مازندران غربی، اقلیمی گلخانه ای با محرومیت گلخانه ای و ضرورت تشکیل استان مازندران غربی

به گزارش رکنا، هیچ امکانات دولتی نیست که نخست در غرب مازندران آورده شده باشد و بعدا به شرق مازندران رسیده باشد. دانشگاه های دولتی از جمله فنی و علوم پزشکی و علوم انسانی، همگی در شرق مازندران تاسیس شده اند. صنایعی که زمانی دولتی بودند، کارخانجات آن در شرق مازندران در پیش از انقلاب تاسیس شده اند.

در حوزه تخصصی من که قلب و عروق است از لحظه سکته قلبی بیمار تا ورود به داخل اتاق آنژیوگرافی، یک بازه زمانی طلایی و سرنوشت ساز ۲ ساعت تعریف شده است. متاسفانه در غرب مازندران هیچ مرکز آنژیوگرافی وجود ندارد و در شرق مازندران ۸ مرکز آنژیوگرافی دولتی و خصوصی و تامین اجتماعی در حال فعالیت هستند.

دکترعلیرضا شمس طالقانی

دو دانشگاه علوم پزشکی ساری و بابل در شرق مازندران با بودجه مستقل دارای انواع بیمارستان های تخصصی و فوق تخصصی و جراحی و اطفال هستند که در شرق مازندران فعال هستند. اما به گواهی سخنرانی نماینده نوشهر در مجلس، در بیمارستان نوشهر متخصص کشیک درهمه رشته های تخصصی وجود ندارد.

وقتی در مازندران این حجم امکانات درمانی و متخصص و فوق تخصص شاغل در بخش دولتی در شرق استان دپو شده است خود به معنی این است که سرانه درمان مردم غرب مازندران و بودجه آن در شرق مازندران هزینه شده است.

ما در یک روستای شهر بابل شاهد کارخانه ایران خودرو هستیم اما در غرب مازندران شاهد هیچ کارخانه و مجموعه صنعتی نیمچه دولتی نیستیم. آنچه با این وضع زیرساخت خدمات شهری در شهرستان های غرب مازندران از جمله مخابرات و بیمارستان و نانوایی و مدارس و آب و فاضلاب و برق و حمل و نقل شهری و  غیره وجود دارد، برای شهرهای صد هزار نفره از قدیم تعریف شده است اما شهرهای مازندران غربی در اکثر ایام مورد هجوم میلیونی مسافر قرار میگیرند و شاهد صف های طولانی در نانوایی و مراکز درمانی و خدماتی هستیم حتی فشار آب شهری هم جوابگوی این حجم مسافر نیست.

موبایل هم در ایام هجوم مسافر به سختی آنتن می دهد. فاجعه ای خاموش هم در جریان است که هجوم خوش نشین های استان های دیگر به مازندران غربی است که باعث نابودی محیط زیست و تغییر بافت جمعیتی بومی منطقه و تغییر چهره طبیعی مازندران غربی شده است.

اکثر بازنشستگان استان های جنوبی و شرقی ایران به ویژه اصفهان و خوزستان و مشهد که تمکن مالی دارند با خرید یک دستگاه آپارتمان شهروند دائمی مازندران غربی شده اند‌ و این هجوم خاموش باعث محو شدن زمین های کشاورزی وجایگزینی آپارتمان های بالای ۵ طبقه با بافت های روستایی و زمین های کشت برنج و کوچه های تنگ درون شهرها شده است.

در صورتی که قبل از انقلاب پروانه ساختمان فقط تا دو طبقه صادر می شد اما امروز هیچ محدودیتی درتعداد طبقات حتی در کوچه های باریک اعمال نمی شود. آزادراه تهران شمال هم در حال اتمام است و این هجوم از پایتخت به غرب مازندران هم بیشتر خواهد شد. هم اکنون وقتی از کمربندی شهرهای مازندران غربی گذر می کنید زمین های کشاورزی تقریبا محو شده و جای آن را ساختمان گرفته است.

ساختمان و آپارتمان های خوش نشین ها از لب دریا تا دل جنگل ساخته شده و گویا تنها دارایی مردم غرب مازندران زمین های کشاورزی این منطقه هست که فروخته می شود. جمعیت ثابت به شدت افزایش یافته اما زیرساخت خدماتی متعلق به جمعیت زمان گذشته است.

هم اکنون تنها کالا و تجارت غرب مازندران فروش خانه و زمین است به طوری که در هر ۵ متر از کوچه و پس کوچه شهر تا جاده های خارج شهر یک بنگاه معاملات املاک مثل قارچ سبز شده است و تقریبا هر کسی جلوی خانه خود یک بنگاه املاک دایر کرده است. توسعه پایدار در حد یک جوک و شوخی تلخ  در غرب مازندران، معنا پیدا کرده است.

مرز بین روستاهای مازندران غربی روزگاری زمین های کشاورزی و باغ مرکبات بود اما امروز این مرز با ویلا و آپارتمان پر شده و دیگر خبری از زمین های کشاورزی نیست‌. در مرز جنگل و جلگه هم دست اندازی آپارتمان ها به جنگل کاملا مشهود است. تقریبا منظره دریا در کنار جاده های این منطقه محو شده و ضلع شمالی جاده تا لب دریا در تسخیر ویلا و آپارتمان و شهرک است و آبی دریا معلوم نیست.

در حالی که از آستارا تا باکو در جمهوری باکو، ضلع غربی دریای کاسپین بین جاده تا ساحل دریا هیچ ساختمانی دیده نمی شود و ساحل دریا کاملا بکر و طبیعی و در دسترس همگانی است.

با این فرهنگ سازی غلط سینما و تلویزیون که در هر فیلمی به صورت کلیشه ای، هر بیماری روانی و جسمانی با سفر به شمال بهبود پیدا می کند یا تسکین پیدا می کند، این ذهنیت در مردم مناطق جنوبی و مرکزی و شرقی ایران شکل گرفته که خوشبختی و سعادت یعنی یک واحد آپارتمان در شمال و ترجیحا هم در غرب مازندران و اگر پول و بودجه خریدار نرسید دیگر مناطق شمال ایران هدف خواهد بود.

ترکیب جمعیتی و بومی تغییر کرده و به طور سنتی تمام امکانات دولتی کلان در شرق مازندران دپو شده است. اکثر نهادهای حاکمیتی ایران از بانک مرکزی تا نهاد ریاست جمهوری و برنامه و بودجه و نهادهای نظامی در غرب مازندران مجموعه رفاهی و اقامتی دارند اما متاسفانه علی رغم استفاده از منطقه غرب مازندران هیچ نگاه ویژه ای به زیرساخت های این منطقه ندارند.

وسط این ویلاها و جلگه سبز بعضا کارخانه قیر و آسفالت و معدن شن و ماسه هم می بینیم ،که خود این کارخانه سنگ و شن در دل البرز نشان دهنده این است که توسعه پایدار وجود ندارد و اداره محیط زیست هم تحت فشار است تا به بهانه توسعه و اشتغال زایی به صنایع آلوده کننده مجوز بدهد.

راه حل درازمدت و کوتاه مدت چیست؟

راه حل کوتاه مدت مشکل تاسیس استان مازندران غربی است که گویا طرح آن به عنوان اولین استان نیمه متمرکز با مرکزیت و استانداری در نمک آبرود مطرح شده است تا برای جمعیت جدید و محرومیت امکانات این منطقه بودجه بجای ساری به مازندران غربی برسد و تقسیم شود.

راه درازمدت، آزاد سازی ساحل دریا زمین های جلگه از ویلا و آپارتمان است که این مهم با کم کردن اختیار دهیاری و شورای روستا در دادن پروانه ساخت انجام می شود. در بافت مرکزی روستاها باید مجموعه های آپارتمانی تاسیس شود و زمین های کشاورزی بین  روستاها آزاد شود و صاحبان ویلاهای جلگه ای در مجموعه های چند صد دستگاهی مرکز روستا اسکان داده شوند.

امکانات پلیس و دادگستری هم باید متناسب با جمعیت مهاجر خوش نشین افزایش پیدا کند. چون این جمعیت سرازیر شده بالطبع تصادفات رانندگی و جرائم سرقت و زورگیری و موادمخدر بیشتری را هم به همراه خواهند آورد و یک علامت نگران کننده شلوغی دادگستری ها بعد از هر تعطیلات است که اکثرا شاکی ها مسافران مالباخته هستند.

نویسنده: دکترعلیرضا شمس طالقانی

وبگردی