محمود اسکندری؛ خلبان مشهور جنگنده F4 در تاریخ جنگ ایران و عراق / مرگ ناباورانه با پراید درجاده!
رکنا سیاسی:محمود اسکندری از یک سو به خاطر سرنوشتش و از سوی دیگر به خاطر تاثیرگذاری در حداقل سه عملیات مهم تاریخ جنگ شناخته میشود. علت یاد کردن از او در سالگرد آزادسازی خرمشهر نیز، به انهدام پل استراتژیک ارتش عراق روی اروندرود برمیگردد. اقدامی که نقش زیادی در قطع پشتیبانی از ارتش بعث در خرمشهر داشت. محمود اسکندری به تحقیر صدام با پرواز بر فراز بغداد و شکستن دیوار صوتی بر فراز پایتخت عراق نیز مشهور است. او خلبان جنگنده اف-۴ معروف به فانتوم بود.

سوم خرداد امسال و در سالگرد آزادسازی خرمشهر، نام خلبان محمود اسکندری بسیار شنیده شد. یکی از خلبانان مشهور تاریخ جنگ تا سالها نامی از او نبود و در نهایت نه در میدان جنگ یا به خاطر صدمات ناشی از حضور در صحنه نبرد، بلکه در یک تصادف رانندگی درگذشت.
به گزارش فرارو، محمود اسکندری از یک سو به خاطر سرنوشتش و از سوی دیگر به خاطر تاثیرگذاری در حداقل سه عملیات مهم تاریخ جنگ شناخته میشود. علت یاد کردن از او در سالگرد آزادسازی خرمشهر نیز، به انهدام پل استراتژیک ارتش عراق روی اروندرود برمیگردد. اقدامی که نقش زیادی در قطع پشتیبانی از ارتش بعث در خرمشهر داشت. محمود اسکندری به تحقیر صدام با پرواز بر فراز بغداد و شکستن دیوار صوتی بر فراز پایتخت عراق نیز مشهور است. او خلبان جنگنده اف-۴ معروف به فانتوم بود.
انهدام پل اروندرود
در جریان عملیات الی بیتالمقدس ، عکسی هوایی از منطقهای در اروند گرفته شد که نشان میداد عراقیها پلی باریک روی این رود احداث کردهاند. پلی که نقشی راهبردی در پشتیبانی از ۲۲ تیپ رزمی درگیر در جنگ خرمشهر داشت. این عکس ۱۳ اردیبهشت توسط یکی از فانتومهای شناسایی نیروی هوایی گرفته شد و روز ۱۷ اردیبهشت محمود اسکندری فانتوم اف -۴ را برای انهدام آن به پرواز درآورد. در منابع آمده است که این پل باریک اما راهبردی، به خاطر اهمیتش تحت حفاظت شدید پدافندی بود. در جریان این عملیات، ۱۲ بمب ۵۰۰ پوندی سقوط آزاد رها شد که پل را منهدم کرد. با انهدام این پل، عقبه لجستیک عراق در خرمشهر قطع شد. در شرح این عملیات آمده است که آنها «از پایگاه پنجم شکاری امیدیه پرواز کردند و از طریق آسمان کویت وارد آسمان عراق شدند و با فریب پدافند ارتش بعث، از درون آسمان دشمن، این پل لجستیکی را منهدم کردند.»
فرجالله براتپور، فرمانده عملیات حمله به اچ – ۳ و همرزم قدیمی اسکندری در میزگردی که مهر ۱۴۰۰ در خبرگزاری مهر برگزار شد، راجع به اهمیت این اقدام گفته است: «همه پشتیبانی عراقیها از آن پل بود و وقتی پل را زد، دیگر هیچ پشتیبانی و تدارکاتی به آنها نرسید. خیلی از نیروهای دشمن محاصره و اسیر شدند و تعدادی از عراقیها هم به آب زدند و در اروند غرق شدند. اما این واقعیت را که محمود اسکندری و نیروی هوایی این پل را زده، نمیگفتند تا نیروهوایی واقعیت را رو کرد. «آقا، این پل را ما زدیم! چرا هیچ اسمی از اسکندری نمیآورید؟»
عملیات بغداد
۳۰ تیر ۱۳۶۱ این عملیات با شرکت چهار خلبان انجام شد. عملیاتی که قرار نبود دستاوردی نظامی داشته باشد بلکه قرار بود امنیت بغداد را به چالش بکشد و صدام را تحقیر کند. این عملیات، همان داستان معروف بر هم زدن مقدمات برگزاری اجلاس سران عدم تعهد در بغداد است که با نام شهید عباس دوران گره خورده است. محمود اسکندری نیز یکی از چهار خلبانی بود که در این عملیات با دو جنگنده اف – ۴ به سمت عراق رفتند. طرح عملیات به این صورت بود که پالایشگاه الدوره در چند کیلومتری بغداد هدف قرار بگیرد که حجم آتش آن، دیوار به دیوار بغداد امنیت پایتخت عراق را به چالش بکشد. بعد از آن نیز هواپیماهای ایرانی با عبور از آسمان بغداد به سمت ایران برگردند. اما نکته مهم این است که با توجه به لایههای پدافندی عراق، شانس زنده ماندن خلبانها بسیار کمتر از احتمال شهادتشان بود.
نقل معروف این است که صدام میزبانی این اجلاس را گرفت تا ژست صلحطلبی به خود بگیرد. این جمله نیز به نقل از صدام گفته شده است که «هیچ خلبان ایرانی جرئت نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن اجلاس را ندارد.» احتمالاً صدام این ادعا را با پشتوانه سیستمهای پدافندی خود طرح کرده بود. چون در خاطرات شفاهی و روایتهای به جا مانده از این عملیات آمده است که دو جنگنده ایرانی باید از حداقل چهار لایه پدافندی سنگین عبور میکردند تا به بغداد برسند. این دیوارهای پدافندی از ۱۵ کیلومتری پایتخت آغاز میشد در این میان جنگنده شهید عباس دوران نتوانست به عملیات ادامه دهد و در یکی از میادین اصلی بغداد به زمین خورد. البته نقل معروف این است که دوران هواپیما را به هتل الرشید بغداد، محل برگزاری اجلاس عدم تعهد کوبید. اما جمال شورجه، کارگردان فیلم عبور از خط سرخ با موضوع زندگی شهید دوران، در سال ۱۳۹۴ به پایگاه خبری مشرق گفت: «هواپیمای شهید در یکی از میادین اصلی بغداد سقوط کرد ولی ما این مهم را در فیلم اینگونه نشان دادیم که شهید عباس دوران هواپیمای خود را به هتلی که کنفرانس غیرمتعهدها در آن برگزار شد، کوبیده است؛ چرا که هم وجه نمایشی فیلم زیباتر شود و هم ایجاد خلل در برگزاری کنفرانس منطقی تر جلوه کند.» این هواپیما توانست پالایشگاه الدوره را بمباران کند و کمک خلبان آن نیز از جنگنده به بیرون پرتاب و اسیر شد.
اما محمود اسکندری به عنوان خلبان هواپیمای دوم، در این عملیات چه کرد؟ او هم به رغم این که هواپیمایش آسیب دیده بود، دیوار صوتی را بر فراز بغداد شکست و توانست به ایران برگردد. به دنبال این عملیات بود که برگزاری دو اجلاس سران و وزرای خارجه عدم تعهد در بغداد لغو شد و اجلاس سران به دهلینو رفت.
حمله به اچ - ۳
اسکندری یکی از خلبانان شرکتکننده در عملیات حمله به پایگاه الولید در مرز اردن – معروف به پایگاههای سهگانه اچ ۳ – بود. عملیاتی پیچیده که در تاریخ عملیات هوایی، کمنظیر است. در جریان این عملیات، هواپیماهای ایرانی با پرواز در ارتفاع کم، عبور از منطقه مرزی ترکیه و عراق و سوریه، چهار مرتبه سوختگیری مخاطرهآمیز در ارتفاع پایین توانستند به غربیترین نقطه عراق دسترسی پیدا و بخشی از توان هوایی این کشور را نابود کنند. ایسنا در این مورد نوشت: «حاصل حمله به سه پایگاه شمالی، شرقی و جنوبی الولید انهدام بیش از ۴۸ فروند از انواع هواپیماهای توپولوف- ۲۲، توپولوف- ۱۶، میگ- ۲۳، سوخو- ۲۰ و انواع دیگری از هواپیماها و تجهیزات مهم به اضافه چند فروند انواع بالگرد و تعدادی سامانه رادار بود که برای در امان ماندن از حملات هوایی به الولید گسترش داده شده بودند. از حمله به اچ -۳ همواره به عنوان یکی از شاهکارهای عملیات هوایی جهان یاد میشود.» محمود اسکندری در این عملیات ساب لیدر (جانشین) فرمانده عملیات یعنی فرجالله براتپور بود.
چرا اسکندری مغضوب شد؟
محمود اسکندری سال ۱۳۶۶ به اتهام ارتباط با گروههای سلطنتطلب، بازداشت، محکوم و از نیروی هوایی اخراج شد. در میزگرد ۱۴۰۰ خبرگزاری مهر، اکبر زمانی نیز یکی از حاضران بود. زمانی خلبان بازنشسته اف – ۴ است که کابین عقب بسیاری از پروازهای اسکندری بود؛ از جمله عملیات مربوط به انهدام پل اروندرود. او درباره علت محکومیت اسکندری گفته است: «رفتیم پیش آقای ریشهری. آنجا گفتم «ببخشید آقای ریشهری! جسارت من را ببخشید! اگر یکروز بگویید محمود اسکندری مشروب خورده، میگویم شاید خورده! اگر یکروز برگردید بگویید تریاک کشیده، میگویم شاید کشیده! اگر بگویید رفته به دنبال یکزن، میگویم شاید چنین کاری کرده! ولی اگر یکروز برگردید بگویید محمود اسکندری خائن به این مملکت است [بغض میکند] و خیانت کرده، دوتا دستم را روی قرآن میگذارم و قسم میخورم محمود اسکندری خائن نیست.» خدا را شاهد میگیرم چشمانم پر از اشک شد که ایشان دست من را گرفت و نشاند. خدا پدرش را بیامرزد که دستور خلاصی محمود را داد.
حالا مساله چه بود؟ هیچی! آقای اسکندری خودش برای من تعریف کرد. یکماموریتی را با تیمسار ساجدی به آلمان میروند. مأموریت تمام میشود؛ آقای ساجدی به تهران میآید و آقای اسکندری به استانبول میرود. خدا آقای اسکندری را بیامرزد! دستش از دنیا کوتاه است. آقایی داشتیم به اسم حمید نعمتی...»
او ادامه میدهد: «این آقا (نعمتی) وقتی اسکندری نبوده تماس تلفنی میگیرد؛ ولی آقای (اسماعیل) امیدی، خانمش و خانم اسکندری بودهاند. خانم اسکندری این آقا را از پایگاه سوم شکاری میشناخته است؛ وقتی که آقای اسکندری و آقای نعمتی آنجا خدمت میکردهاند. بهخاطر اینتماسِ آقای نعمتی، وقتی محمود اسکندری به ایران برگشت، او را به گروههای سلطنتطلب ربط دادند و برایش حکم زندان صادر کردند.» حمید نعمتی یکی از خلبانانی بود که پس از لو رفتن طرح کودتای نوژه از ایران فرار کرد و همکاری زیادی با عراقیها داشت. او چند سال بعد در یونان به طرز مشکوکی کشته شد.
بنابراین، اسکندری به این دلیل محکوم و به طور خودکار از ارتش اخراج شد. چرا که طبق قانون، اگر کادر ارتش یک سال حکم زندان بگیرد، به طور خودکار از کار اخراج میشود. با پیگیری همکاران او و نظر مساعد آیتالله خامنهای، سرلشکر فیروزآبادی و آیتالله ریشهری، حکم اخراج او تبدیل به حکم بازنشستگی میشود. او مدت کوتاهی در زندان بود و در نهایت آزاد شد.
نحوه درگذشت
اکبر زمانی درباره درگذشت او نیز گفته است: «این آدم (اسکندری) را اصلاً ساخته بودند که در هواپیما بنشیند. یکروز به من حرفی زد. گفت «اکبرجان، خلبان در هواپیمای F4 بنشیند، هیچکس نمیتواند بزندش!» آخرسر هم در یکپراید نشسته بود که (بغض میکند)... در یکپراید... من آن موقع فرمانده تیپ شکاری مهرآباد بودم. برای عروسی به قم رفته بود. به دفترم رسیدم، عزیزی داریم بهاسم رضا قرهباغی زنگ زد گفت «اکبر، میدانی محمود تصادف کرده؟» گفتم کجا؟ گفت «رفته بوده قم. داشته برمیگشته نزدیک کلاک تصادف کرده!» گفتم الان کجاست؟ گفت به بیمارستان فیاضبخش برده شده! یکبیمارستان بیمهای بود در کرج. سوار ماشین شدم و به سمت این بیمارستان رفتم. هرجا را گشتم چیزی پیدا نکردم و از هرکسی هم پرسیدم اظهار بیاطلاعی کرد. آن موقع هم که موبایل نبود. برگشتم دفتر. قرهباغی زنگ زد؛ گفتم «بابا، رضاجان من الان اونجا بودم. خبری نبود!» گفت «اکبر، محمود فوت کرده! به داد خانم و بچههاش برس!» دوباره سوار ماشین شدم و رفتم بیمارستان. آخر در سردخانه او را دیدم. فکر کنید این انسان بزرگوار را در آن وضعیت دیدم! جاده را بسته بودند و تابلوی هشدار هم نداشته. باران میآمده و تاریک هم بوده! این پراید به آن بلوک خورده و چپ کرده بود.»
محمود اسکندری سال ۱۳۸۰ در امامزاده حیدر کلاک در کرج به خاک سپرده شد.
-
انفجار مهیبی امروز کارخانه شیمیایی شاندونگ یودا در گائومی چین را لرزاند
ارسال نظر