جنگ آب در راه شمال ایران/ سدها باعث تغییر مسیر رودخانه ها شدند/ شورای عالی آب عملکرد بی اعتنا و منفعل دارد/نوار شمالی دیگر ظرفیت نزاع اجتماعی بر سر منابع را ندارد

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، وقتی بحران بی‌آبی به گیلان، مازندران و گلستان می‌رسد، یعنی دیگر چیزی برای از دست دادن نمانده است. این سه استان که زمانی به‌عنوان پناهگاه آبی ایران شناخته می‌شدند، امروز به‌دلیل ساخت‌وساز بی‌رویه، تخریب جنگل‌ها، توسعه‌ی بی‌پایان ویلاسازی، کشاورزی پرمصرف و برداشت بی‌ضابطه از منابع آب سطحی و زیرزمینی، در آستانه‌ی خشکی قرار گرفته‌اند. رسیدن بحران به این مناطق، مهر تأییدی است بر این‌که فاجعه‌ی آبی کشور نه نتیجه‌ی کم‌بارشی، بلکه محصول یک مدل توسعه‌ی ویرانگر و بی‌اعتنا به بوم‌سازگان است؛ مدلی که حالا آخرین سنگرهای طبیعی ایران را هم به زانو درآورده است.

در ادامه گفت و گوی رکنا با علی شریعت دبیر فدراسیون صنعت آب کشور را می خوانید.

سقوط اکوسیستم‌های آبی شمال کشور؛ تغییرات اقلیمی یا سوءمدیریت؟

خبرنگار: سقوط اکوسیستم‌های آبی در شمال کشور، محصول تغییرات اقلیمی است یا سوءمدیریت؟ با توجه به اینکه استان‌های گیلان، مازندران و گلستان از پُربارش‌ترین مناطق ایران بوده‌اند، آیا روند خشکی رودخانه‌ها، تالاب‌ها و کاهش سطح سفره‌های آب زیرزمینی را می‌توان صرفاً به تغییرات اقلیمی نسبت داد؟ یا نقش اصلی را مدیریت ناکارآمد منابع آب، سدسازی‌های بی‌ضابطه و تخریب جنگل‌ها بازی می‌کند؟

علی شریعت، دبیر کل فدراسیون صنعت آب اینگونه به این سوال پاسخ داد: سقوط اکوسیستم‌های آبی در شمال ایران، به‌ویژه تالاب‌ها و رودخانه‌ها، به‌مثابه دیگر مناطق کشور، محصولی چندلایه است؛ ترکیبی از تغییرات اقلیمی از یک‌سو و سوءمدیریت منابع آبی از سوی دیگر. باید توجه داشت که استان‌های شمالی، علی‌رغم برخورداری از میزان بارش بالا، به‌ویژه در سال‌های گذشته، امروز با بحران‌های جدی آبی مواجه‌اند؛ بحران‌هایی که ریشه در عوامل مختلفی دارد و نمی‌توان صرفاً یک دلیل را برای آن کافی دانست.

در زمینه تغییرات اقلیمی، ما با افزایش میانگین دمای هوا، تغییر در الگوهای بارندگی و بروز خشکسالی‌های شدیدتر و طولانی‌مدت‌تر مواجه هستیم. این تغییرات، خصوصاً در فصل تابستان، بر منابع آبی اثرگذار بوده و موجب کاهش ذخایر آبی و فشار بر رودخانه‌ها و تالاب‌ها شده‌اند.

از طرف دیگر، سوءمدیریت منابع آب نیز به‌ویژه در بخش کشاورزی و در حوزه ساخت سدها، تأثیر قابل‌توجهی داشته است. برداشت‌های بی‌رویه، سدسازی‌های بی‌ضابطه، حفر چاه‌های عمیق، همه و همه از جمله عواملی هستند که منجر به افت سطح آب‌های زیرزمینی، خشک شدن تدریجی رودخانه‌ها و در نهایت نابودی اکوسیستم‌های آبی شده‌اند. در این میان، تخریب جنگل‌ها نیز نقش تعیین‌کننده‌ای دارد؛ جنگل‌ها به‌عنوان یکی از مهم‌ترین منابع جذب آب، با قطع بی‌رویه درختان و تخریب برای کشاورزی یا ساخت‌وساز، کارکرد طبیعی خود را از دست داده‌اند و این امر بر چرخه آب و اقلیم منطقه تأثیر منفی گذاشته است.

مهاجرت به شمال؛ راه فرار از خشکسالی یا انتقال بحران؟

خبرنگار: آیا بارگذاری جمعیتی جدید در شمال کشور با بحران آبی این مناطق در تضاد نیست؟ در سال‌های اخیر، مهاجرت از استان‌های مرکزی و خشک ایران به شمال کشور به‌وضوح افزایش یافته؛ این در حالی است که منابع آبی سه استان شمالی نیز در حال فروپاشی است. چرا هیچ سیاست بازدارنده‌ای در قبال این مهاجرت بی‌رویه اتخاذ نشده و آیا می‌توان گفت که دولت عملاً با انتقال بحران، بحران تازه‌ای ساخته است؟

علی شریعت چنین پاسخ داد: مهاجرت بی‌رویه به استان‌های شمالی کشور، پدیده‌ای است که در سال‌های اخیر با سرعت و شدت قابل‌توجهی رخ داده است. دلایل این مهاجرت، هم اقتصادی است و هم اقلیمی. بسیاری از مهاجران، از استان‌هایی که با خشکسالی‌های شدید و بی‌ثباتی معیشتی مواجه‌اند، به شمال کشور پناه می‌آورند؛ مناطقی که در نگاه اول از لحاظ طبیعت، کشاورزی و حتی فرصت‌های شغلی در حوزه گردشگری جذاب‌تر به نظر می‌رسند. اما مسئله اینجاست که منابع آبی این مناطق دیگر ظرفیت این حجم از مهاجرت و اسکان را ندارند.

در واقع، ما با نوعی تضاد ساختاری مواجه‌ایم، از یک سو، فروپاشی منابع آبی شمال کشور و از سوی دیگر، افزایش فشار جمعیتی به همین مناطق. متأسفانه تاکنون سیاست بازدارنده‌ی مؤثری برای کنترل این مهاجرت‌ها تدوین و اجرا نشده است. دولت‌ها در این زمینه یا سکوت کرده‌اند یا برخوردی منفعلانه داشته‌اند. همین عدم مداخله موجب شده که عملاً بحران از مناطق خشک به مناطق مرطوب‌تر منتقل شود، و این انتقال بحران، به‌جای حل مسئله، تنها شکل آن را تغییر داده است.

ظرفیت زیستی و زیرساختی استان‌های شمالی بیش از حد بارگذاری شده است و بدون مدیریت مهاجرت و برنامه‌ریزی برای توزیع متوازن جمعیت و منابع، این فشار نه‌تنها ادامه خواهد داشت بلکه تبعات ویران‌گر آن در سال‌های آینده نمایان‌تر خواهد شد.

سدسازی و دخالت‌های مهندسی؛ آدرس غلط توسعه؟

خبرنگار: نقش پروژه‌های عمرانی و سدسازی در خشکی رودخانه‌های شمال چیست؟ در دهه‌های اخیر، پروژه‌های متعددی از جمله سدسازی، تغییر مسیر رودخانه‌ها و ساخت‌وساز در بسترهای آبی در شمال کشور اجرا شده‌اند. به‌طور مشخص، آیا می‌توان برخی از رودخانه‌هایی که خشک یا نیمه‌خشک شده‌اند را قربانی این مداخلات مهندسی‌شده دانست؟ آیا مطالعات محیط‌زیستی این پروژه‌ها واقعی بوده‌اند یا صوری؟

علی شریعت اینگونه در جواب گفت: در سال‌های گذشته، شاهد افزایش تب سدسازی در کشور و به‌ویژه در استان‌های شمالی بوده‌ایم. پروژه‌های سدسازی معمولاً به دلیل مقیاس بزرگ، جلوه‌های عمرانی و امکان بهره‌برداری سیاسی و رسانه‌ای، برای مسئولان جذابیت خاصی داشته‌اند. این پروژه‌ها اغلب بدون بررسی واقعی ضرورت ساخت آن‌ها، اجرا شده‌اند. در حالی که ساخت سد اگر بدون ملاحظات دقیق زیست‌محیطی و اقلیمی باشد، قطعاً به ضرر اکوسیستم‌های طبیعی تمام خواهد شد.

بسیاری از سدهایی که در شمال کشور احداث شده‌اند، باعث تغییر در جریان طبیعی رودخانه‌ها شده‌اند. همین مسئله منجر به کاهش شدید سطح آب، خشک شدن تالاب‌ها و در مواردی نابودی کامل زیستگاه‌های وابسته به جریان رودخانه شده است.

همزمان، تغییرات انسانی مانند ساخت‌وساز در بستر رودخانه یا استفاده از زمین‌های اطراف برای کشاورزی، موجب تخریب شدید اکوسیستم‌های آبی شده است. متأسفانه باید گفت که مطالعات محیط‌زیستی در بسیاری از این پروژه‌ها یا انجام نشده یا کاملاً صوری و سطحی بوده‌اند. بسیاری از این پروژه‌ها بدون درنظر گرفتن واقعیت‌های اقلیمی و زیستی و صرفاً با هدف اقتصادی و سیاسی طراحی و اجرا شده‌اند و همین امر نتایج زیانباری به دنبال داشته است.

تالاب‌ها؛ مرگ زیست‌بوم یا مرگ قانون؟

خبرنگار: وضعیت تالاب انزلی و میانکاله و نابودی تدریجی یا قتل عام برنامه‌ریزی‌شده؟ تالاب انزلی در گیلان و میانکاله در مازندران نه‌تنها ارزش زیستی و بین‌المللی دارند، بلکه سپر طبیعی در برابر تغییرات اقلیمی نیز هستند. با توجه به تخریب تدریجی این تالاب‌ها، آیا می‌توان گفت با سیاست‌های فعلی، این زیست‌بوم‌ها عملاً محکوم به نابودی‌اند؟ چه کسانی مسئول مستقیم این فاجعه‌اند و چرا هیچ‌کس پاسخگو نیست؟

علی شریعت دبیر فدراسیون صنعت آب کشور در جواب این سوال چنین بیان داشت: تالاب‌هایی نظیر انزلی و میانکاله، نه‌تنها ذخایر بی‌نظیر زیستی هستند، بلکه نقش بی‌بدیلی در تنظیم اقلیم منطقه، کنترل سیلاب، تصفیه طبیعی آب و حفظ تنوع زیستی ایفا می‌کنند. اما آنچه امروز شاهد آن هستیم، فرایند مرگ تدریجی این تالاب‌هاست؛ فرایندی که حاصل یک ترکیب خطرناک از بی‌توجهی مدیریتی، استفاده غیرمسئولانه از منابع طبیعی، ورود فاضلاب‌های صنعتی و کشاورزی به تالاب‌ها، و ساخت‌وساز غیرمجاز در حریم آن‌هاست.

نمی‌توان با قطعیت گفت که این روند یک قتل عام برنامه‌ریزی‌شده است، اما قطعاً بی‌توجهی نظام‌مند، سکوت نهادهای مسئول و عدم اجرای قوانین محیط‌زیستی به این نابودی دامن زده است. مسئولان متعدد و نهادهای مرتبط در این زمینه، نه‌تنها پاسخگو نبوده‌اند، بلکه اغلب ترجیح داده‌اند نقش نظاره‌گر خاموش را ایفا کنند.

آیا جنگ آب در راه شمال ایران است؟

خبرنگار: آیا شمال ایران مقصد بعدی جنگ بر سر آب خواهد بود؟ با خشک شدن پی‌در‌پی منابع آبی در سه استان شمالی، احتمال درگیری‌ و تنش‌های اجتماعی بر سر آب، کشاورزی و مالکیت منابع طبیعی افزایش یافته. آیا زیرساخت‌های حکمرانی آب و مدیریت بحران در شمال ایران آمادگی مقابله با چنین تنش‌هایی را دارد؟ و در صورت تداوم روند فعلی، چه آینده‌ای در انتظار این مناطق است؟

علی شریعت در این خصوص گفت: البته بنده بارها در مصاحبه‌ها و نشست‌ها به دلیل استفاده از عبارت "جنگ آب" مورد انتقاد قرار گرفته‌ام، اما هر چه جلوتر می‌رویم، به نظر می‌رسد این عبارت از لسان بسیاری از مدیران و کارشناسان نیز جاری می‌شود. بله، متأسفانه باید عرض کنم که با کاهش پیوسته منابع آبی در شمال کشور، احتمال بروز درگیری و تنش‌های اجتماعی، اقتصادی و حتی محلی بر سر منابع آب کاملاً جدی است.

افزایش جمعیت، کاهش شدید منابع آبی، رقابت فزاینده میان کشاورزان، صنعتگران و مصرف‌کنندگان خانگی می‌تواند به شکل‌گیری تضادهای شدید منجر شود. مسئله این است که زیرساخت‌های حکمرانی آب در شمال کشور، چه در سطح محلی و چه در سطح منطقه‌ای، برای چنین بحرانی آمادگی لازم را ندارد. ما نیازمند یک مدل جدید و یکپارچه از مدیریت منابع آب هستیم که تاکنون ایجاد نشده است.

استانداری‌ها و شرکت‌های آب؛ نظاره‌گر بحران یا شریک خاموش؟

خبرنگار: چرا استانداری‌ها و شرکت‌های آب منطقه‌ای سه استان شمالی در برابر نابودی منابع آبی سکوت کرده‌اند؟ با وجود علائم آشکار خشکی تالاب‌ها و رودخانه‌ها، چرا هیچ برنامه اضطراری یا مطالعات اقلیمی بلندمدتی از سوی مدیریت‌های استانی منتشر نشده؟ آیا مسئولان محلی صرفاً نقش نظاره‌گر دارند یا در تخریب منابع آبی شریک خاموش‌اند؟ قانوناً این دستگاه‌ها چه وظایفی در پایش و صیانت از منابع آب دارند و چرا عمل نکرده‌اند؟

علی شریعت در پاسخ اینگونه توضیح داد: بخشی از پاسخ به این پرسش، به ضعف ساختاری و کمبود منابع بازمی‌گردد. بسیاری از استانداری‌ها و شرکت‌های آب منطقه‌ای در استان‌های شمالی، یا با کمبود منابع مالی و انسانی مواجه‌اند، یا به‌دلیل اولویت‌های اقتصادی و فشارهای سیاسی، عملاً نتوانسته‌اند به‌درستی وارد عمل شوند.

از طرف دیگر، نبود برنامه‌ریزی درازمدت و مطالعات اقلیمی دقیق موجب شده که این نهادها فاقد برنامه‌های اضطراری و آمادگی برای مواجهه با بحران باشند. این وضعیت، پایش منابع آبی را ناکارآمد کرده و دست نهادهای محلی را برای اقدامات مؤثر بسته است.

وزارت نیرو؛ متهم اصلی بحران آب شمال کشور؟

خبرنگار: وزارت نیرو در برابر فاجعه آب شمال کشور دقیقاً کجا ایستاده است؟ وزارت نیرو مسئول مستقیم سیاست‌گذاری، تخصیص و نظارت بر منابع آب کشور است. با این حال، روند خشک شدن شمال ایران نشان می‌دهد که یا برنامه‌ای در کار نیست یا اگر هست، شکست خورده. آیا می‌توان وزارت نیرو را به‌عنوان متهم ردیف اول در بحران فعلی معرفی کرد؟ چه خلأهای قانونی یا ساختاری باعث این بی‌عملی شده است؟

علی شریعت گفت: وزارت نیرو، با آنکه مسئول مستقیم سیاست‌گذاری، تخصیص و نظارت بر منابع آبی کشور است، در بحران آب شمال ایران عملکرد قابل‌قبولی نداشته است. در واقع، اقدامات انجام‌شده یا بسیار محدود بوده یا اساساً به مرحله اجرا نرسیده‌اند. این نهاد دچار نوعی سکون و بی‌عملی شده و در مواجهه با بحران، بیشتر تماشاگر بوده تا مداخله‌گر.

یکی از مهم‌ترین دلایل ناکامی وزارت نیرو، خلأهای قانونی و ساختاری در حوزه مدیریت منابع آب است. ما با تعدد نهادهای متداخل، نبود انسجام در تصمیم‌گیری، و ضعف در سیاست‌گذاری بلندمدت مواجه‌ایم که همه این‌ها موجب شده عملکرد این وزارتخانه کارآیی لازم را نداشته باشد.

خبرنگار: چرا شورای عالی آب کشور در قبال بحران در شمال ایران سکوت اختیار کرده است؟ با توجه به وظایف مصرح شورای عالی آب در تدوین راهبردهای کلان مدیریت منابع آب، چرا در برابر فروپاشی منابع آبی در استان‌های پُربارش شمالی، نه تنها اقدام مؤثری انجام نشده بلکه حتی هشدار یا موضع‌گیری شفاف هم نداشته‌اند؟ آیا این شورا به یک نهاد صوری و بی‌اثر تبدیل شده است؟

علی شریعت دبیر فدراسیون صنعت آب در پاسخ گفت: شورای عالی آب کشور، طبق قانون و اسناد بالادستی، بالاترین مرجع تصمیم‌گیری در حوزه سیاست‌گذاری، راهبری، و نظارت کلان بر منابع آب کشور است و باید نقش هماهنگ‌کننده میان نهادهای مختلف، از جمله وزارت نیرو، سازمان حفاظت محیط‌زیست، وزارت جهاد کشاورزی و سایر دستگاه‌های مرتبط را ایفا کند. اما آنچه در عمل شاهدش هستیم، نوعی انفعال و حتی گاه بی‌اعتنایی نگران‌کننده از سوی این شورا در برابر بحران‌های واقعی و جاری در کشور است، به‌ویژه در مناطق شمالی که تا همین یکی دو دهه پیش از مناطق پُرآب کشور محسوب می‌شدند.

در واقع شورای عالی آب، در شرایطی که رودخانه‌ها و تالاب‌های گیلان، مازندران و گلستان یکی پس از دیگری در حال خشک شدن هستند، عملاً یا هیچ موضع مشخصی نگرفته، یا اگر گرفته هم بوده در حد چند جلسه مشورتی و صورتجلسه‌ای باقی مانده که هیچ خروجی اجرایی مؤثری نداشته است. بسیاری از کارشناسان معتقدند این شورا، به‌جای آنکه به‌عنوان مغز متفکر سیاست‌گذاری آبی کشور عمل کند، به یک نهاد صوری و تشریفاتی تقلیل یافته که نه قدرت اعمال نظر جدی دارد و نه اراده کافی برای مداخله مؤثر.

از طرفی، ترکیب این شورا و نحوه تعیین اعضا و ریاست آن که معمولاً وزیر نیرو یا معاون اول رئیس‌جمهور است، خود عاملی برای ضعف استقلال نهادی و وابستگی تصمیمات آن به رویکردهای کوتاه‌مدت دولت‌هاست. وقتی بسیاری از پروژه‌های بحران‌زا از جمله سدسازی‌های بی‌ضابطه، انتقال آب بین‌حوضه‌ای و توسعه بی‌رویه کشاورزی تحت حمایت همان نهادهایی‌ست که باید در شورا پاسخگو باشند، دیگر چه انتظاری می‌توان داشت جز اینکه شورا عملاً به تریبونی برای تأیید سیاست‌های مخرب گذشته تبدیل شود.

متأسفانه باید گفت که در ساختار فعلی، شورا فاقد سازوکار الزام‌آور برای اجرایی کردن تصمیمات یا حتی پیگیری هشدارهای زیست‌محیطی است، و بیشتر در نقش نظاره‌گر منفعل ظاهر شده تا نهاد راهبردساز. همین ضعف ساختاری و بی‌عملی، باعث شده نه فقط در شمال، بلکه در سراسر کشور با پدیده فروپاشی تدریجی منابع آبی مواجه شویم؛ پدیده‌ای که دیگر نه در آینده، که همین حالا در حال وقوع است و صدای آن در سکوت این شورا گم شده است.

 

  • فیلم / نگاهی به شوخی بی نظیر امیرحسین آرمان و نازنین بیاتی با فرزاد فرزین در پشت صحنه کنسرتش / بهرام عاقبت به خیر شد

اخبار تاپ حوادث

وبگردی