دکترای ارتباطات و مدرس دانشگاه:
تا زمانیکه کفه ممنوعیت بر کفه آزادی ها غلبه کند،شاهد افول اعتماد خواهید بود
نژاد بهرام: همواره ما بیش از اینکه تحت تاثیر منابع مالی و سرمایه ای بوده باشیم، تحت تاثیر تصمیم گیری های سیاسی بوده ایم. تصمیم گیری های سیاسی باعث شده تا اعتماد به رسانه های جریان اصلی به حداقل برسد. به خاطر همین به ناچار وارد رسانه های نوین می شویم و در آنجا مدام مشغول بازتولید اندیشه می شویم. چون رسانه جریان اصلی جوابگوی نیاز مخاطب نیست و مدام بر حسب ملاحظاتی چون امنیتی، سیاسی، کار می کنند ، پس به صورت ناخودآگاه، ابزارهای کنترلی افزایش پیدا می کند و ممنوعیت ها زیاد می شود. تا زمانیکه کفه ممنوعیت بر کفه آزادی ها غلبه کند، شاهد افول اعتماد خواهید بود.
به گزارش رکنا به نقل شفقنا، در یک سال گذشته شکل گیری جریان رسانه ای برای روایت وقایع و اخبار ایران، از ضروریات مهم اطلاع رسانی در کشور شده است. روایتی که ضمن توجه به نیازهای امروز افکار عمومی، دارای قدرت قابل توجهی در عرصه بین الملل با محتوای مناسب و بسته بندی درخوری برای همگان باشد. زهرا نژاد بهرام دکترای ارتباطات و مدرس دانشگاه با حضور در اتاق گفت و گوی شفقنا بر پذیرفتن رسانه های نوین در نظام رسانه ای تاکید می کند و معتقد است ما در جریان رسانه ای امروز نیاز به اعتماد مخاطب و برنامه ریزی بلند مدت برای رسانه ها داریم.
با توجه به اینکه یک نظام رسانه ای متاثر از ساختار سیاسی، اجتماعی و حتی موقعیت جغرافیای یک کشور است، ویژگی های یک نظام رسانه ای را چه می دانید؟
نژاد بهرام: نظام رسانه ای مفهومِ عامی است که متعلق به همه جوامع و رسانه ها است و هر جامعه ای این ظرفیت را دارد که نظام رسانه ای خاص خود را داشته باشد. بیشترین عاملی که بر روی هر نظام رسانه ای تاثیر گذار است، مقوله فرهنگ و ادبیات ذهنی و فکری آن جوامع است. البته نظام های رسانه بعد از عامل فرهنگی، متاثر از نظام سیاسی جامعه خود هستند. عامل مهم دیگر عوامل اقتصادی است. چرا که در تعیین تکلیف برای یک نظام رسانه ای، تامین منابع درآمدی و هزینه ها بسیار مهم هستند. معتقدم اگر بخواهیم به نوعی رسانه را شیک تعریف کنیم عاملی فرهنگی است، ولی اگر بخواهیم واقعی بگوییم عامل اقتصادی و اگر حقیقی بخواهیم رسانه را تعریف کنیم، عاملی سیاسی است. واقعی آنچه که می بینیم، حقیقت آنچه که باید باشد.
به همین خاطر نباید به سادگی از کنار مالکیت و صاحب امتیازی یک رسانه به لحاظ تامین مالی عبور کرد. چرا که تعیین کننده مشی رسانه و خط فکری آن خواهد بود. اگر رسانه بر مبنای تبلیغ و آگهی کار می کند، طبیعی است که منافع تبلیغ کنندگان برایش اولویت دارد. در نهایت به نظر می رسد نظام رسانه های مجموعه ای به هم پیوسته از عوامل ذکر شده است که در هر کشور بنا به ویژگی های آن متفاوت ودر برخی موارد دارای اشتراکات با دیگر جوامع است.
کنترل اصلی رسانه ها به تامین کننده منابع مالی شان برمی گردد
حال آیا نظام رسانه ای ما همین بر این روال و مبنا کار می کند؟
نظام رسانه ای ما هم تابع همین شرایط است و متاثر از عوامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور و جامعه است. البته کنترل اصلی رسانه ها به همان تامین کننده منابع مالی رسانه برمی گردد، اما شرایط سیاسی و فرهنگی در نظام رسانه ای ما خیلی جدی است و این واقعیت دارد. شاید به همین دلیل است که ساختار نظام رسانه ای ما که رسانه های جریان اصلی است، مثل سایت های خبری، روزنامه ها و صدا وسیما… به خاطر تامین منافع مالی خود وابسته به دولت ها و حاکمیت هستند. واین پیوستگی بیشتر آنها را به سیاست افزونتر می کند . رسانه های بخش خصوصی هم به خاطر گرفتن آگهی های دولتی، رعایت منافع دولت برایشان در اولویت است.
رسانههای نوین، رسانه هایی از جنس دیگر هستند
ورود و ظهور و فعالیت رسانه های نوین بر نظام رسانه ای را چطور ارزیابی می کنید؟
بیش از یک دهه است که عملکرد رسانه ها متفاوت شده و به نوعی سایه ای که بر روی رسانه ها سنگینی می کرد و مانع از انجام تکلیف و رسالت اصلی رسانه ها می شد و همیشه تحت تاثیر عوامل سیاسی و ابزار های اقتصادی قرار می گرفت، با ورود رسانه های نوین، نظام رسانه ای ما نیز دچار چالش جدی شد. با تحولی که در عرصه تکنولوژی به وقوع پیوست، اتفاق مهمی در عرصه رسانه ها رخ داد و تعریف رسانه با سبک قدیم با چالش روبرو شد و در یک مقطعی رسانه های جریان اصلی را به حاشیه برد تا اینکه رسانههای جریان اصلی خود را با این شرایط تطبیق دادند.
رسانههای نوین، رسانه هایی از جنس دیگر هستند هر چند همان عملکرد رسانه ها چون اطلاع رسانی و تولید سرگرمی را دارند و تحلیل و گزارش منتشر می کنند، اما شکل و شمایل رسانه های قدیمی را ندارند. این نوع رسانه ها رویکرد تعاملی دارند و از جنس ارتباط دو گانه هستند. در حالیکه رسانه های جریان اصلی بیشتر یک طرفه و گزینشی بودند و اغلب اگر راه ارتباطی با مردم داشتند، خودشان آن را انتخاب می کردند و فیلتری به نام سردبیری داشتند. اما در رسانه های نوین چنین فیلتری وجود ندارد و هر وقت مخاطب پیشنهاد و انتقاد و نظری داشته باشد، می تواند ارائه دهد و نقد کند و این ویژگی اصلا قابل مقایسه با نظام رسانه ای که ما در گذشته داشتیم، نیست و کاملا متفاوت است. رسانه های نوین دریچه های جدیدی را به سوی زندگی باز کردند. دریچه ای از جنس اینکه آدم ها به هویت رسیدند و فردیت آدم ها اهمیت پیدا کرد. همین ویژگی ها باعث شد تا استقبال از رسانه های نوین روز به روز بیشتر شود.
ظرفیت رسانه ای امروز یا در قالب توییتر، فیس بوک و یا دیگر شبکه های اجتماعی است که کارکردها را همزمان با هم دارد و کاربر علاوه بر کامنت گذاشتن، می تواند مطالب را به اشتراک بگذارد و بستگی به این دارد که بخواهید از کدام ظرفیت استفاده کند ، قابل تامل است .
مهم ترین کارکرد رسانه های نوین را چطور ارزیابی می کنید؟
رسانههای نوین دو بستر مهم را فراهم کردند، اول اینکه دیگر دغدغه مالی را به عنوان یک فعال رسانه ای در شبکه های اجتماعی ندارید و می توان از این ظرفیت برای گرفتن تبلیغات استفاده کرد و به نوعی فضای برابری را در اختیار همگان قرار داد و این فضای برابر، باعث جذب مخاطبان بیشتری شد. نکته دیگر اینکه رسانه های نوین ارزان قیمت هستند و اینکه در بیشتر مکان ها قابل دسترس هستند و بخش زیادی از انتشار بر عهده مخاطب است و این کاربر است که با اتصال به اینترنت بخشی از هزینه ها در این رسانه را متقبل می شود همچنین قابل دسترس در هر شرایط و مکان هستند .
از طرف دیگر کاربر در تولید محتوا هم نقش دارد. مثلا با لایک و گذاشتن نظر و پیشنهاد. از طرفی دیگر با بالا رفتن مخاطب و گرفتن تبلیغات زیاد، رسانه های نوین وارد بازار بورس شدند و سهام شان ارزشمند شد. طبیعی است که در این وضعیت سرمایه گذاری بر روی آنها بیشتر انجام می شود. در حالیکه در گذشته رسانه ها بیش از انکه فرصتی اقتصادی برای صاحبان خود باشند، بستری برای ارائه نظرات در جهت اقناع افکار عمومی یا گروهی خاص بودند .
رسانه های جریان اصلی هنوز خیلی دورتر از رسانه های نوین هستند
امروزه با اتکا به رسانه های نوین فارغ از اینکه در کجای جهان هستید و در کدام دایره جغرافیایی هستید و چه سن و سالی دارید،یا چه جنسیتی دارید زن هستید یا مرد، می توانید به آخرین خبر روز دسترسی داشته باشید و زمان و مکان بی معنا شده اند. در حالیکه چنین رویه ای در رسانه های جریان اصلی برقرار نبوده به خاطر مباحث بروکراسی و فیلترهایی که وجود داشته و دارد، این رسانه ها هنوز خیلی دورتر از رسانه های نوین هستند .
سرعت و همه جایی بودن اخبار از نتایج جدی رسانه های نوین است. در واقع بر حسب نیازهای افکار عمومی، رسانه هایی تولید شدند و ظرفیت هایی ایجاد شدند که این ظرفیت ها در راستای پاسخ به آن نیازها هستند. از طرف دیگر رسانه های نوین موجب شدند که همهی افراد کار خبر انجام دهند و به نظر می رسد آینده متفاوتی هم در انتظار رسانه و هم در انتظار جامعه جهانی است. امروزه جنگ بین غزه و اسرائیل را بیشتر از طریق شهروندان دریافت می کنیم و در اینجا ما با جمعی از روایت ها روبرو می شویم ؛ روایت هایی که هرکدام راوی خود را دارد و دیگر هژمونیِرسانه های جریان اصلی برای دریافت واقعیت ما را محاصره نمی کند .
مخاطب در رسانه های نوین روایت سازی می کند
نگاه شما به روایت سازی که این روزها از رسانه های جریان اصلی و رسانه های نوین منتشر می شود، چیست؟
در رسانه جریان اصلی ما دارای یک روایت ثابت هستیم که بر اساس زیر روایت های موجود، وارد میدان می شود. ولی در رسانه های نوین با مجموعه ای از روایت روبرو می شویم که تشخیص کلان روایت بستگی به خواست مخاطب دارد و اینجاست که تبدیل به کلان روایت می شود. نه اینکه از قبل کلان روایت تعریف شده باشد و بر مبنای آن، زیر روایت ها منتشر شود، بلکه به میزان استقبال مخاطبان از آن روایت ها، کلان روایت ها انتخاب می شود. حال این کلان روایت می تواند هر چیزی باشد، می تواند مصداق نظر شما و یا مصداق نظر حاکمیت باشد. به همین خاطر بدافزارهای متعددی تولید می شود و ربات وارد میدان می شود که بتوانند کلان روایت مورد نظر خود را تولید کنند ولی به رغم تلاش هایی که از سوی آنها صورت می گیرد، مثل هکرها و نیروهای سایبری، هنوز نمی توانند کلان روایت را تغییر دهند، چون جمعیتی که تولید روایت متعدد می کند، بر حسب انتخابی است که انجام می دهد. اصلا نمی گوییم فعالیت آنها بی تاثیر است، اما میزان اثر بخشی آنها خیلی کاهش پیدا کرده است. پس در سپهر رسانه ای جدید، رسانه ها با کمک مخاطب به تولید کلان روایت ها می پردازند و بر روی آنتمرکز می کنند.
رسانه های نوین باعث تغییر نگاه به همه رسانه ها شده اند. اگر زمانی رسانه را برای سرگرمی و اطلاع رسانی و…تعریف می کردیم، امروز رسانه های نوین به عرصه هایی وارد شدند که در برخی موارد قالب دیپلماتیک به خود گرفته اند و یا در برخی موارد قالب شرکت های تجاری به خود گرفته اند. مثلا همین ظرفیت اینستاگرام برای فروش محصولات و تبلیغ کالا توسط زنان، اتفاق مبارکی بود. با توجه به فرصت محدود شغلی برای زنان، این پتانسیل در جای خوبی به کار گرفته شد و فرصت بازاریابی خوبی ایجاد شد از طرف دیگر، امکان ارتباط سریع با مخاطب و مشتری هم ایجاد شد. در واقع در این فضا با حداقل نیرو و حداکثر ظرفیت و سودهای بسیار خوب، تحولات زیادی در عرصه جامعه به وقوع پیوست.
همچنین در حوزه اجتماعی اتفاق جدیدی که افتاد، اینکه فضایی به نام “کلاب هاوس” ایجاد شد که رسانه های جریان اصلی را با چالش های زیادی روبرو کرد، کلاب هاوس توانست جمع کثیری از آدم ها را در موضوعات مختلف کنار هم قرار دهد. همچنین در این فضا با جمع زیادی از مخاطب روبرو هستید که همگی آماده صحبت کردن هستند و شبیه به یک تریبون آزاد است که همیشه در دنیای واقعی به دنبال آنیم.
رسانه های نوین ابزار گفتگو را به رسمیت شناخته اند
فضایی خوب که حتی مخاطب هر اعتراض و نکته ای داشته باشد، می تواند به صورت صریح و بی پرده اعلام کند. فضای ایده آل زندگی در جامعه عینی را ما توانستیم در رسانه های نوین و در عرصه مجازی ببینیم و این اتفاقی بود که این رسانه ها توانستند رقم بزنند. درست است که برگزاری میزگرد در رسانه های سنتی همواره برقرار بوده و هست اما این شکل از میزگرد امروزه در رسانه های نوین شکل و شمایل کاملا نویی به خود گرفته که به شدت مخاطب را درگیر می کند. اینجا نوعی دموکراسی برقرار شده که ابزار گفتگو را به رسمیت شناخته و درجهت نشر آن اقدام می کند .
رسانه های نوین دریچه های جدیدی برای کمبود رسانه های جریان اصلی ایجاد کردند و عرصه های تازه ای ایجاد کردند. برای اینکه رسانه ارتقا پیدا کرد و جایگاه آن بیشتر در اختیار مخاطب قرار گرفت و تسلط منابع و سرمایه هایی که از قبل بر روی رسانه ها سنگینی می کرد، تبدیل به تعامل و عدالت رسانه ای شد؛ رسانه های قدرتمند رسانه هایی بودند که سرمایه بیشتری داشتند و دایره تاثیر گذاری افزونتر. اما اینجا همه در شرایط برابر کار می کنند و انتخاب با مخاطب است نه سرمایه و تجهیزات.
رسانه جریان اصلی جوابگوی نیاز مخاطب نیست
با وجود اشاره شما به قدرت رسانه های نوین و تغییر و تحولات در جامعه به خاطر عملکرد آنها، شاهد اقداماتی در سطح رسانه های نوین چون فیلترینگ و به گفته برخی کارشناسان اعمال محدودیت و نظارت بر آنها هستیم..ارزیابی شما چیست؟
همواره ما بیش از اینکه تحت تاثیر منابع مالی و سرمایه ای بوده باشیم، تحت تاثیر تصمیم گیری های سیاسی بوده ایم. تصمیم گیری های سیاسی باعث شده تا اعتماد به رسانه های جریان اصلی به حداقل برسد. به خاطر همین به ناچار وارد رسانه های نوین می شویم و در آنجا مدام مشغول بازتولید اندیشه می شویم. چون رسانه جریان اصلی جوابگوی نیاز مخاطب نیست و مدام بر حسب ملاحظاتی چون امنیتی، سیاسی، کار می کنند ، پس به صورت ناخودآگاه، ابزارهای کنترلی افزایش پیدا می کند و ممنوعیت ها زیاد می شود. تا زمانیکه کفه ممنوعیت بر کفه آزادی ها غلبه کند، شاهد افول اعتماد خواهید بود.
یکی از مولفه های مهم که باعث می شود، رسانه کار خودش را انجام دهد، اعتمادمخاطب است. شما زمانی می توانید از تبلیغ یک محصول صحبت کنید که اطمینان به خواندن و دیدن آن از سوی مخاطب دارید. باید با نگاه تعاملی به رسانه ها نگاه کرد. از طرفی دیگر ضرورت وجود نگاه بلند مدت به رسانه ها الزامی است. در نگاه کوتاه مدت باید همه چیز را ببندید و تحت کنترل داشته باشید. اما نگاه کلان و بلند مدت به دنبال اعتمادسازی و حفظ اعتماد مخاطب است. چون برای اداره کشور نیاز به اعتماد مخاطب دارد. منِ حاکمیت از ظرفیت اقتدارم استفاده می کنم و رسانه را در مسیر کارکردهای اصلی خودش قرار می دهم و به آن کمک می کنم تا در مسیر خود حرکت کند. چون رسانه ها ضربه گیر اتفاقات اجتماعی هستند و تجربه نشان داده در کشور ما که احزاب قوی نیستند، رسانه ها بخشی از مسئولیت سیاسی جامعه را بر عهده دارند.
احزاب اختلافات و رویکردها را در قالب مدنی تعریف می کند و از ابزار سیاسی و مدنی استفاده می کند و تعارضات جدی ایجاد نمی کند. روزنامه ها و رسانه های نیز درکشور ما همین مسؤولیت را دارند این علاوه بر مسوولیت های دیگر آنها در نشر و اطلاع رسانی خبری است ، آنها ضربه گیر بروز تنش های عمیق هستند چون برخی از آنها نقش احزاب را هم بازی می کنند می توانند با ارائه راهکار مدنی و فرصت گفتگو و ایجاد ارتباط با مخاطبان فضا را متعادل کنند و ابزارهای مدنی را اولویت ببخشند.
در این فضا و با ایفای چنین نقشی از سوی برخی از آنها به نظر می رسد، رسانه ها نه تنها عرصه اجتماعی و سیاسی را متناسب می کنند و از افراط جلوگیری می کنند، بلکه ظرفیتی به وجود می آورند و باتوجه به اعتماد سازی که انجام داده اند در بزنگاه به حاکمیت و دولت ها کمک می کنند.
دست سیاست را نسبت به رسانه محدود تر کنیم
پس اگر با نگاه کوتاه مدت به رسانه ها بنگریم تبعات و آثار زیادی دارد. چرا که وقتی اعتماد مخاطب را از دست می دهید و فیلترینگ ایجاد می شود، مرجعیت خبری و رسانه ای را از دست می دهید. چون خبر واقعی جامعه را منتشر نمی کنید و در حاشیه حرکت می کنید و افراد و رسانه های دیگر این کار را انجام می دهند. اگر دست سیاست را نسبت به رسانه محدود تر کنیم و آنقدر دستشان باز نشود که هویت رسانه و اعتماد مخاطب را به رسانه سلب کنند می توان آینده بهتری را برای رسانه ها تعریف کرد.
نیازمند روایت متناسب و واقعی از وقوع وقایع هستیم
چون این مهم ، تمام بخش های رسانه را تحت تاثیر قرار داده وقادر است کارکردهای بسیار عالی در جامعه ایجاد کند. چه بسا مرجعیت رسانه ای برمی گردد و می تواند جلوی فسادهای زیادی را بگیرد، البته اگر اجازه دهیم رسانه ها با همین قوانین موجود فعالیت داشته باشد. اما اگر غیر از این باشد و ما اسیر نگاه کوتاه مدت و بگیر و ببند باشیم، رسانه خاصیت خود را از دست می دهد.
در دهه ۷۰ و ۸۰ اوج رسانه های داخلی بود و مرجعیت داشتند که بی نظیر بود. اما الان برای مخاطب فرقی نمی کند که کدام رسانه چه مطلبی نوشته است چون اغلب اخبار شبیه هم شده اند. در این وضعیت مخاطب سراغ رسانه های خارجی می رود و طبیعتا آنها اخبار ما را با حب و بغض تهیه و با سوگیری تهیه می کنند، کاملا درست است. اما ما این فضا را برای رسانه ها و خبرنگاران محدود ساخته ایم ؛ خبرنگاران و رسانه ها می خواهند از ابعاد مختلف به سوژه ها بپردازند. ما نیازمند روایت متناسب و واقعی از وقوع وقایع هستیم تابتوانیم ضمن احترام به مخاطب پویا امروزی، هویت رسانه را برای آن محفوظ داریم .
هر چقدر رسانه های جریان اصلی را کنترل کنید قادر نخواهید بود رسانه های نوین را کنترل کنید چرا که رسانه های نوین بر روی ابرها در حال حرکت هستند. هر وقت توانستید به ابرها دسترسی داسته باشید، آنوقت دستتان به رسانه های نوین هم خواهد رسید. در این باره حجم خرید و فروش فیلتر شکن می تواند تمایل مخاطب را برای ورود به رسانه های نوین، واضح تر نشان دهد. ترنور مالی خرید فیلترشکن را ببینید که بین ۲۵ تا ۳۰ هزار میلیارد است. از طرفی دیگر و با وجود اینتمایل و حجم مالی فیلتر شکن در ایران، ما در یک سال گذشته با هک سایت های رسمی در کشور روبرو بودیم، منکر حملات دشمن نیستم و در همه جای دنیا این رویه وجود دارد. اما این که در کشور ما مقداری بیشتر شده، علت دارد. دلیلش زیرساخت های فنی در کشور و ارتباط آن با استفاده از فیلترشکن ها است. در طول یکسال گذشته ما به طور مداوم از فیلتر شکن استفاده می کنیم و فیلتر شکن در دیواره دفاعی سیستم اینترنت اختلال ایجاد می کند که باعث ورود هکرها می شود ؛ این فقط به دلیل محدودیت های غیر قابل باور در کشور است.
چارهای به جز باور رسانه های نوین نداریم
با شیوه کنونی که به رسانه ها نگاه می شود و با آنها برخورد می کنند، نمی توان انتظار داشت مرجعیت خبری به داخل کشور برگردد. اگر می خواهیم این اتفاق رخ ندهد باید سیاست به شکل عام دستش را از روی رسانه ها بردارد. اگر بتوانیم رسانه های خودمان را از این وضعیت نگران کننده خارج کنیم و روایت اصلی در اختیار آنها قرار گیرد، چارهای به جز باور رسانه ها و رقیب سرسخت و توانمند آنها در رسانه های نوین نداریم. باید روایت اصلی را رسانه های داخلی که بر حفظ منافع ملی و منطبق بر ساختار منافع ملی و درک شرایط خاص جامعه و بین الملل است، منتشر کنند. چاره ای جز این نیست که محدودیت را حذف کنیم و دستمان را از روی سر رسانهها برداریم.
به نظر شما مسئولان ما متوجه اثر بخشی قدرت رسانه های نوین شده اند یا نیازمند سواد رسانه ای هستند؟
اگر مسئولان قدرت رسانه های نوین را درک نکرده اند پس چرا در شبکه های اجتماعی جدید فعالیت دارند؟ چرا اکانت توییتری دارند؟ چرا صفحه اینستاگرامی دارند و در یوتیوب هستند و در حال فعالیت در این رسانه ها هستند؟ به نظرم موضوع در اینجا نشناختن رسانه نیست، بلکه اعتمادشان به افکار عمومی کم است.
اگر توجیه مسئولی این باشد که من ابعاد رسانه های نوین را میشناسم و دلیل ورود و فعالیت به خاطر شناسایی دشمن است، باید بگوییم که مردم زودتر از شما وارد این رسانهها شدند و می دانند در این فضا چگونه فعالیت و زندگی کنند. در مجموع ارتقای سواد رسانه ای را می توانیم به مردم از طریق رسانه های موجود و پلتفرم ها بیان کرد که کمتر آسیب ببینند ، اما باید بدانیم مردم رسانه اثر گذار را بیشتر می پسندند .
راهکار موجود چیست؟
ما نیاز به دو مقوله جدی در کلان جامعه داریم، یک اینکه باور کنیم رسانه های جریان اصلی، یک رقیب جدی دارند و باید آن را بپذیرند. خوشبختانه رسانه های جریان اصلی مثل مطبوعات و صدا و سیما این رقیب را پذیرفتند، اما این مساله از سوی جامعه سیاسی کشور ما که قدرت در اختیار دارد، پذیرفته نشده است و فکر می کند باید با آن مبارزه کند. همانقدر که تلویزیون و فیلم و موسیقی و کتاب می تواند اثر داشته باشد، رسانه نوین هم می تواند اثرات زیادی داشته باشد، با این تفاوت که مخاطب بیشتری دارد و سرعتش بالاتر است و توانش بیشتر است. نظام رسانه ای با داشتن این مقوله نمی تواند سخت گیری خود را به رسانه های جریان اصلی وارد کند و بگوید نمی توانم با رسانه های نوین کار کنم ؛ ناتوانی او دلیل بر نبودش نیست ، پس فرصت را برای یادگیری و بازخوانی خودشان فراهم کنند.
نکته بعدی اعتماد است و بازگشت روایت ها و مرجعیت خبری به داخل است. اگر واقعا نگران منافع ملی و آینده کشور هستیم، باید مرجعیت خبری را در داخل کشور قرار دهیم، اگر مرجعیت داخل کشور باشد، حتی اگر بد هم باشد، دیگر برای ما روایت سازی نمی شود.
به نظرم عصر تازه ای برای زندگی ایجاد شده و تمام شکاف های نسلی، جنسیتی، قومی فراملی و اقتصادی و سیاسی را رسانه های نوین پر کرده اند و این مباحث در رسانه های نوین بروز و ظهور پیدا کرده است؛ این عرصه فرصت های تازه و امکانات بیشتری برای برای جامعه پذیری و هویت فردی فراهم کرده و بستر مطلوبی برای اشتغال و کار و مبادله فرهنگی و گفتگو ایجاد کرده، باور کردنش سخت است، اما وجود دارد.
ارسال نظر