شیوع مصرف گل میان نوجوانان؛ بررسی دقیق آمار و عوامل
در سالهای اخیر، آمارها و گزارشهای رسمی نشان میدهند که مصرف گل میان نوجوانان ایران به شکلی نگرانکننده در حال افزایش است. بر اساس دادههای ستاد مبارزه با مواد مخدر و پژوهشهای وزارت بهداشت، میانگین سن شروع مصرف مواد در کشور به حدود ۱۷ سال کاهش یافته و در میان این گروه سنی، «گل» به یکی از رایجترین انتخابها تبدیل شده است.
بسیاری از نوجوانان به اشتباه تصور میکنند گل ماده ای طبیعی و بیضرر است، در حالی که این نوع از ماری جوانا دارای درصد بالایی از ماده فعال THC است؛ ترکیبی که مستقیماً بر مغز در حال رشد نوجوان اثر میگذارد و میتواند پیامدهای ماندگاری بر سلامت روان و عملکرد شناختی او داشته باشد.
آمار و شیوع مصرف گل میان نوجوانان ایرانی
طی سال های اخیر، روند مصرف گل در ایران به ویژه میان نوجوانان و جوانان افزایش قابل توجهی داشته است. نتایج پژوهش های رسمی و مطالعات علمی داخلی و بین المللی نشان میدهد که «گل» یا ماری جوانای صنعتی، در حال تبدیل شدن به یکی از مواد پرمصرف در میان نسل جدید است.
بر اساس مرور سیستماتیک بیش از ۹۰ مطالعه انجامشده در ایران، میزان مصرف گل در جمعیت عمومی برای مردان حدود ۱٫۳ درصد و برای زنان ۰٫۲ درصد برآورد شده است. اما با تمرکز بر گروههای سنی پایینتر، بهویژه نوجوانان و جوانان، این آمار بهطور چشمگیری افزایش مییابد.
در برخی تحقیقات، حدود ۹ درصد از نوجوانان پسر تجربه مصرف گل را گزارش کردهاند و در میان دانشآموزان دبیرستانی نیز نزدیک به ۵ درصد اعلام کردهاند که دستکم یکبار این ماده را امتحان کردهاند.
آمارهای منتشرشده از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر و وزارت بهداشت نیز مؤید همین نگرانی است. طبق این گزارشها، بیش از نیمی از مصرفکنندگان گل در ایران در بازه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال قرار دارند؛ گروهی که از نظر رشد روانی، اجتماعی و هویتی، آسیبپذیرترین قشر جامعه محسوب میشود. در حال حاضر، گل پس از تریاک و شیشه، سومین ماده مخدر پرمصرف در کشور بهشمار میآید.
در مجموع، اگرچه آمار رسمی مصرف گل در ایران هنوز نسبت به برخی کشورهای غربی پایینتر است، اما روند صعودی آن در میان نوجوانان ایرانی، زنگ خطری جدی برای نظام آموزشی، خانوادهها و سیاستگذاران حوزه سلامت عمومی محسوب میشود.
عوامل گرایش نوجوانان به مصرف گل
افزایش مصرف گل در میان نوجوانان تنها به کنجکاوی فردی محدود نمیشود، بلکه مجموعهای از عوامل روانی، اجتماعی و محیطی در شکلگیری این رفتار نقش دارند. دوران نوجوانی مرحلهای حساس از رشد است که فرد در جستوجوی هویت، استقلال و پذیرش اجتماعی قرار دارد و هرگونه خلأ عاطفی یا فشار محیطی میتواند زمینهساز رفتارهای پرخطر شود.
فشار همسالان و تقلید از دوستان
گروه همسالان نقش تعیینکنندهای در تصمیمهای نوجوانان دارد. بسیاری از نوجوانان برای پذیرفتهشدن در جمع دوستان یا اثبات بلوغ خود، به مصرف گل روی میآورند و همین تجربه اولیه میتواند به وابستگی تدریجی منجر شود.
باورهای غلط درباره بیضرر بودن گل
باور نادرست «طبیعی بودن یعنی بیخطر بودن» یکی از مهمترین عوامل گرایش به مصرف گل است. بسیاری از نوجوانان از غلظت بالای THC و اثرات آن بر حافظه، تمرکز و سلامت روان آگاهی ندارند و تصور میکنند گل اعتیادآور نیست.
کنجکاوی و هیجانطلبی دوران نوجوانی
تمایل به تجربههای جدید و متفاوت، ویژگی طبیعی این دوره سنی است. زمانی که این هیجانطلبی با دسترسی آسان و نبود آگاهی همراه شود، احتمال تجربه اولین مصرف گل افزایش مییابد.
مشکلات خانوادگی و کمبود حمایت روانی
اختلاف والدین، بیتوجهی عاطفی یا نبود ارتباط مؤثر در خانواده میتواند نوجوان را به سمت مصرف مواد سوق دهد. در بسیاری از موارد، گل به ابزاری برای فرار از استرس یا پر کردن خلأ عاطفی تبدیل میشود.
تبلیغات و شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر نقش مهمی در عادیسازی مصرف گل داشتهاند. انتشار محتواهایی که این ماده را بیضرر، سرگرمکننده یا حتی نشانه روشنفکری معرفی میکنند، نگرش نوجوانان را بهطور جدی تحت تأثیر قرار میدهد.
پیامدهای پنهان مصرف گل بر مغز و روان نوجوانان؛ از افت تحصیلی تا وابستگی شدید
مصرف گل صرفاً یک تجربه زودگذر یا تفریح بیخطر نیست. THC موجود در این ماده، بخشهایی از مغز را هدف قرار میدهد که مسئول تصمیمگیری، حافظه، تمرکز و کنترل هیجانات هستند. در دوران نوجوانی که مغز هنوز در حال تکامل است، مصرف مداوم گل میتواند موجب اختلال در رشد عصبی، کاهش توان یادگیری و افت عملکرد تحصیلی شود.
مطالعات نشان میدهد نوجوانانی که بهطور منظم گل مصرف میکنند، در بلندمدت بیشتر در معرض اضطراب، بیانگیزگی، اختلال خواب، کاهش تمرکز و علائم افسردگی قرار میگیرند. در بسیاری از موارد، وابستگی روانی شدیدی شکل میگیرد و فرد بدون کمک تخصصی قادر به ترک گل نیست.
این وابستگی میتواند مسیر تحصیلی، شغلی و اجتماعی نوجوان را بهطور جدی تحت تأثیر قرار دهد و احتمال گرایش به مواد مخدر سنگینتر را افزایش دهد.
متخصصان هشدار میدهند که تأخیر در درمان و ترک گل در نوجوانان، خطر بروز آسیبهای روانی ماندگار را بالا میبرد و روند بازگشت به زندگی عادی را دشوارتر میکند.
راهکارهای پیشگیری و مداخله زودهنگام
اگرچه روند مصرف گل در میان نوجوانان نگرانکننده است، اما این پدیده قابل کنترل است. پیشگیری مؤثر زمانی محقق میشود که رویکردهای تنبیهی جای خود را به آموزش، گفتوگو و مداخله زودهنگام بدهد.
خانواده مهمترین نقش را در این مسیر دارد. ارتباط عاطفی سالم، گفتوگوی بدون قضاوت و ارائه اطلاعات واقعی درباره عوارض مصرف گل، احتمال گرایش نوجوان به مواد مخدر را کاهش میدهد. نوجوانی که در محیط خانواده احساس امنیت و شنیدهشدن دارد، کمتر به رفتارهای پرخطر روی میآورد.
مدارس نیز با آموزش مهارتهای زندگی مانند مدیریت استرس، تصمیمگیری آگاهانه و توانایی نه گفتن، میتوانند نقش مؤثری در پیشگیری ایفا کنند. آگاهی صرف از مضرات کافی نیست؛ نوجوان باید بیاموزد در موقعیتهای واقعی چگونه انتخاب درست انجام دهد.
در کنار این موارد، رسانهها وظیفه دارند در برابر عادیسازی مصرف گل در فضای مجازی، روایت علمی و مسئولانه ارائه دهند و مسیرهای درمان و ترک گل را بهصورت شفاف معرفی کنند. دسترسی آسان به خدمات مشاوره و درمان زودهنگام، میتواند از تبدیل مصرف تفننی به اعتیاد مزمن جلوگیری کند.
در نهایت، مهار افزایش مصرف گل در میان نوجوانان نیازمند همکاری همزمان خانواده، نظام آموزشی، رسانهها و سیاستگذاران حوزه سلامت است. هر روز تأخیر در اقدام، به معنای عمیقتر شدن بحرانی است که آینده نسل جوان کشور را تهدید میکند.
جمعبندی
افزایش مصرف گل در میان نوجوانان ایرانی دیگر یک هشدار نظری یا آماری نیست، بلکه نشانهای روشن از شکلگیری یک مسئله اجتماعی جدی است. کاهش سن شروع مصرف، باورهای غلط درباره بیضرر بودن گل و نقش پررنگ شبکههای اجتماعی نشان میدهد که این پدیده ریشهای عمیقتر از کنجکاوی ساده نوجوانان دارد.
مصرف گل در سنین پایین میتواند روند طبیعی رشد مغز، سلامت روان و مسیر تحصیلی نوجوانان را مختل کند و در بسیاری از موارد به وابستگی روانی و دشواری در ترک گل منجر شود. از سوی دیگر، تأخیر در شناسایی و مداخله، هزینههای اجتماعی و درمانی این آسیب را بهطور قابل توجهی افزایش میدهد.
خارج شدن از این وضعیت تنها با برخوردهای مقطعی یا صرفاً تنبیهی امکانپذیر نیست. آگاهیرسانی علمی، تقویت ارتباط خانواده با نوجوانان، آموزش مهارتهای زندگی در مدارس و دسترسی آسان به خدمات مشاوره و درمان زودهنگام، ارکان اصلی کنترل و کاهش مصرف گل در نسل جوان بهشمار میآیند. آینده سلامت روان جامعه، به تصمیمها و اقداماتی بستگی دارد که امروز در قبال این روند رو به رشد اتخاذ میشود.
ارسال نظر