و روسیه هم در نیویورک حاضر بودند. اینجا واسطه‌گری رخ می‌داد که موضوع میان ایران و امریکا حل شود. همه چیز آماده مذاکرات مستقیم بود. طرف امریکایی هم خیلی ابراز می‌کرد که ترامپ بی‌صبرانه علاقه‌مند به دیدار است. اما احساس کردم که یکجای کار به شدت لنگ می‌زند. ترامپ تاکید داشت که اول باید خبر دیدار را اعلام کنیم و بعد دیدار انجام شود.

برای من روشن بود که ترامپ بازیگر است. او آدم عادی نبود. هر لحظه بازی می‌کرد. یک هنرپیشه قابل بود. نگران بودم که خبر دیدار را منتشر کند و بعد بازی را بهم بزند. ما می‌گفتیم که اول دیدار انجام شود و بعد خبرش منتشر شود و خلاصه کار به جایی رسید که گفتند دیدار انجام شود و وسط جلسه، خبرش هم اعلام شود. اما پیش از جلسه بازهم تیم ما به گفتگو و مشورت مشغول شدند و در نهایت به این جمع‌ّبندی رسیدیم که با ترامپ امکان گفت‌وگوی برابر و صادقانه وجود ندارد. طرف‌های خارجی هم این را می‌دانستند.»

روحانی برای حل مسائل به نیویورک رفته‌ّبود و از این کلمات او نیتش پیداست: «اگر جای ترامپ، اوباما رئیس جمهور بود، قطعا به آن جلسه می‌رفتم.»

پس از این دوره زمانی، فشار تحریم‌ها بر ایران افزایش یافت.

روحانی: سرنوشتی بدتر از ونزوئلا برای ما تصور می‌کردند

روحانی اعتقاد دارد که جنگ اقتصادی ایران و امریکا هرچند نابرابر بود، ولی در نهایت به پیروزی ایران ختم شد. دلیلش را چنین توضیح می‌دهد: «فهرست و تنوع تحریم‌ها را با دقت ببینید. فرد به فرد و شرکت به شرکت را تحریم کرده‌اند. هرکس با ایران هر مراوده‌ای داشته را تحریم کردند. آن‌ها فکر می‌کردند که پس از این فشار حداکثری، در ایران هیچ چیز برای خورد و خوراک مردم پیدا نمی‌َشود. سرنوشتی بدتر از ونزوئلا یا دیگر کشور‌های تحریم شده را برای ما تصور می‌کردند، ولی در نهایت چه اتفاقی افتاد. در جریان انتخابات ریاست جمهوری امریکا، موضوع بازگشت به برجام به شعار تبلیغاتی رقیب ترامپ تبدیل شد. این حاصل ایستادگی ملت ایران است. به آن‌ها سخت گذشته. این را قبول دارم، ولی کشوری که خصمانه علیه ما اقدام کرد، امریکا بود. ترامپ هرچه بلد بود برای نابودی ایران صرف کرد.»

نهاوندیان معاون اقتصادی رئیس جمهور، تحلیل روحانی را قبول دارد و حرف او را ادامه می‌دهد: «دولت دوازدهم با یک پایه اقتصادی از مردم رای گرفت. قرار چه بود؟ اینکه شرایط کشور به سمت آبادانی برود. اما چه شد؟ ناگهان آوار جنگ اقتصادی روی سر کشور خراب شد. در این مقطع ما هم می‌دانستیم که بعضی از اقدامات با شعار‌ها همخوانی نداشته، ولی وقتی به مصوبات شورای اقتصادی دقت کنید می‌بینید که همه آن‌ها زمان‌دار است. یعنی نگفته که مثلا واردات فلان کالا کلا ممنوع. بلکه گفته به مدت یکسال یا چند ماه. این‌ها اقداماتی برای شرایط خاص است.»

علاقه روحانی به برجام از میان تمام کلماتش پیداست. او برجام را سندی برای کمک به ایستادگی کشور می‌داند. مهمانان جلسه بعدی از راه رسیده‌اند، ولی رئیس جمهور هنوز حرف‌هایش تمام نشده و واعظی به مهمانان بعدی می‌گوید، ۱۵ دقیقه دیگر.

روحانی: پول خیلی از پروژه‌ها از کجا آمد؟ از همان منابعی که برجام در تامین‌اش کمک کرد

روحانی چند خطی روی کاغذ نوشته. به آن‌ها نگاه می‌کند و ادامه می‌دهد: «برجام اجازه نداد امریکا بتواند جهان را علیه ایران متحد بکند. ما در دولت دوازدهم کشور را با پول‌هایی اداره کردیم که بخشی از آن در اثر اجرای برجام طی دولت یازدهم بدست آمده‌بود.» بازهم به همان لحن شوخ باز می‌گردد و در حالی که به صندلی تکیه می‌دهد می‌گوید: «ما از صندوق توسعه ملی برداشت کردیم. اما پول صندوق توسعه ملی که از آسمان نیامده‌است.

این همان پولی است که در سال ۹۴، ۹۵ و ۹۶ به دلیل درآمد‌های ارزی کشور بدست آمد. خیلی از کار‌های عمرانی مانند افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس، خودکفایی در بنزین و... از همین منابع تامین شد. عده‌آی می‌گویند این‌ها از صندوق برداشت کردند. بله از صندوقی برداشت کردیم که پول داخل آن را قبلا خود ما تامین کرده‌ّبودیم. پول خیلی از پروژه‌ها از کجا آمد؟ از همان منابعی که برجام در تامین‌اش کمک کرد.»

روحانی: سردار سپاه مسئول اجرای ستاره خلیج فارس گفت اگر شما نبودید، این پروژه تمام نمی‌شد

ناگهان خاطره‌ای به یادش می‌آید. بازهم صدایش بلندتر می‌َشود: «برای افتتاح پروژه ستاره خلیج فارس رفته‌ّبودیم. پیمانکار پروژه سپاه بود و مسول اجرای پروژه سردار سپاهی بود که در اتاق انتظار آمده بود که توضیحاتی در مورد پروژه بدهد. از سر اینکه خسته‌نباشید گفته باشم، به او گفتم از شما تشکر می‌کنم که پروژه را به انتها رساندید. ایشان گفتند شما چرا تشکر می‌کنید؟ ما باید به شما تبریک بگویم. اگر شما نبودید، این پروژه تمام نمی‌شد.»

این اظهارنظر فرمانده نظامی سپاه برای روحانی اهمیت دارد. او می‌داند که طیف سیاسی مقابل او، طی چهار سال از هیچ تلاشی برای زمین‌گیر کردن دولت دریغ نکرده‌بود.

مهمان بعدی تقریبا آماده ورود به جلسه هستند. واعظی سعی می‌کند، جلسه را تمام کند و از آقای رئیس جمهور می‌خواهد که بازهم ناگفته‌های جنگ اقتصادی را ادامه دهد. روحانی موافق است و تاکید می‌کند: «خیلی از حرف‌ها را نمی‌توان زد. این‌ها اصرار کشور است که نشان می‌دهد چطور یک جنگ تمام عیار را به سرانجام رساندیم. ولی مردم حداقل باید بخش‌هایی را بدانند.»

اردکانیان بیش از دیگران موافق انتشار این نکات است: «مردم ایران باید بدانند که مقاومت آن‌ها در مقابل ترامپ باعث شد که او در امریکا هم رای نیاورد. ترامپ مصیبتی بود که فعلا از سرجهان کم شد.»

ساعت شش و ده دقیقه بعد از ظهر است. جلسه تمام شد و مهمان بعدی سرجاهایشان نشسته‌اند.

در لابی، گفتگو‌ها در مورد انتخابات و اتفاقات بعدی ادامه دارد. همه نگاه‌ها فعلا به روز‌های آتی در خرداد ماه سال ۱۴۰۰ است.

خبر تازه‌ای از وین نیامده و جنگ اقتصادی هنوز تمام نشده‌است.

 

کدخبر: 822306 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟