رکنا گزارش می دهد
بحران چاقی خاموش در مدارس ایران / از هر 3 دانشآموز، یک نفر در حال ورود رسمی به چرخهی بیماریهای مزمن است
رکنا، پنج میلیون دانشآموز ایرانی همین حالا در مرز چاقی و بیماریهای مزمن ایستادهاند؛ نسلی که هنوز حتی دیپلم نگرفته، اما بهزودی قربانی دیابت، فشار خون و افسردگی خواهد شد. این فقط یک آمار پزشکی نیست، سند رسمی شکست آموزشوپرورش و وزارت بهداشت در سادهترین وظیفهشان یعنی سالم نگهداشتن بدن کودکان این کشور است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، معاون وزیر آموزش و پرورش امروز گفت و بیان کرد که در مدارس ایران، بهازای هر ۴۱۰ دانشآموز فقط یک معلم تربیت بدنی وجود دارد. این عدد یعنی در بسیاری از مدارس، زنگ ورزش نه یک «فرصت سلامت»، بلکه صرفاً یک خانهخالی در برنامه هفتگی است که یا با ریاضی و دینی پر میشود یا به استراحت معلم پایه اختصاص مییابد.
این سخنان در حالی مطرح است که محمد وحیدی، مشاور وزیر آموزش و پرورش، خرداد ماه امسال در گفت و گویی عدد ترسناکتری اعلام کرده: ۵ میلیون دانشآموز دارای اضافهوزن یا چاقی هستند. این یعنی تقریباً از هر سه دانشآموز، یک نفر در حال ورود رسمی به چرخهی بیماریهای مزمن است. اگر این آمار را بر کل جمعیت دانشآموزی کشور ـ(حدود ۱۷ میلیون نفر ) بگذاریم، در واقع با یک فاجعه روبهرو هستیم.
در دوران کرونا، طرحی به نام «کوچ» (کنترل وزن و چاقی) اجرا شد. خروجی پایش آن طرح نشان میداد ۳۰/۱ درصد از دانشآموزان اضافهوزن در دوره کرونا ، با اجرای چند برنامه کوتاهمدت ، این عدد به ۲۷ درصد رسید، اما نکته تکاندهنده آنجاست که از آن زمان تاکنون هیچ پایش جدیدی منتشر نشده است این را امروز معاون وزیر آموزش و پرورش در نشست خبری با اصحاب رسانه گفت و حتی آمار محمد وحیدی یک آمار کامل و بر اساس پایش نیست بلکه تخمینی است.
وظیفه آموزش و پرورش چه بود و چه نکرد؟
باید حداقل استاندارد دو زنگ ورزش واقعی و تخصصی در هفته را تضمین میکرد، اما اکنون حتی معلم کافی برای اجرای نیمزنگ فعالیت بدنی هم وجود ندارد. باید سواد حرکتی از اول ابتدایی آموزش داده میشد، اما امروز دانشآموز کلاس ششم حتی نمیتواند یک دوی ساده بدون نفستنگی انجام دهد.
وزارت بهداشت کجاست؟
چاقی در سنین مدرسه یعنی دیابت زودرس، فشار خون، کبد چرب، افسردگی، اختلال خواب و کاهش قدرت شناختی در سنین پایین. اینها هزینههای مستقیم برای نظام سلامت است. اما وزارت بهداشت در بهترین حالت نقش سخنگوی بحران را بازی میکند، نه مجری آن.
چرا هیچ برنامه مشترک در حال اجرای موثری،بین دو وزارتخانه برای کاهش وزن دانشآموزان وجود ندارد؟ چرا در مدارس، مربی بهداشت فقط مسئول چک کردن ناخن و مو دانشآموز است، نه فشار خون و توده بدنی؟اگر امروز کاری نکنیم، ده سال بعد چه میشود؟پنج میلیون کودک امروز، پنج میلیون بیمار مزمن فردا هستند. این یعنی ، افزایش سرسامآور هزینههای درمانی کشور،کاهش بهرهوری نیروی کار نسل آینده،تبدیل چاقی و بیماری به «هنجار زیستی» در جامعه. حالا دیگر مسئله فقط «وزن» نیست؛ مسئله آینده یک نسل است.
چاقی دانشآموزان، یک مشکل فردی نیست؛ یک شکست حاکمیتی است.وقتی دولتی نمیتواند حتی بدن فرزندانش را سالم نگه دارد، دیگر از آن دولت چه انتظاری میتوان داشت؟ آموزش و پرورش اگر واقعاً دغدغه سلامت دانشآموز دارد، باید بهجای بخشنامه و شعار، از فردا اول صبح، زنگ ورزش را بهعنوان «درس اصلی و اجباری» اجرا کند. اگر امروز کاری نکنیم در چند سال آینده با بزرگترین شکست سلامت عمومی در تاریخ معاصر ایران مواجه خواهیم شد.
ارسال نظر