یادداشت
هورهای بینالنهرین در سایهی دیپلماسی فراموششده
بهنام اندیک ، دانشجوی دکترای منابع آب
به همت کمپین زاگرس مهربان و تحت عنوان سلسلهبرنامههایی با نام «یک جرعه علوم انسانی»، این فرصت پیش آمد که پای صحبتهای متولیان رودخانههای فرامرزی وزارت نیرو در خصوص تالاب هورالعظیم یا به عبارتی بهتر تالاب هورالهویزه بنشینیم؛ تالاب بینالمللیای که از سمت غرب توسط رود دجله در عراق و از سمت شرق توسط رود کرخه در ایران تغذیه میشود.
![]()
نشست با بررسی تاریخچهای از وقایع رخداده پیرامون تالابهای جنوب عراق، یا آنطور که مشهور شدهاند، هورهای بینالنهرین (هورالحمار و هورالمرکزی در عراق و هورالهویزه مشترک بین ایران و عراق) آغاز شد و در آن، تشریح دقیقی از آنچه بر سر این هورها تا پیش از ساخت سد کرخه آمده بود، ارائه شد. در واقع، این ارائه نوری بر حقایقی انداخت که تا پیش از آن، در افکار عمومی ایران کمتر دربارهشان سخن به میان آمده بود: اقداماتی در عراق که منجر به آسیب جدی به حیات هورهای بینالنهرین و از جمله هورالهویزه و بخش ایرانی آن یعنی هورالعظیم شد.
مرور اتفاقات رخداده در سمت عراق، از جمله توسعه قابلتوجه سازههای مهار و انحراف آب در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی — که تنها یکی از آنها انحراف آب از سد سامرا بر روی رودخانه دجله به سمت دریاچه الثرثار با ظرفیت اسمی ۸۳ میلیارد مترمکعب است — در کنار تصمیم صدام برای خشککردن هورها در دهه ۱۹۹۰ میلادی به دلایل سیاسی داخلی، و همچنین پروژههای توسعه زیرساختهای هیدرولیکی در کشور ترکیه در قالب پروژه گاپ، بهخوبی ماجرای خشکشدن هورالهویزه را تا پیش از ساختهشدن سد کرخه و احداث دایک مرکزی از سوی ایران به تصویر کشید. تصویری که متولیان امر در ایران آنچنان از بازنمایی آن در جریان رسانهای داخلی و به طریق اولی منطقهای غفلت ورزیدند که گویی مقصر خشکشدن هورهای قرارگرفته در داخل خاک عراق نیز، اقدامات ایران در بالادست رودخانه کرخه است.
در پرسش از مدیر دفتر رودخانههای فرامرزی، پاسخی که ارائه شد بیش از آنکه توضیحی برای علت انفعال متولیان دیپلماسی آب کشور در پیشبرد دیپلماسی عمومی و ذیل آن دیپلماسی رسانهای پیرامون اقدامات عراق و اثرات آن بر تالاب هورالهویزه باشد، تلاشی در راستای مبرا کردن آن دفتر از مسئولیت بود.
در ادامه نشست اما، ارائهدهنده گزارش بهصورت ضمنی تلاش داشت با استفاده از ابهام علمی موجود حول سهم هر یک از دو رودخانه دجله و فرات در تأمین حقابه هورالهویزه، آبگیری سد کرخه را بهعنوان عاملی برای افزایش سطح هورالهویزه معرفی کند. در واقع، همزمانی تقریبی ویران کردن دایکهای ایجادشده در زمان صدام حسین برای خشککردن هورها — پس از سقوط دولت او و توسط مردم بومی عراق — با فرایند آبگیری سد کرخه، که منجر به افزایش سطح کلی هورهای بینالنهرین شده بود، بهعنوان دلیلی برای اثر مثبت سد کرخه بر افزایش سطح هورها و بهخصوص هورالهویزه بیان شد.
در واقع، ارائهدهندگان با تکیه بر یک روایت انتخابی از تحولات هورها پس از ساخت و آبگیری سد کرخه و دایک مرزی، تنها بر بخشهایی تأکید کردند که تأییدکننده اقدامات وزارت نیرو بود.
با این حال، صرف برگزاری این نشست و پاسخگو شدن متولیان امر دیپلماسی آب کشور نکتهای مثبت است که باید به فال نیک گرفت. امید که بیشازپیش شاهد برگزاری این نشستها باشیم.
ارسال نظر