پنج روز بی‌رد و نشانه! / پنج روز بلاتکلیفی در یافتن توله خرس قهوه‌ای در قلب سازمان محیط زیست/ عملیات جستجو مجهول است!

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، پنج روز از مفقود شدن توله خرس قهوه‌ای در پارک پردیسان تهران می‌گذرد؛ بوستانی ۳۰۰ هکتاری که به‌عنوان محل استقرار مرکزی سازمان حفاظت محیط زیست کشور شناخته می‌شود. توله‌ای که هنوز به غذای جامد عادت ندارد، از مادر جدا افتاده و قدرت بقاء در محیط را ندارد، در فضای محدود یک پارک شهری ناپدید شده است. با این حال نه فقط اثری از او پیدا نشده، بلکه حتی مشخص نیست روند جست‌وجو در چه سطحی، با چه ابزارهایی، و تحت چه برنامه عملیاتی در حال انجام است.

ادعای "فرار" یا سندی برای بی‌کفایتی زیرساخت‌ها؟

مطابق با اعلام اولیه مسئولان سازمان، این توله خرس از یکی از کلینیک‌های تحت نظارت فرار کرده است. کلینیکی که قاعدتاً باید دارای سیستم‌های ایمنی، قرنطینه، حصار فنی، و استانداردهای حفاظتی حیات‌وحش باشد. اما چطور حیوانی که هنوز در مرحله وابستگی تغذیه‌ای به شیر است و نه توان دویدن و نه هوشیاری بقا در طبیعت را دارد، توانسته بی‌هیچ نشانی ناپدید شود؟ این واقعه نشانه‌ای جدی از فروپاشی استانداردهای ایمنی در زیرساخت‌های دامپزشکی و مراقبتی سازمان محیط زیست است؛ مسئله‌ای که نه یک حادثه تصادفی، که گویای یک ساختار بی‌سامان و فاقد کنترل داخلی است.

تیم جست‌وجو یا عملیات نمادین؟

طبق گزارش‌ها، محیط‌بانان برای جست‌وجوی توله وارد عمل شده‌اند، اما هیچ نقشه عملیاتی، دستورالعمل مشخص یا حتی اطلاع‌رسانی روشن از شیوه کار آنها در دست نیست. پارک پردیسان منطقه‌ای نسبتاً مسطح با پوشش گیاهی نیمه‌طبیعی است. آیا تیم‌های جست‌وجو از الگوهای پایش محیطی استفاده می‌کنند؟ آیا ردپای احتمالی حیوان بررسی شده؟ شواهدی از جابجایی، استتار یا پناه‌گیری حیوان کشف نشده؟ هیچ‌کدام از این موارد تاکنون شفاف‌سازی نشده است.

از سوی دیگر، سگ‌های جست‌وجوی جمعیت هلال‌احمر به میدان آمده‌اند. اما باید توجه داشت که این سگ‌ها برای یافتن انسان آموزش دیده‌اند، نه حیوانات وحشی. بوی حیوانات و نوع ردگیری آنان متفاوت است و کارآیی این سگ‌ها در چنین ماموریتی عملاً قابل اتکا نیست. نبود سگ‌های تخصصی ردیاب حیات‌وحش در سازمانی که متولی حفظ تنوع زیستی است، خود یک بحران ساختاری است.

همچنین گزارش‌هایی از اعزام پهپاد به محل شنیده شده، اما مشخص نیست که آیا این پهپادها مجهز به سنسور حرارتی برای ردیابی شبانه‌روزی موجود زنده هستند یا صرفاً پهپادهای تصویربرداری معمولی‌اند. در زیست‌شناسی حفاظتی، استفاده از پهپادهای حرارتی یکی از کارآمدترین ابزارها برای پایش پستانداران کوچک و متوسط در محیط‌های باز است. اما فقدان هرگونه شفافیت درباره تجهیزات و روش‌ها، عملاً جامعه را از ارزیابی عملکرد نهاد مسئول محروم کرده است.

آیا یک توله خرس در پارک ۳۰۰ هکتاری قابل ردیابی نیست؟

این سوال ساده اما تعیین‌کننده است، آیا واقعاً ردیابی یک توله خرس وابسته به تغذیه کم‌حجم و ضعیف در محیطی شهری و محدود، غیرممکن است؟ اگر پاسخ منفی است، پس یا ابزار لازم موجود نیست، یا دانش فنی و عملیاتی در بدنه سازمان وجود ندارد، یا اراده‌ای برای پیگیری مؤثر در کار نیست. در هر سه صورت، نتیجه واحد است، بحران مدیریتی و عدم کفایت تخصصی.

در کنار فقدان یک عملیات منسجم، غیبت هرگونه فراخوان عمومی برای مشارکت مردم، گروه‌های داوطلب محیط زیستی، یا حتی سازمان‌های مردم‌نهاد تخصصی، مسأله‌ای دیگر است. در حالی‌که در کشورهایی با استانداردهای پایین‌تر هم در چنین موقعیت‌هایی از ابزارهای مشارکت‌محور استفاده می‌شود، اینجا حتی یک اعلان عمومی جدی از سوی روابط‌عمومی سازمان منتشر نشده است. نه عکسی، نه مشخصاتی از حیوان، نه فراخوان همکاری برای دیده‌بانان و داوطلبان زیست‌محیطی!

مسئله این نیست که یک توله خرس فرار کرده یا گم شده. مسئله این است که پنج روز گذشته و نه مکان آن مشخص شده، نه وضعیت سلامتش، و نه حتی یک نشانه از ردپایش دیده شده است. اگر این حیوان ، آن‌طور که محتمل است ُ به دلیل گرسنگی، ترس یا عوامل محیطی جان بدهد، آیا کسی مسئولیت خواهد پذیرفت؟ 

و در نهایت، سوالی عمیق‌تر و فراموش‌شده: وقتی در قلب پایتخت، در مقر رسمی سازمان محیط زیست، امکان مراقبت و مدیریت یک توله خرس ساده وجود ندارد، چگونه می‌توان به حفظ یوزپلنگ آسیایی، پلنگ ایرانی، خرس‌های بالغ زاگرس و سایر گونه‌های در معرض انقراض در زیستگاه‌های هزار کیلومتر دورتر امید بست؟

 

  • محکومیت توهین به کرامت کارگران در قالب محتوای دوربین مخفی + فیلم

وبگردی