فرسودگی شغلی معلمان بزرگ ترین تهدید آینده آموزش و پرورش است
تبلیغات

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا گفت: استفاده بهینه از بازخوردهای عملکردی، توسعه فرهنگ سازمانی مثبت، ایجاد محیط های حمایتی و پذیرش نوآوری های آموزشی برای رسیدن به آموزش و پرورش با کیفیت، مستلزم جذب و به کارگیری معلمانی پر انگیزه و با رضایت شغلی بالاست.  رضایت شغلی و انگیزه، نقش مهمی در افزایش تعهد و کارایی سازمان داشته، یکی از عوامل موثر در افزایش بهره‌وری است که شوربختانه در آموزش وپرورش ایران، متاثر از نگاه هزینه ای و کالایی به آموزش، در چهل سال گذشته، از سوی دولتمردان مورد غفلت و بی اعتنایی واقع شده است. امروز بزرگترین تهدید برای آینده آموزش و پرورش، فرسودگی شغلی معلمان است.

وی همچنین افزود: پدیده ای غالب و فراگیر که در اصل، نابودی انگیزه و رضایت مندی شغلی کارکنان مدرسه را آماج حملات بی امان خود قرار داده است. کمبود حمایت اجتماعی، نبود فرصت رشد و بالندگی شغلی، غالب شدن حس بی ارزشی و ناامیدی، شرایط ناگوار اقتصادی و اجتماعی حاکم بر کشور، عدم شفافیت در وظیفه، انتظارات همیشه در حال تغییر، بالا رفتن شمار آسیب های اجتماعی از جمله پرخاشگری در کنار گرایش به اعتیاد یا دیگر رفتارهای پر خطر در مدارس، پایین آمدن آستانه تحمل و تاب آوری والدین و دانش آموزان، رفتار تبعیض آمیز و غیرمنصفانه حاکمیت در نظام پرداخت حقوق و دستمزد به کارکنان دستگاه‌های اجرایی، خستگی شدید بر اثر دو یا چند شغله شدن آنان برای تامین حداقل ها در زندگی از جمله دلایلی است که معلمان را با بحرانی به نام «فرسودگی شغلی» یا «کار زدگی» روبرو ساخته است.

ابراهیم سحرخیز تاکید کرد: نومعلمان یا دانشجومعلمان راه یافته به دانشگاه فرهنگیان وقتی می بینند یا می شنوند فلان دبیر بازنشسته ریاضی ، درست  ، فردای بازنشستگی، مجبور است برای جبران ناترازی در دخل و خرج خود، به عنوان نگهبان در یک پروژه ساختمانی، شبانه روز از خانواده دور مانده، حیثیت شغلی خود را برای دریافت تنها ۸ میلیون تومان ناقابل به حراج بگذارد، تازه می فهمند منزلت و کرامتی که خیلی از بزرگان در وصف معلمان گفته یا نوشته اند سرابی بیش نیست! «فکر نان باش که خربزه آب است!»

معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش افزود: برخی از جامعه شناسان بر این باورند که «پدیده چند شغله بودن را باید فراتر از یک راهبرد معیشتی به مثابه نشانه ای از نارسایی های ساختاری در بازار و اقتصاد ایران تفسیر کرد که در بلندمدت به آنومی یا بی هنجاری انجامیده با رفتن به سوی فردگرایی افراطی، شکاف نسلی و تشدید تعارضات خانوادگی، کاهش زمان فراغت و استراحت، فشار و فرسایش ناشی از آن پیوندهای اجتماعی و هنجارهای حاکم بر زندگی را نیز تضعیف خواهدکرد.» این داستان وقتی جالب تر می شود که بشنوید به روایت  برخی از استارتاپ های فعال در بازار کسب و کار ایران «بیش از ۲۲ درصد از متخصصان از جمله معلمان و پرستاران، برای امرار معاش، ناگزیر به شغل دومی مثل نظافتچی شدن، روی آورده اند.»

سحرخیز در ادامه افزود: پر کردن کلاس های شلوغ بین ۴۰ تا ۵۰ نفره با گستره متنوعی از معلمان بازنشسته، حق التدریسی های در انتظار استخدام، تازه معلمان ناامید از آینده، یا معلمانی که مجبورند با اضافه تدریس یا روی آوردن به شغل دوم یا سوم، صبح را شب کنند، گفتن از تحول یا بهره وری در آموزش، سخنی بیهوده است! بیچاره کسی که سر و کارش با برخی از مدارس غیردولتی افتاده باشد که به معلم به چشم غلام زرخرید، نگاه کرده، انتظار دارند تمامی هنجارهای آموزشی و اجتماعی، قربانی همان شهریه ای شود که به حساب موسس واریز می شود.

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی