گروههای شبهنظامی در غزه و ماجرای کشته شدن یاسر ابوشباب
رکنا سیاسی:یاسر ابوشباب، رهبر گروه «نیروهای مردمی» در غزه که به همکاری با اسرائیل متهم شده بود، در رفح کشته شد؛ این در حالی است که دولت نتانیاهو به تجهیز این گروه برای مقابله با حماس متهم شده است.
کشته شدن یاسر ابوشباب، رهبر گروه یک گروه شبهنظامی در غزه فصل پایان زندگی مردی بود که تلاش میکرد با حمایت اسرائیل، گروه خود را به عنوان یک آلترناتیو مناسب برای جایگزینی با حماس معرفی کند و بسیاری از فلسطینیها او و گروهش را به عنوان گروهی که با اسرائیل همکاری میکرد، میشناختند.
به گزارش اعتماد، مقامهای امنیتی اسرائیل روز پنجشنبه 4 دسامبر اعلام کردند که یاسر ابوشباب، گروه شبهنظامی «نیروهای مردمی»، در منطقه رفح واقع در جنوب نوار غزه کشته شده است. یک مقام امنیتی در این باره به روزنامه نیویورکتایمز گفت که او در پی یک درگیری در شرق رفح کشته شد.
به گفته اسرائیلیها، دولت بنیامین نتانیاهو برای «نیروهای مردمی» تسلیحات مهیا میکرد تا بتوانند به مبارزه علیه حماس ادامه دهند اما «نیروهای مردمی» با تکذیب این مسئله مدعی بودند که هیچگونه همکاری با اسرائیل ندارند و کمکی از اسرائیل دریافت نکردهاند.
ظهور و سقوط ابوشباب
ابوشباب که در اوایل ۳۰ سالگی بود و از قبیله ترابین در جنوب غزه میآمد، تا زمان ظهورش در رأس یک گروه شبهنظامی در سال گذشته، در باریکه فلسطین تا حد زیادی ناشناخته بود.
این گروه که در ابتدا «سرویس ضدتروریسم» نامیده میشد، ماه مه امسال عنوان «نیروهای مردمی» را برای خود برگزید. ناظران و تحلیلگران امنیتی، «نیروهای مردمی» را گروهی مجهز به سلاحهای خوب با حداقل ۱۰۰ جنگجو توصیف میکردند که در مناطق تحت کنترل اسرائیل در غزه فعالیت میکرد.
«نیروهای مردمی» تلاش میکردند با بهرهگیری از ابزارهای تبلیغاتی نظیر شبکههای اجتماعی و گفتوگوهای هدفمند با برخی رسانهها خود را به عنوان یک گروه ملیگرای فلسطینی معرفی کنند که هدف اصلیاش مبارزه با حماس است. با این حال، واقعیتهای میدانی و نگاهی به سوابق «نیروهای مردمی» نشان میدهد این شبهنظامیان بیش از آن که به عنوان یک گروه ملیگرا شناخته شوند، در فعالیتهایی مثل غارتگری، دزدی و ترور درگیر بودهاند و به عنوان یک نیروی نیابتی برای اسرائیل عمل کردهاند.
دولت اسرائیل هم به این برندسازی کمک میکرد و در حالی که مشخص بود «نیروهای مردمی» فاقد پایگاه مردمی هستند، میکوشید تا این گروه را به عنوان یک گروه فلسطینی که از فلسطینیها نمایندگی میکند، معرفی کند.
نزد فلسطینیها، ابوشباب پیش از هرچیز یک مجرم بود. او سالها پیش به دلیل نقش داشتن در تجارت مواد مخدر محکوم و زندانی شده بود اما در اوایل جنگ غزه، زمانی که نیروهای اسرائیلی وارد شهر شده بودند موفق شد از زندان بگریزد.
تصمیم او برای همکاری با اسرائیل، درست در میانه نسلکشی فلسطینیها توسط اسرائیل، باعث شد در میان فلسطینیها شناختهشدهتر و البته منفورتر شود؛ بهگونهای که حتی اعضای قبیلهاش در بیانیهای پس از مرگ او اعلام کردند که ابوشباب «نماینده تاریخ این قبیله نیست.»
ایدئولوژی مبهم
مشخص کردن دقیق ایدئولوژی ابوشباب، باورها و روش تفکر او دشوار است و بسیاری از ناظران میگویند که او بیش از این که در پی دستیابی به یک هدف مشخص سیاسی یا عقیدتی باشد، به کسب قدرت فکر میکرد.
او در ابتدا با نامگذاری گروه تحت رهبری خود به عنوان یک گروه «ضدتروریستی» کوشید تا نظر برخی گروههای شبهنظامی غیراسلامی را جلب کند اما این تلاش برای برندسازی در شرایطی صورت میگرفت که ابوشباب پیوندهایی با داعش و همکاریهایی با این گروه برای قاچاق مواد مخدر از شبهجزیره سینای مصر به نوار غزه داشت.
ابوشباب و چگونگی حضورش در شبکههای اجتماعی نیز جالب توجه بود. او از زمان تغییر نام گروه خود به «نیروهای مردمی»، چندین پست به زبان انگلیسی منتشر کرد و در اقدامی عجیب و البته مهم، یادداشتی را نیز در روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال به انتشار رساند.
در آن یادداشت، ابوشباب ادعا کرد که «نیروهای مردمی» تحت رهبری او بخشهای بزرگی از شرق رفح در جنوب غزه را کنترل میکنند و «آماده ساختن آیندهای جدید» هستند. در این مقاله به نقل از او آمده است: «هدف اصلی ما دور نگه داشتن فلسطینیها از آتش جنگ است؛ فلسطینیهایی که هیچ ارتباطی با حماس ندارند.»
در حالی که ابوشباب سعی داشت پیوندهای خود با اسرائیل را کماهمیت جلوه دهد، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، در ماه ژوئن اعتراف کرد که دولتش از گروهها و قبایل مسلح برای مبارزه با حماس استفاده میکرد.
به گفته نتانیاهو، ایده استفاده از چنین نیروهایی نتیجه توصیه مقامات امنیتی اسرائیل بود؛ که فکر میکردند استفاده از گروههای محلی و فلسطینی میتواند مانند آنچه در لبنان در حال وقوع است، هزینهها و تلفات اسرائیل را کاهش دهد.
همکاری عملیاتی با اسرائیل
در ماههای پایانی جنگ غزه، «نیروهای مردمی» تلاش کردند خود را به عنوان گروهی نشان دهند که به توزیع کمکهای ضروری میان فلسطینیها در غزه کمک میکنند و با «بنیاد بشردوستانه غزه» که به اختصار GHF خوانده میشد، همکاری دارند.
یاسر ابوشباب در آن زمان در گفتوگویی با سیانان گفت که او رهبری «گروهی از شهروندان این جامعه را بر عهده دارد که داوطلب شدهاند تا از کمکهای بشردوستانه در برابر غارت و فساد محافظت کنند» و گروه او تصاویری از نیروهایش در حال توزیع کمکها منتشر کرد.
با این حال و برخلاف ادعای ابوشباب، گروه او نقش مهمی در غارت کمکهای مردمی داشت. روزنامه واشنگتن پست در گزارشی در این باره نوشت که بر اساس یک یادداشت داخلی سازمان ملل متحد که به رویت این روزنامه رسیده است یاسر ابوشباب و گروه تحت نظر او «ذینفع اصلی و با نفوذترین گروه پشت پرده غارت سیستماتیک کمکهای بشردوستانه» معرفی شدهاند. شبکه خبری الجزیره نیز در گزارشی به نقل از منابع امنیتی در غزه اعلام کرد که این گروه تحت حمایت اسرائیل در غارت کمکها نقش داشتهاند.
این غارتگری در شرایطی صورت میگرفت که شهروندان غزه به دلیل عدم دسترسی به غذا، سوءتغذیه شدید و مرگ بر اثر گرسنگی را تجربه میکردند.
اصل همکاری با بنیاد بشردوستانه غزه نیز بر بدبینیها نسبت به این گروه میافزود چراکه نقش این بنیاد در گرسنگی اهالی غزه و کشتار آنها غیرقابل انکار بود. از بهار ۲۰۲۴، اسرائیل ورود غذا، سوخت و سایر کالاهای اساسی به نوار غزه را به طور کلی ممنوع کرد و در مقاطعی خاص به تعداد کمی از کامیونهای حامل این کالاها اجازه ورود به غزه را داد. مقامهای ارشد اسرائیلی تأکید داشتند که این اقدام با هدف وادار ساختن حماس به آزادسازی گروگانها صورت میگیرد.
این محدودیت، هرچند شرایط بسیار سختی را برای مردم غزه ایجاد کرده بود اما نقشآفرینی موثر آژانسهای امدادی و نهادهای زیر نظر سازمان ملل متحد در توزیع کمکهای بینالمللی باعث میشد تا سوءتغذیه به پدیدهای فراگیر تبدیل نشود. مارس ۲۰۲۵، اسرائیلیها تیر خلاص را به وضعیت انسانی غزه شلیک کردند. ارتش اسرائیل از روز دوم مارس، از ورود کمکهای بشردوستانهای که توسط سازمانهای بینالمللی و کشورهای خارجی برای مردم ارسال میشدند، به غزه جلوگیری کرد.
تبعات انسانی فاجعهبار این تصمیم که در کنار آغاز دوباره جنگ و بمباران زندگی را برای مردم غزه بیش از پیش سخت کرده بود، باعث شد تا فشارهای بینالمللی علیه اسرائیل افزایش یابد و بسیاری از کشورها به این سیاست دولت اسرائیل اعتراض کنند. همزمان، وضعیت ساکنان غزه روزبهروز بدتر میشد. اوایل ماه مه، سازمان ملل متحد گزارش داد که کارمندان این سازمان، نمونههایی از سوءتغذیه شدید را در غزه ثبت و مستند کردهاند. بر اساس اعلام این سازمان در ماه مه، در میان ساکنان غزه یک نفر از هر ۵ نفر دچار سوءتغذیه است.
دولت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل برای فرار از این انتقادها به دنبال یک راهحل بود اما نمیخواست بار دیگر اجازه ورود کمکهای بشردوستانه سازمانهای بینالمللی را به غزه صادر کند. دولت اسرائیل بدون ارائه شواهد و مستندات قابل قبول، مدعی بود که کمکهای بینالمللی مستقیم به دست حماس میرسند و مردم عادی در غزه از آن بیبهره میمانند؛ ادعایی که توسط نهادهای بینالمللی تکذیب شده بود.
در نهایت، اسرائیلیها اعلام کردند که مراکز جدیدی را در مناطق تحت کنترل اسرائیل در غزه تأسیس میکنند که زیر نظر «بنیاد بشردوستانه غزه» (GHF) به توزیع غذا و کمکها بپردازند. توزیع کمکهای بشردوستانه به وسیله «بنیاد بشردوستانه غزه» یک فاجعه برای فلسطینیها بود. بر اساس گفتههای شاهدان عینی، در غزه مردم با دو فاجعه همزمان روبهرو بودند.از یک رو غذا به اندازه کافی توزیع نمیشد و از سوی دیگر کسانی که برای دریافت غذا به مراکز توزیع غذای اسرائیلی – آمریکایی مراجعه میکردند، هدف گلوله قرار میگرفتند.
از همین رو جای تعجب ندارد که چرا کشته شدن ابوشباب واکنشی را در غزه ایجاد نکرد و کسی به حمایت از او برنخاست.
ابوشباب چگونه کشته شد؟
شرایط دقیق مرگ ابوشباب همچنان در هالهای از ابهام است. او و گروه مسلحش در شرق رفح (جنوب غزه) و در منطقهای تحت کنترل ارتش اسرائیل پناه گرفته بودند. ابوشباب از یک سو تحت تعقیب حماس بود (که پیشتر برادر او را کشته بودند) و از سوی دیگر، همکاریاش با نیروهای اسرائیلی خشم بسیاری از اعضای خاندان بزرگ خودش را نیز برانگیخته بود.
شبهنظامیان وابسته به او یا همان «نیروهای مردمی» در بیانیهای مدعی شدند که او هنگام میانجیگری برای حل اختلاف میان اعضای خانواده «ابوسنیمه» (ساکن همان منطقه در شرق رفح) هدف گلوله قرار گرفته است. اما خانواده ابوسنیمه با صدور بیانیهای جداگانه، روایتی متفاوت ارائه داد و اعلام کرد که دستکم دو تن از پسران این خانواده با ابوشباب درگیر شده و او را کشتهاند. آنها در بیانیه خود تأکید کردند که شبهنظامیان او «خارج از ارزشهای مردم ما» عمل میکردند و این گروه «با عقوبت سختی روبهرو خواهد شد».
هر دو خانواده (ابوشباب و ابوسنیمه) متعلق به قبیله بزرگتر بدوی «ترابین» هستند که اعضای آن در جنوب غزه، صحرای نقب و شبهجزیره سینای مصر پراکندهاند.
واشنگتن پست در تحلیلی نوشته است: «این درگیری خونین، خطرات سیاست اسرائیل مبنی بر مسلح کردن باندها و قبایل محلی برای رقابت با حماس را آشکار کرد. ابوشباب مهره مرکزی این پروژه محسوب میشد؛ پروژهای که هدفش ایجاد مناطق عاری از حماس در غزه بود و به نظر میرسید از حمایت ضمنی ایالات متحده نیز برخوردار است.»
اوایل امسال، ابوشباب از حماس خواسته بود قدرت را در این منطقه واگذار کند و متعهد شده بود از غیرنظامیانی که به قلمرو تحت کنترل او (مجموعهای از چادرها در گوشهای نیمهخشک از رفح) پناه میبرند، محافظت کند. او در مصاحبهای با «واشنگتنپست» در ماه جولای گفته بود: «هر کسی در نوار غزه که مخالف تروریسم است و دنبال زندگی شرافتمندانه میگردد، میتواند با ما تماس بگیرد.»
حماس روز پنجشنبه با «خائن» خواندن ابوشباب، هشدار داد کسانی که «به مردم خود خیانت کنند» و با اسرائیل همکاری نمایند، به سرنوشت مشابهی دچار خواهند شد. حماس همچنین با طعنه به اسرائیل گفت که این رژیم «در محافظت از مهرههای خود شکست خورده است».
عودید عیلام، رئیس سابق بخش ضدتروریسم موساد و پژوهشگر «مرکز اورشلیم برای امنیت و امور خارجی»، در این باره به واشنگتنپست گفت: «هنوز ابهامات زیادی پیرامون این پرونده وجود دارد، اما آنچه قطعی است، سود بردن حماس از این ماجراست.» او تأکید کرد که این قتل، نشاندهنده پایان «یک استراتژی اسرائیلی بود که در واقع هرگز یک استراتژی واقعی و کارآمد نبود.»
چه گروههایی در غزه فعال هستند؟
«نیروهای مردمی» به رهبری ابوشباب تنها گروه مسلحی نیست که در غزه فعالیت میکنند و گروههای مهم و اثرگذار دیگری نیز وجود دارند.
اکتبر 2025، تنها چند روز پس از برقراری آتشبس در غزه، گزارشهایی از درون این منطقه منتشر شد که نشان میداد درگیریهایی میان حماس و برخی گروههای شبهنظامی در غزه بر سر تسلط یافتن دوباره بر این باریکه در جریان است.
این اتفاق نشان داد که هرچند حماس نزدیک به دو دهه است که به عنوان نیروی غالب و حاکم در غزه فعالیت میکند اما هنوز گروههای شبهنظامی قدرتمندی در این منطقه فعال هستند که در مقاطع حساس به ویژه در زمان جنگ میتوانند با تسلیحاتی که در اختیار دارند، ضربات سختی به حماس وارد کرده یا نظیر آنچه در جنگ اخیر غزه اتفاق افتاد، به اسرائیل در دستیابی به اهدافش کمک کنند.
ناصر خضور، پژوهشگر فلسطینی در سازمان نظارت بر درگیری آکلد (ACLED)، در این باره با اشاره به مناطق آنسوی «خط زرد»، مرزی که طبق توافق آتشبس، نیروهای اسرائیلی در پشت آن مستقر شدهاند، به فرانس 24 میگوید: «این گروهها عمدتاً در مناطقی فعالیت میکنند که هنوز تحت کنترل اسرائیل است.» تهانی مصطفی، پژوهشگر شورای اروپایی روابط خارجی نیز در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه، این باندها را دارای «ماهیتی غارتگرانه» توصیف کرد؛ این در حالی است که حماس آنها را به همدستی مستقیم با اسرائیل متهم میکند.
با این حال، هم مصطفی و هم خضور همنظرند که این گروهها ضعیفتر از آن هستند که بتوانند سلطه حماس را به چالش بکشند و بیشتر در حکم یک «عامل مزاحمت» هستند تا رقبایی جدی. خضور تأکید کرد: «حماس همچنان توانمندترین و قدرتمندترین گروه مسلح در غزه باقی مانده است.»
خاندان دغمش: خاندان «دغمش» یکی از بزرگترین و قدرتمندترین طوایف نوار غزه به شمار میرود که همواره به داشتن زرادخانهای قوی شهرت داشته است. سران این خاندان، حمل سلاح را نهتنها یک ابزار، بلکه یک «ضرورت فرهنگی» برای دفاع از قلمرو خود میدانند. اعضای این خاندان با طیف وسیعی از گروههای شبهنظامی فلسطینی، از فتح گرفته تا حماس، ارتباط دارند.
ممتاز دغمش، یکی از چهرههای کلیدی این خاندان، پیشتر فرمانده شاخه نظامی «کمیتههای مقاومت مردمی» در شهر غزه بود. او بعدها گروه «جیشالاسلام» را تأسیس کرد که با داعش بیعت نمود. این گروه در کنار حماس، در عملیات مرزی سال ۲۰۰۶ که به اسارت «گیلعاد شالیط»، سرباز اسرائیلی منجر شد، نقش داشت (شالیط بعدها در جریان مبادله اُسرا آزاد شد).
از زمان آغاز جنگ در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، خبری از محل اختفای ممتاز دغمش در دست نیست. حماس در گذشته سابقه درگیری با این خاندان را دارد؛ از جمله بر سر امتناع آنها از خلع سلاح و ماجرای ربودن یک خبرنگار بریتانیایی توسط جیش الاسلام.
اخیراً و در اواخر ماه اکتبر نیز درگیریهای شدیدی میان جنگجویان حماس و اعضای خاندان دغمش رخ داد. به گفته منابع امنیتی، این درگیریها تلفات سنگینی بر جای گذاشت و بسیاری از اعضای این خاندان به همراه تعدادی از نیروهای حماس کشته شدند. با این حال، هیچ شواهدی از حضور ممتاز دغمش در این درگیریها دیده نشده، چراکه او سالهاست در انظار عمومی ظاهر نشده است.
خاندان المجایده: خاندان بزرگ و قدرتمند «المجایده» که در خان یونس (جنوب غزه) مستقر است، در ماههای اخیر وارد درگیریهای مستقیم با حماس شده است. اواسط ماه اکتبر، نیروهای حماس برای بازداشت افرادی که متهم به قتل اعضای این گروه بودند، به منطقه تحت نفوذ المجایده یورش بردند. این اقدام به تبادل آتش سنگین و کشته شدن چندین نفر از هر دو طرف انجامید.
منابع نزدیک به این خاندان، اتهامات حماس مبنی بر ارتباط اعضایشان با گروه «ابوشباب» را قویاً تکذیب میکنند. آنها حماس را متهم میکنند که از این یورش به عنوان پوششی برای «قتلهای هدفمند» استفاده کرده است.
با این وجود، در چرخشی قابلتوجه، بزرگِ این خاندان در ماه اکتبر با صدور بیانیهای، از اقدامات امنیتی حماس برای حفظ نظم و قانون در غزه حمایت کرد و از اعضای خاندان خود خواست تا با نیروهای امنیتی همکاری کنند. شایان ذکر است که اعضای این خاندان دارای گرایشهای سیاسی متفاوتی هستند و هواداران هر دو گروه فتح و حماس در میان آنها دیده میشوند.
رامی حلس: خاندان «حلس» یکی دیگر از خاندانهای بزرگ شهر غزه است که پایگاه اصلی آن در محله «شجاعیه» قرار دارد. چند ماه پیش، رامی حلس (از اعضای ارشد این خاندان) به همراه احمد جندیه (از دیگر خاندانهای بانفوذ شجاعیه)، گروهی مسلح تشکیل دادند. این گروه در بخشهایی از شجاعیه که همچنان تحت کنترل ارتش اسرائیل است، فعالیت کرده و در تقابل با حماس قرار دارد.
ارسال نظر