"تقابل دو نظام حکمرانی؟" / پوتین آتش بس اعلام می کند؟

به گزارش رکنا، برخی بر این عقیده‌اند که جنگ روسیه و اوکراین یک کشمکش قومیتی است. اما چنین نیست چون قوم‌های مختلف در هر دو طرف منازعه در حال مبارزه‌اند. برخلاف ادعای روسیه، ملی‌گرایی افراطی نیز دلیل این کشمکش نیست. اختلافات دینی را هم  نمی‌توان عامل این درگیری بشمار آورد چون هر دو کشور تا حد زیادی سکولار بوده و دین نقش قابل توجهی در سیاست ندارد بلکه بیشتر ابزاریست در دست سیاستمداران. علیرغم اختلافات سرزمینی، این را هم نمی‌توان به عنوان عامل اصلی درگیری بشمار آورد.

در واقع ریشه اختلاف را باید در تقابل دو سیستم اجتماعی و سیاسی جستجو کرد. مواجهه دو طرز فکر و نگاه متفاوت به نظام بین‌المللی مدرن و جهان امروز. زاویه نگاه به درستی و نادرستی، به عدالت و بی‌عدالتی، به قانونی و غیرقانونی و بالاخره به دو روش متفاوت حکمرانی.

قطعاً نمی‌توان ادعا کرد که اوکراین مسیر مدل حکومت دولتهای غربی مبتنی بر دموکراسی و آزادی را طی کرده است ولی علیرغم همه دشواری‌ها و موانع، آهسته و پیوسته در این مسیر در حال حرکت است. از طرف دیگر روسیه را هم نمی‌توان یک حکومت دیکتاتوری تمام عیار بشمار آورد ولی در 20 سال اخیر قطعاً در حال فاصله گرفتن از مدل حکومتی لیبرال دموکراسی بوده است. سیستم اجتماعی اوکراین در حالت کلی از پایین به بالاست ولی در قلب نظام اجتماعی روسیه قدرت از بالا به پایین رسوخ می‌کند.

از دوران فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، اوکراین در پی انتخاباتی پرشور و در مواردی چالش ‌برانگیز 6 رئیس جمهور داشته است ولی در روسیه تنها 3 رهبر به قدرت رسیده‌اند و هر یک توسط رهبر قبلی دست چین شده است. مورخین و جامعه‌شناسان سخت به دنبال یافتن دلایل این واگرایی عمیق فرهنگی‌اند. واقعیت این است که عدم تطابق این دو مدل اجتماعی نه تنها باعث بروز درگیری‌های خونین در قلب اروپا شده بلکه رفتار هر یک را نیز در این درگیری‌ به شدت تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. این دو مدل حکمرانی به ارث رسیده از دوران پساشوروی، در معرض آزمون سختی قرار گرفته و آثار آن به مراتب فراتر از اروپا خواهد بود.

مردم اوکراین معتقدند که این جنگ خانمانسوز غیرمنصفانه است. روسیه به مراتب بزرگتر از اوکراین با اقتصادی توانمندتر و قدرت نظامی بسیار بیشتر است. اما این کشور از حمایت کامل غرب در همه زمینه‌ها از جمله اقتصادی و نظامی برخوردار است. ولی روسیه تنها به خود متکی بوده و باید با تحریم‌ها نیز مقابله کند. بسیاری از کارشناسان روسی بر این عقیده‌اند که حمایت همه‌جانبه غرب از اوکراین تنها دلیل عدم توفیق روسیه در تسخیر این کشور است. اما این نظر صحبتی از دلایل انگیزه بالای مردم و نظامیان اوکراین نمی‌کند. در افغانستان، علیرغم حمایت نظامی همه‌جانبه غرب، کسی نتوانست سال گذشته پیشروی طالبان را متوقف کرده و از سقوط دولت تحت حمایت غرب جلوگیری کند. افغانها انگیزه‌ای برای جنگیدن و دفاع از ارزش‌های خود نداشتند ولی انگیزه اوکراینی‌ها بسیار بالاست.

نتیجه این درگیری تاثیرات بسزایی بر آینده نظام بین‌الملل و نظم جهانی داشته و درک ما از تجدد و مدل توسعه اجتماعی و سیاسی جهان در دهه‌های پیش‌رو را تحت تاثیر قرار خواهد داد. سه سناریو می‌توان برای این جنگ متصور بود و هر کدام تاثیرات شگرفی بر ژئوپلیتیک جهان خواهد داشت. اگر روسیه به پیروزی دست نیابد، علیرغم مخالفت چین، جهان شاهد توسعه جهان تک قطبی خواهد بود. اوکراین مساله حل نشده پوتین و روسیه هم مساله حل نشده بسیاری در غرب باقی خواهد ماند. پیروزی اوکراین روسیه را به درون‌گرایی سوق داده و غرب خواهد توانست با خیالی آسوده بر روی چین یعنی تنها مانع در مسیر چیرگی مدل حکومتی غرب، تمرکز کند و بدین ترتیب راه برای رسیدن به پایان تاریخ هموار می‌گردد.

اما همانطور که اخیراً نیویورک تایمز در سر مقاله خود نوشت، شکست کامل روسیه هم غیر واقعی است و هم خطرناک. هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده اخیراً در نشست اقتصاد جهانی در داووس گفت، برای جلوگیری از بروز اختلافات بیشتر، مذاکرات صلح باید ظرف دو ماه آینده آغاز شود. وی در ادامه گفت بهترین راه حل بازگشت به خطوط 24 فوریه یعنی قبل از آغاز تهاجم اخیر روسیه است. عقب راندن نیروهای روسیه بیش از این در واقع نه آزادی اوکراین بلکه آغاز جنگی تمام عیار با روسیه خواهد بود. کیسینجر همچنین به این واقعیت اشاره کرد که روسیه نقش مهمی در توازن قدرت در اروپا ایفاء کرده و غرب نباید با وارد کردن فشار زیاد، این کشور را برای همیشه به آغوش چین بیاندازد.

در حالت دوم چنانچه جنگ به نتیجه مشخصی نرسیده و طرفین به توافقی موقتی رضایت دهند، تقابل بین دو مدل حکمرانی روسی و اوکراینی فقط به تعویق افتاده و رقابت ادامه خواهد یافت. در این صورت غرب باید با چین کنار بیاید و آمادگی بازنگری در نظم جهانی فعلی و اصلاحات اساسی در سازمان ملل و سایر نهادهای بین‌المللی از جمله صندوق بین‌المللی پول و سازمان تجارت جهانی را داشته باشد. و بالاخره چنانچه دو طرف به هیچگونه توافقی دست نیابند، درگیری بصورت دایم یا پراکنده ادامه خواهد یافت و جهان شاهد شتاب هر چه بیشتر رقابت نظامی و هسته‌ای قدرت‌های بزرگ و گسترش منازعات منطقه‌ای خواهد بود.

در شرایط فعلی ارزیابی احتمال وقوع هر یک از سه سناریوی پیش‌رو به دلیل وجود متغیرهای متعدد بسیار دشوار است. از یک طرف شاهد آنیم که مقامات اوکراینی بیشتر از اینکه با همتایان روسی خود مذاکره کنند سرگرم چانه‌زنی با هم‌پیمانان غربی خود هستند. از سوی دیگر امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه به درستی بر این نکته تاکید می‌کند که غرب باید یاد بگیرد با روسیه کنار بیاید ولی نخست وزیر استونی اعلام می‌کند که خطر جلب رضایت پوتین بسیار بیشتر از ایستادگی در برابر وی است!

در هر صورت خاتمه جنگ تا حد زیادی بستگی به نظر پوتین و سیاست روسیه دارد. به نظر می‌رسد فعلاً پوتین عجله‌ای برای برقراری آتش‌بس نداشته و قصد دارد مناطق دونباس در شرق اوکراین و بخش‌هایی از غرب این کشور را تسخیر کند.

ولادیمیر فِسِنکو، تحلیلگر سیاسی در کی‌یف به خوبی شرایط را توصیف کرده و می‌گوید مشکل اینجاست که هر دو طرف درگیری اعتقاد دارند می‌توانند برنده این جنگ باشند. هر گونه مذاکره درباره توافق و آتش‌بس مستلزم آن است که این شرایط تغییر کند و آنوقت هم موقتی خواهد بود.

دکتر هاشم اورعی

استاد دانشگاه صنعتی شریف

کدخبر: 789169 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟